ناتو، از متلک مکرون تا کُری‌خوانی اردوغان

 محمدعلی دستمالی
کارشناس مسائل سیاسی منطقه
نشست سران ناتو در حالی در لندن برگزار می‌شود که این کلوب ۷۰ ساله، شاهد چند بگو مگوی سیاسی جدی است. اگر در دو نشست پیشین ناتو، تنها ژست‌ها و حرکات عجیب  ترامپ و به چالش کشیدنِ بود و نبودِ ناتو توسط او، مطرح بود، حالا فاکتورهای دیگری هم به دغدغه‌های سران این پیمان نظامی قدیمی افزوده شده‌اند. تا دیروز گلِ ترامپ بود، حالا سبزه‌ مکرون و اردوغان نیز به آن افزوده شده است. تعبیر «مرگ مغزی ناتو»،‌ که در سخنان اخیر رئیس جمهوری جوان و جسور فرانسه به کار برده شد، استعاره‌ غریبی بود که شاید امریکا و اعضای اروپایی ناتو، آن را جدی نگرفتند و لازم ندیدند که پاسخی دهند. اما اردوغان رئیس جمهوری ترکیه، به تندی به مکرون پاسخ داده و اعلام کرد این خود اوست که دچار مرگ مغزی شده است. اصلی‌ترین بهانه‌ای که مکرون برای به‌کار بردن عبارت مرگ مغزی به دست گرفت، حمله‌ ترکیه به مناطق کردنشین شمال سوریه و سکوت ناتو در برابر این اقدام بود. مکرون تلاش کرد با سنگی، چند گنجشک بزند. او می‌خواست هم نشان دهد که فرانسه نگرانِ آینده‌ ناتو و موقعیت این پیمان نظامی در جهان است، هم اینکه وانمود کند به دنبال حمایت از شبه‌نظامیان کُرد سوری است و همچنین، در همنوایی با سناتورهای امریکایی که پیشنهاد اخراج ترکیه از ناتو را مطرح کرده بودند، اردوغان را تنظیم باد کند. اما اردوغانی که در برابر نامه‌ گستاخانه‌ ترامپ سکوت کرده بود، در مقابل مکرون، موضع سفت و سختی گرفته و اعلام کرد: «او در قد و قواره‌ای نیست که در مورد اخراج ترکیه از ناتو، تصمیم بگیرد.» البته این فقط فرانسه نیست که با ترکیه دعوا دارد، بلکه دیگر عضو اروپایی این گروه، یعنی یونان نیز از توافق نفتی – دریایی ترکیه و لیبی نگران است و معتقد است که تحرکات ترکیه در شرق مدیترانه، تنش‌ها و مشکلات جدیدی به دنبال می‌آورد.
پاسخ ترکیه به اتهامات مکرون در مورد حمله به شمال سوریه، این است که پیش‌تر ناتو نیز در لیبی دست به اقدامی زده که تفاوتی با اقدام آنکارا ندارد. ترکیه همچنین در مورد شرق مدیترانه هم کوتاه نمی‌آید و دست‌کم تاکنون نشان داده که حتی اگر رابطه‌اش با اروپا و موضوع تکمیل عضویت این کشور در اتحادیه و همچنین مذاکرات قبرس شمالی قربانی شوند، باز هم اکتشاف و حفاری در شرق مدیترانه، ارزش ریسک کردن دارد و می‌تواند با این اقدام، علاوه بر بهره‌برداری از منابع نفت و گاز، راهی پیدا کند برای چزاندن مصر، یونان و تا حدودی اسرائیل. همچنین می‌خواهد در این حوزه، لیبی را به خود وابسته کند. چرا که از دید آنکارا، لیبی می‌تواند ایستگاه و کانون مهمی باشد برای توسعه‌ روابط ترکیه با دیگر کشورهای آفریقایی. شاید بتوان در مورد زرنگی و بی‌محابایی اردوغان و مشاورین او گفت، نه تنها در برابر اروپا از کارت آوارگان استفاده می‌کنند، بلکه این واقعیت را درک کرده‌اند که این جهان، آن گونه که غربی‌ها ادعا می‌کنند، قاعده و قانون خاصی ندارد و می‌توان با حفظ جوانب احتیاط، دیگران را در برابر عمل انجام شده قرار داد.  در تحلیل تابلویی که وصف آن رفت، باید گفت: ناتو در شرایطی‌ است که قدرتمندترین عضو آن یعنی امریکا، رئیس جمهوری دارد که علاوه بر گرفتار شدن در برابر چندین مشکل داخلی، علاقه‌ای به این پیمان نظامی و هزینه‌های آن ندارد، انگلیس دچار بحران سیاسی است، فرانسه، هم به تحرکات تنها عضو اسلامی گروه معترض است، هم از مرگ مغزی حرف می‌زند و عضو دیگری به نام یونان، از تحرکات و اقدامات ترکیه شاکی‌ است.


علاوه بر همه‌ این‌ها، شواهد نشان می‌دهند که اشتراک نظر چندانی در مورد تحرکات آتی روسیه، موضوع اوکراین، دریای سیاه و همچنین مدیریت پرونده‌های افغانستان و سوریه در بین سران ناتو وجود ندارد. آیا در چنین شرایطی می‌توان در مورد پایان حیات ناتو حکم داد و آن را به همان فیلِ سپیدی تشبیه کرد که مدت‌ها برایش هزینه شده و کارکردی ندارد؟ خیر. پاسخ منفی‌ است.
اگر چه ناتو در 70 سالگی، از هدف و فلسفه‌ نخست دوران تأسیس دور شده و جهان در شرایط متفاوتی به سر می‌برد، اما به جرأت می‌توان گفت ناتو هنوز هم مهم‌ترین جلوه‌ همراهی نیم‌بند بین کشورهای غرب، برای حفظ قدرت نظامی و ابزاری است که می‌تواند در پرونده‌ها و میادین مختلف و بویژه در خاورمیانه، آسیای میانه و آفریقا، از آن بهره بگیرند و جهان را در مسیری هدایت کنند که انطباق بیشتری با خواسته‌ها و حفظ منافع آنان داشته باشد.
از این گذشته، این نکته نیز حائز اهمیت است که ناتو، در باطن و ماهیت کنونی خود، بیش از آن که به یک پادگان بسیار بزرگ یا یک جبهه‌ نظامی گسترده شبیه باشد، همچون یک تور و شبکه‌ اطلاعاتی بسیار گسترده و درهم‌تنیده است که بر بسیاری از معادلات امنیتی، بازارها، شرکت‌های چندملیتی، حوزه‌های سایبری، رسانه‌ها و سبک‌های زندگی، اثر می‌گذارد و نمی‌توان در میان‌مدت، آن را منحل یا برایش جایگزینی پیدا کرد.
اما در عین حال، تغییرات شتابان دنیای فناوری و تأثیر آن بر ارتش‌ها و جنگ‌افزارها و متحول شدن ماهیت جنگ، در کنار افزایش جدی قدرت چین، روسیه و قدرت‌های منطقه‌ای، شرایطی را پدید آورده که قطعاً همین حالا هم، ناتو در پشت پرده، در حال اندیشیدن به الگوهای جدیدی برای چند و چون اداره و مأموریت‌های این باشگاه پر سر و صدا باشد. باشگاهی که اگر چه برای اعضای خود، امنیت نسبی و دیوار دفاعی به وجود آورده اما نه تنها ضامنی برای استقرار صلح و ثبات نبوده، بلکه به شکل پیدا و پنهان، از عوامل مهم افزایش تنش‌ها و ناآرامی‌ها بوده است.