شیرزاد عبداللهی مائو و قتل عام گنجشک‌ها

انقلابیون دهه 40 و 50 شمسی ایران صادقانه تصور می‌کردند که اگر ماشین دولت را تصرف کنند در مدت کوتاهی می‌توانند فقر و بیکاری و بی‌سوادی و بیماری را از بین ببرند، اما چگونه؟ آرمان‌گرایان معتقد بودند که از طریق راه‌حل‌های غیر متعارف و اغلب میان‌بر می‌توانند به مقصد برسند. آنها راه‌حل‌های واقع‌گرایانه کارشناسان را که مبتنی بر عدد و رقم و اما و اگر و.. بود، تحقیر می‌کردند و معتقد بودند با نیروی اراده و خواستن می‌توان همه مشکلات را حل کرد. مثلا در اولین سال انقلاب اسلامی ایران روزنامه‌ها از قول آقای خسروشاهی تیتر زدند که:«قیمت زمین را به صفر می‌رسانیم.» در مناظره‌های تلویزیونی اول انقلاب، بعضی نمایندگان جریان چپ ادعا کردند که «یک‌شبه» می‌شود مشکلات مملکت را حل کرد. کسی عمدا دروغ نمی‌گفت. از دید یک آرمان‌گرا انجام همه کارها ساده است و برداشتن کوه دماوند فقط نیاز به یک اراده سیاسی دارد. فقط آرمان‌گرایان ایرانی نبودند که ذهن‌شان فراتر از واقعیت پرواز می‌کرد. لنین قبل از انقلاب بلشویکی روسیه گفته بود که ایجاد حکومت کمونیستی اداره امورکشور را به قدری ساده می‌کند که یک آشپز هم می‌تواند وزیر شود. این ایده عملی نشد و کسی هم لنین را شماتت نکرد، در عوض یکی از بسته‌ترین و بروکرات‌ترین حکومت‌ها در روسیه شکل گرفت. مائو رهبر انقلابی چین که رویای صنعتی شدن چین را در سر می‌پروراند تصمیم گرفت که از یک راه میان‌بر، عقب ماندگی تاریخی چین را در نیمه دوم قرن بیستم جبران کند. او در عین حال می‌خواست کشاورزی را هم در کنار صنعت رشد دهد. راه‌حل مائو برای صنعتی شدن ساده بود. دستور داد روستائیان چینی در کمون‌های خود کوره‌های تولید فولاد راه بیندازند. در هر روستا یک کوره ذوب‌آهن ایجاد شد تا وسایل فلزی دور ریختنی را تبدیل به فولاد کنند. خیلی‌ها ظاهرا سرکار رفتند، اما مائو فکر کیفیت فولاد، سوخت کوره و تامین مواد اولیه و خیلی چیزهای دیگر را نکرده بود. نتیجه فاجعه‌آمیز بود. در جریان برنامه جهش بزرگ، حوزه‌های حزبی گزارش دادند که گنجشک‌ها بخش زیادی از محصولات کشاورزی را می‌خورند. مائو، فرمان قتل عام گنجشک‌ها را صادر کرد و از توده‌های مردم خواست که به عنوان وظیفه انقلابی گنجشک‌ها را قتل عام کنند. دانش‌آموزان مدارس و نظامیان نقش مهمی در این جنبش ایفا کردند. هر دانش‌آموز به عنوان وظیفه انقلابی روزانه با تیرکمان تعداد معینی گنجشک را شکار می‌کرد. تقریبا تمام گنجشک‌ها در چند ماه قتل عام شدند و لاشه‌های آنها با کامیون به حوزه‌های حزبی منتقل و پس از شمارش به دبیرخانه حزب در پکن گزارش شد. اما داستان مطابق تئوری انقلابی صدر مائو پیش نرفت! در غیبت گنجشک‌ها تعادل اکوسیستم به هم خورد و جمعیت ملخ‌ها و دیگر آفات نباتی به صورت انفجاری افزایش یافت. کشاورزی نابود شد و آن‌گونه که گفته می‌شود، 20میلیون چینی بر اثر قحطی مردند. انقلاب‌ها معمولا وقتی به بلوغ می‌رسند از این گونه خطاها مرتکب نمی‌شوند. انقلابی‌ها اگر خود دکتر و مهندس نشوند در دوران بلوغ متخصص‌ها را به خدمت می‌گیرند. اما این عوام‌فریبی است که حدود 40سال بعد از یک انقلاب بزرگ، کسانی در تلویزیون توی چشم مردم نگاه کنند و عدد و رقم و منطق کارشناسی رویدادها را نادیده بگیرند و مرتبا تکرار کنند که «ما می‌توانیم و می‌شود.» و راه‌حل‌های اراده‌گرایانه و غیر عملی برای حل مشکلات عینی ارائه دهند. در دنیای امروز به مدد گسترش اطلاعات و ارتباطات همه راه‌های توسعه و پیشرفت و همچنین رفع مشکلاتی مانند تورم و بیکاری و رکود و... شناخته شده‌اند. هیچ رازی وجود ندارد. مسئله واقعا انتخاب بین راه و بیراهه است. نشان دادن شکل مار به جای کلمه مار در جامعه‌ای عقب مانده و بی‌سواد جواب می‌دهد. اما در جامعه‌ای با حدود 90درصد باسواد قاعدتا مردم فرق بین کلمه مار و شکل مار را می‌دانند. خیلی ساده انگارانه است که پوپولیسم را در یک یا چند شخص خلاصه کنیم. پوپولیسم یک واقعیت جاری در فضای سیاسی ایران است. با این حال نباید مرعوب پوپولیسم شد و نباید از آن تقلید کرد. پوپولیسم را باید توضیح داد.
سایر اخبار این روزنامه