حزب کارگر بدون حمایت کارگران!

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: ماه‌ها قبل و به بهانه انتخابات پارلمانی در اروپا با دکتر سید نادر نوربخش، کارشناس احزاب اروپا به گفتگو نشسته بودیم و آن گفت و شنود در نهایت به این نتیجه منتهی شده که احزاب راست؛ اعم از «راست افراطی»، «راست میانه» ونیز در طیف مقابل سبزها؛ حداقل در یک برهه زمانی کوتاه‌مدت، مهم، قابل پیش بینی و ادامه دار خواهد بود. در همان گفت و گو باز هم به یک توافق تحلیلی رسیده بودیم و آن این که؛ نتایج پارلمان اروپا، کسی را دچار شوک نکرده است اما رشد سبزها و راست افراطی می‌تواند در عین قابل پیش بینی بودن، مهم و ادامه دار نیز تعریف شود. حالا و در فاصله‌ای اندک از نتایج خیره‌کننده انتخابات پارلمان در بریتانیا، بازهم به سراغ این کارشناس مسائل اروپا رفته‌ایم تا ضمن دنبال کردن موضوعات قبلی به پاسخ چند سوال برسیم:
ـ آیا پیروزی جانسون قابل پیش بینی بود؟
ـ آیا پیروزی جانسون مترادف با پیروزی طرفداران برگزیت بود؟
ـ آیا و در ادامه محافظه کاران می‌توانند وضعیت موجود را حفظ کنند؟


ـ آیا حزب کارگر به طور کامل شکست خورده و از عرصه قدرت به زیر آمده است؟
ـ آینده سیاسی جرمی کوربین چه می‌شود؟
سیدنادر نوربخش کارشناس اروپا تاکید دارد که اساساً با عجیب بودن پیروزی محافظه کاران و یا احتمال پیروزی حزب کارگر و نیز این که دست‌هایی پشت پرده این نتیجه را رقم زده است، مخالف است و ادامه می‌دهد: اگر به خاطر داشته‌باشید همواره بر این موضوع تاکید داشته‌ام که بر مبنای حرکت کلی جریان احزاب در قاره سبز، که بریتانیا نیز از آن جدا نیست، پیروزی راستگرایان اعم از محافظه‌کاران و پوپولیست‌ها امری طبیعی و از نظر من حتی محتملِ متمایل به قطعی بوده است اما مسئله‌ای که باعث می‌شود چنین برداشت‌ها یا تحلیل‌هایی ارائه شود به فضای کلی نگرش‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران به رخدادهای سیاسی مهم، مثل انتخابات پارلمانی اخیر بستگی دارد.
برای توضیح بیشتر، نزدیکی کوربین به جمهوری اسلامی ایران و مواضع خاصی که او دارد تا جایی که جرمی کوربین را شخصیتی پرمسئله در فضای سیاسی بریتانیا قلمداد می‌کنند مانند حرف و حدیث‌هایی که می‌خواهد وی را یهود ستیز و مخالف امریکا جلوه دهد و نیز مصاحبه کوربین با «پرس تی.وی» همه حکایت از آن دارد که طبیعی است به این سمت و سو در حرکت باشیم یعنی به جای تحلیل بر مبنای واقعیت‌ها، تحلیل بر مبنای خوشایند و بدآیندها رسانه‌ای می‌شود.
توضیح تکمیلی‌تر نوربخش بر این پایه استوار است که اگر به موضوع جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپایی نگاه کنیم به مورد عجیبی برخواهیم خورد.
از یک سو جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از سیاست‌ها و جهت گیری‌ها موافق با تفکرات سیاست بین‌المللی مسکو می‌اندیشد اما از سویی دیگر در این یک مورد خاص، مسکو دقیقاً مانند ایالات متحده آمریکا فکر می‌کند یعنی همان‌گونه که آمریکا و ترامپ در رویای از هم پاشیده شدن اتحادیه اروپایی لحظه شماری می‌کنند، روسیه ـ با یا بدون پوتین ـ نیز در تلاش هستند تا اتحادیه اروپایی به معنای فعلی وجود خارجی نداشته باشد فلذا از هر جدایی‌طلبی در این قاره حمایت تام و تمام خواهند کرد اما نباید از نظر دور داشت اگرچه روسیه در فضای کلی، هوادار سرسخت راستگرایان در همه اروپا است تنها استثنا در این بین اوکراین است که در آن مسکو مخالف راستگرایان افراطی این کشور است.
سید نادر نوربخش، کارشناس احزاب در اروپا می‌گوید: به انتخابات پارلمانی در بریتانیا باید دوگونه نگریست؛ یکی از منظر فضای سیاسی حاکم بر رسانه و تحلیلگران ایران و دیگری از منظر حقایقی که در بریتانیا در جریان است.
نوربخش ادامه می‌دهد: این درست که ما ایرانی‌ها یا حداقل سیاستمداران ایرانی با «سوسیالیست‌ها»‌های لندنی رابطه تنگاتنگ‌تری دارند و این درست که فضای ذهنی چپ‌ها و حزب کارگر در بریتانیا به مذاق ما خوش‌تر می‌آید اما باید دقت کنیم، دنبال کردن اخبار بریتانیا از دریچه نگاه رسانه‌های فارسی زبان قطعاً اینگونه تحلیل‌های به دور از واقعیت‌های ملموسی فضای سیاسی ـ اجتماعی بریتانیا را پیش روی ما قرار خواهد داد.
سید نادر نوربخش می‌گوید: فارغ از تمایل و عدم تمایل سیاسی ایران به چپ و راست در بریتانیا، چپ‌ها و چپ میانه در برهه زمانی فعلی در بدترین شرایط تاریخی خود قرار دارند و از این منظر نیز اگر بنگریم قطعا خواهیم دید اتفاق عجیبی در انتخابات پارلمانی در بریتانیا رخ نداده است.
وی ادامه می‌دهد: اگر از ماه‌ها قبل به نظرسنجی‌ها و اظهارنظرات پیرامون سرنوشت دولت در بریتانیا دقت می‌کردید قطعا تا این اندازه دچار بُهت زدگی و تحلیل‌های هدف دار و جهت دار نمی‌شدید!
نوربخش معتقد است وقتی 76 درصد موافقان برگزیت به حزب محافظه کار رای داده‌اند چرا نباید این پیروزی را و این انتخابات را پیروزی طرفداران برگزیت در رفراندوم دوم به شمار آوریم؟
نکته مهم دیگری که این تحلیلگر مسائل سیاسی بدان اشاره دارد این که، نگاه به مسائل کلان بریتانیا در قبال اتحادیه اروپا از برگزیت گرفته تا انتخابات پارلمانی اخیر از منظر « توهم توطئه» و این که حتماً پشت پرده‌هایی در بین است و ساخت تصمیم گیران اصلی است چندان نمی‌تواند درست باشد زیرا در یک نگاه کلی، انتخابات یا رفراندوم برگزیت در 2016 در بریتانیا برگزار شد و هرچند با یک اکثریت شکننده اما در هر حال توانست پیروز شود حالا نیز همان اتفاق به نوعی برای دومین بار تکرار شده است یعنی وقتی 76 درصد موافقان برگزیت به محافظه‌کاران حامی بیرون رفتن بریتانیا از اتحادیه اروپایی یا همان موافقان برگزیت رای می‌دهند چرا نباید به این جمع‌بندی برسیم که در رفراندوم دوم هم برگزیت حائز اکثریت شد؟
این تحلیلگر مسائل اروپا از زاویه‌ای دیگر نیز به انتخابات بریتانیا نگریسته و می‌گوید: اشتباه ما آن است که به ساز و کارها و نوع انتخابات در بریتانیا توجه کافی نداریم زیرا در این کشور نظام انتخاباتی به گونه‌ای است که تنها نفر اول هر حوزه پیروز کل آن حوزه تلقی می‌شود و لذا کرسی‌های تعلق گرفته به شکل تناسبی نیست و در نهایت رهبر حزبی که بیش از نیمی از کرسی‌های کل مجلس عوام را از آن خود کند به اکثریت مطلق می‌رسد و دولت را تشکیل می‌دهد (مانند انتخابات اخیر) یا اینکه مجبور می‌شود با حزب دیگر ائتلاف کند. نوربخش می‌گوید: من که از نزدیک اخبار اروپا و بریتانیا را دنبال می‌کردم به خوبی می‌بینم نقاطی که محافظه کاران حائز اکثریت مطلق شده‌اند دقیقا همان نقاطی است که قابل پیش بینی بود البته بطور کلی از منظر جغرافیای سیاسی شهرهای بزرگ و پایتخت‌ها به چپ‌ها رای می‌دهند و شهر‌های کوچک‌تر و روستاها حامی راست‌ها هستند، در بریتانیا بطور خاص جوانان حامی حزب کارگر هستند و طرفداران حزب محافظه کار نیز اغلب مسن‌اند همچنین حزب ملی اسکاتلند از منطقه‌ای رای گرفته که محتمل بوده در حالی که برای دیگر احزاب شرایط به گونه‌ای دیگر رقم خورده است.
سید نادر نوربخش می‌گوید: یک تفاوت آشکار در این انتخابات به این صورت رخ داد که راستگرایان در یک توافق نانوشته اما اجرایی شده، اغلب یک‌صدا به محافظه‌کاران و جانسون رای دادند اما مخالفان برگزیت و مخالفان محافظه‌کاران عملا دارای چنین همسویی و ائتلاف اثر بخشی نبودند و به همین دلیل رای مخالفان برگزیت، مشخصا به سبد رای چپ‌ها یا به صورت مشخص‌تر به سبد رای حزب کارگر ریخته نشد.
کارشناس مسائل سیاسی اروپا در گوشه‌هایی دیگر از گفت و شنود خود با آفتاب یزد به «نایجل فارانژ» اشاره دارد و می‌گوید: بخش دیگری از تحلیل‌هایی که اندکی دچار نادیده انگاری شد مهم جلوه ندادن این چهره بود که گویی هیچ تاثیری در تاریخ سپهر سیاسی رخدادهای اتحادیه اروپایی و بریتانیا ندارد در حالی که برعکس، هرگز نمی‌توان از نقش نایجل فارانژ حداقل در یکی ـ دو سال اخیر به این سادگی گذشت. برگزیت درواقع در ابتدا محصول تلاش‌های فارانژ و راست افراطی بود اگرچه وی این ثمره را علیرغم میل خود به حزب محافظه کار و جانسون واگذار کرده است.
مهم‌ترین مسئله برجای مانده، آینده سیاسی کوربین و حزب کارگر است. سیدنادر نوربخش می‌گوید: جدای از بحث سرنوشت کوربین، حزب کارگر و بطور کلی جریان چپ میانه اگرچه در شرایط سخت منطقه‌ای، قاره‌ای و بین المللی قرار دارد اما مطمئنم روی اشتباهات احتمالی بوریس جانسون حساب ویژه‌ای باز کرده است و اگر محافظه کاران و جانسون دچار اشتباه محاسباتی شوند قطعا حزب کارگر این آمادگی را خواهد داشت که جایگاه از کف داده را باز هم به دست آورد با این حال نباید فراموش کرد که طبقه کارگر یعنی بزرگ ترین حامی سنتی و تاریخی جناح چپ و حزب کارگر بریتانیا دیگر لزوما پشتیبان این حزب نیستند.