جای خالی قهرمان در فیلمی با 23 قهرمان

«۲۳ نفر بهترین فیلم‌ جنگی بعد از جنگ است. بهترین اسارت سینمای ایران نیز است. این اولین فیلمی است که من در آن اسارت را حس کردم و سر بلندیِ بازیگران آن را حس کردم و حالم را به شدت خوب کرد. هیچ ایرانی نمی‌تواند از این فیلم لذت نبرد.»
ستایشی چنین همه‌جانبه متعلق است به مسعود فراستی که نظرات عجیب و حملات غریبش به فیلم‌های ایرانی از فرط منفی‌نگری آشکارشان تبدیل به نوعی ژانر نقادی شده است. چنین منتقدی اما در مواجهه با «23 نفر» سپر می‌اندازد و شروع‌می‌کند به ستایشی کم‌سابقه.بهروز افخمی این فیلم را در کنار «ماجرای نیمروز؛ رد خون» بهترین فیلم‌های جشنواره خواند.
«23 نفر» اما در گیشه با استقبال چندانی روبه‌رو نشده است. به‌هرحال این مردم هستند که تصمیم می‌گیرند. حسین کشاری، مدیر سینما استقلال می‌گوید که «همه چیز به خود فیلم بازمی‌گردد. می‌بینیم که امسال فیلم  شبی که ماه کامل شد به‌عنوان یک فیلم دغدغه‌مند توانست نظر بسیاری از مردم را به خود جلب کند، اما مثلا فیلمی مانند دختر شیطان با آن همه آواز و موسیقی هندی
 شکست خورد.» فیلم «۲۳ نفر» که براساس کتاب خاطرات «این 23 نفر» ساخته شده، داستان ۲۳ نوجوان ایرانی است که‌ سال ۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند و در اسارت مورد سوءاستفاده تبلیغاتی صدام حسین و رسانه‌های غربی قرار گرفتند که جمهوری اسلامی ایران را به اعزام کودکان به جبهه‌های جنگ متهم می‌کردند. این 23 نفر اما به صحبت‌های تبلیغاتی صدام که می‌گفت «همه بچه‌های دنیا، بچه‌های ما هستند» واکنش نشان دادند و تصمیم به اعتصاب غذا گرفتند...


کارگردانان زیادی تاکنون تصمیم به ساخت این کتاب خاطرات گرفته بودند، اما هیچ‌کدام از آن تلاش‌ها به نتیجه نرسید تا درنهایت بعد از اینکه سردار سلیمانی از ابراهیم حاتمی‌کیا خواست درباره این بچه‌ها فیلم بسازد، سازمان اوج کار را در دست گرفت و ساخت این فیلم را به کارگردان تازه‌کاری به نام مهدی جعفری سپرد که شاخص‌ترین کار کارنامه‌اش مدیریت فیلمبرداری فیلم «به وقت شام» بود.
مهدی جعفری البته یک امتیاز دیگر هم علاوه بر آشنایی و همکاری با حاتمی‌کیا داشت: او پیش‌تر ورسیون مستند این داستان را با تهیه‌کنندگی علیرضا رئیسیان برای شبکه چهار ساخته بود حالا در شرایطی که جعفری نسخه سینمایی را هم به فرجامی درخور رسانده و روی پرده سینماها فرستاده است، می‌گوید که با ساخت این فیلم به یکی از رویاهای سینمایی‌اش جامه عمل پوشانده است: «من همیشه دوست داشتم این قصه را بسازم و حتی مستند آن را هم تولید کردم، اما روایت در قاب سینما حکایت دیگری دارد و می‌تواند در برابر شجاعت و ایستادگی این نوجوانان بهتر ادای دین کند.» مسعود کیمیایی می‌گوید «جامعه به قهرمان نیاز دارد و سینما از آن بیشتر.» علیرضا داوودنژاد می‌گوید «سینمایی می‌تواند درباره قهرمان فیلم بسازد که قهرمانی را تجربه کند وگرنه قهرمانانش توخالی و پوچ از آب درمی‌آیند.» این یعنی ما در سینمای ایران نه‌تنها مشکل بزرگی به نام نداشتن قهرمان داریم که مشکل بزرگ‌تری هم داریم که چیزی نیست مگر ناتوانی در ساخت قهرمانی باورپذیر. مشکلاتی که شاید بتوان گفت آشکارترین جلوه‌هایش را در «23 نفر» می‌بینیم. پیش‌ از این در فیلم «تختی» و شکست اقتصادی آن نیز این معضل را عیان دیده بودیم.
به باور اغلب منتقدان یکی از دلایل شکست گیشه‌ای فیلم «23نفر» این است که این فیلم قهرمان ندارد. البته مهدی جعفری این امر را راهبرد و استراتژی فیلمش می‌داند: «قهرمان این فیلم تمام 23نفر هستند، نه یکی از آنها. درواقع همه اینها با هم قهرمان هستند و در کنار هم تشکیل سیمرغ می‌دهند.» اما فارغ از مسأله فروش «23 نفر» فیلم خوبی است. فیلمی باورپذیر، با بازی‌های به اندازه و درست، کارگردانی سنجیده و تصاویری که روح زمان روایت داستان را در خود دارند. فیلمی که بسیاری از منتقدان مهم‌ترین ویژگی‌اش را «هیأت درست بازیگران» می‌دانند. مهدی جعفری می‌گوید که برای این ویژگی فیلمش جنگیده است: «پیش از آغاز کار می‌دانستم دنبال چه الگویی برای بازی‌های فیلم هستم. می‌دانستم که لهجه و گویش بازیگران بومی و شهرستانی برای باورپذیرکردن جهان درون فیلم لازم است. در مورد بازیگران نوجوان هم که ویژگی‌شان علاقه، تلاش و پشتکار بود و پیش از اینکه جلوی دوربین بروند، یک‌ماه تحت آموزش قرار گرفتند. سعی ما بر این بود که بازی بازیگران فیلم دیده نشود. خیلی‌ها بعد از نمایش فیلم حال‌وهوای مستند آن را ستوده‌اند و  این حال‌وهوای مستند که من نام آن را بازسازی زندگی واقعی روی پرده سینما می‌گذارم، دقیقا همان هدفی بود که داشتیم.» فهرست سیاه در شرایطی که عبور فیلم مطرب از مرز 25‌میلیارد تومان در 6هفته (آن‌هم درحالی‌که دو هفته از اکران این فیلم در شرایط بسامانی نبوده) چنین می‌نمایاند که فیلم‌های روی پرده با استقبال مردم روبه‌رو شده‌اند، اما شکست اقتصادی اغلب فیلم‌های روی پرده این استقبال را وهمی و سراب‌گونه جلوه می‌دهد. درحقیقت به‌جز فیلم مطرب بقیه فیلم‌ها با شکست مواجه شده‌اند (و به جز چشم‌وگوش بسته بقیه متاسفانه با شکست مطلق). منطقه پرواز ممنوع با تمام هزینه‌های آشکار و نهانش تنها کمی بیشتر از 3‌میلیارد تومان عایدی داشته است. خداحافظ دختر شیرازی کمتر از 200‌میلیون تومان فروخته که یعنی حتی هزینه تبلیغاتش را هم درنیاورده است. بنیامین هم همین‌طور. فروش این انیمیشن که مثل همه انیمیشن‌ها هزاران هزینه ریز و درشت دارد که به چشم نمی‌آیند، تنها 2‌میلیارد تومان بوده است. اما در این بین حکایت فیلم «23 نفر» تلخ‌تر است. در حدود 10 روزی که از اکران این فیلم می‌گذرد، فروش آن تنها 178‌میلیون تومان بوده، این یعنی از هم‌اکنون نام این فیلم را هم باید به سیاهه پرهزینه‌های شکست‌خورده سینمای ایران افزود...