نفت یا اسباب بازی؟!

مهدی مالمیر ‪-‬ معاون اقتصادی رییس جمهوری در جایی گفته اند: « درآمد فروش اسباب بازی چین، از درآمد نفت ما افزون تر است». از هر سو که به این گزاره بنگریم، جمله ای است غم بار و مایه گردنفرازی ما نمی‌تواند باشد. به جای اسباب بازی می‌شُد ده‌ها صنعت دیگر از چین را شاهدی بر عقب افتادگی ما در حوزه صنعت گرفت. وقتی رونق افزایی به تولید و کارآفرینی خلاصه شد در چند کنفرانس پُر خرج و سخنرانی‌های پرآب و تاب، حاصل آن چه بخواهیم چه نه، می‌شود اینکه کشور چین با تولید تنها محصولات اسباب بازی می‌تواند درآمدی بیشتر از ما داشته باشد. چرا هنگامی‌که کارشناسان فریاد برمی‌آوردند که نفت با همه نعمتی که دارد، می‌تواند ظرف چند روز و چند ساعت به دشمن بزرگ ما تبدیل شود به خرج مسئولین نرفت؟ چرا کشور به این بزرگی را لنگ درآمد نفت کرده‌ایم و این همه سرمایه انسانی و غیرانسانی را در کشور معطل نگه داشتیم؟ ساله‌ها است همه آنهایی که از نفت سرشار برخوردار هستند، به این در و آن در می‌کوبند و به دنبال راه‌های تازه و نکوبیده‌ای برای درآمدزایی هستند و این نکته‌ای نیست که از چشم ناظران پوشیده مانده باشد. برای نمونه نیازی نیست راه دوری برویم، همین کشور عربستان که هم به نفت و هم به توریست مذهبی‌اش تکیه دارد، پروژه‌ای را در دست دارد تا از مناطق کهن کشورش و حتی صحرای بی‌آب و علف آن مکانی برای جذب گردشگر مهیا کند. مثلا صحرایی که زمانی «لورنس عربستان» از آن گذر کرده را دستی به سر و گوش‌اش کشیده‌اند و هتل و بروبیایی ترتیب داده‌اند و از رهگذر آن، برای کشورشان پول می‌سازند. درحالی کشور ما که چهار راه تاریخ و گنجینه ابنیه‌های قدیمی‌است، اما درآمد ما از این تاریخ دراز و ثروت بی‌قیمت، جز حسرت نیست و در کیسه مان به جای پول، متاسفانه بی‌خوابی‌هایی است که همه از روی تحسرها و کم کاری‌ها در حوزه توریسم است! و تازه، مشکل اینجا است که خیلی از ما هنوز بزرگی کار چینی‌ها در تولید اسباب بازی را به درستی درنیافته ایم و آن را امری پیش پا افتاده می‌شماریم! در حالی که اگر دقیق‌تر بنگریم، بی‌گزاف ده‌ها اتاق فکر و بازاریاب و صنعتگر و مدیر تبلیغاتی که شبانه‌روزی در این حوزه کار می‌کنند را نادیده می‌انگاریم! به راستی ما در کدام حوزه از کارشناسان‌مان به تمامی‌کار کشیده‌ایم؟ بازاریابان ما کجایند؟ متخصصان تجارت خارجی و صنعتگران ما در کدام گوشه پنهان مانده اند؟ چرا ما نتوانسته ایم، مثلا نیازی را در حوزه خاورمیانه (در حوزه پوشاک، خوراک، دارو و صنعت و...) تشخیص دهیم و آستین‌ها را بالا بزنیم و کارخانه و کارگاه‌هایی راه بیندازیم و پولی به هم بزنیم؟ مگر همیشه و همواره جهان بر کاکُل نفت و فرآورده‌هایش خواهد چرخید؟ با کمال اطمینان می‌شود بر این نکته پای فشرد که امروز در شرایطی به سر می‌بریم که کشورها در کند و کاو برای راههای درآمدزایی و دور شدن از خام فروشی، لحظه‌ای خواب و آرام ندارند. چه منبع این درآمدزایی اسباب‌بازی بچه‌ها باشد، چه پوشک بچه باشد و چه پیشرفته‌ترین لوازم الکترونیکی و ابزارهای صنعتی و دارویی و... حالا دیگر باید دریافته باشیم که نفت فروشی هرگز درآمد پایداری برای ما نبوده و نیست!