تفاوت حاشیه نشینی دو خاندان

کمتر از یک هفته پس از تغییر پُست جواد، محمد باقر لاریجانی هم استعفا داد تا محرز شود خاندان لاریجانی به حاشیه می‌روند؛ درست مثل خاندان‌هاشمی در ساختار سیاسی ایران.
اما چرا خاندان ‌هاشمی پس از این حاشیه‌نشینی‌ها محبوب شدند
آفتاب یزد-گروه سیاسی: دو خاندان نامی در قدرت و سیاست ایران. از دیرباز تا کنون. طی دهه‌ها حضور در پست‌ها و سمت‌های گوناگون. گاه محبوب و گاه هم....
اگر چه در میان سیاست ورزان کشور هستند افرادی که به صورت خانوادگی در عرصه ساختار وحکومت کشور قد علم کرده اند، اما از میان همه این‌ها آوازه دو خاندان بیش از بقیه به گوش ایرانیان رسیده است. یکی خانواده آیت الله‌هاشمی و دیگری خانواده لاریجانی‌ها. دو خاندانی که در پس فراز و فرودها همواره مسئولیتی برعهده داشته‌اند و سعی در حفظ آن. اما این قدرت نمایی دو خانواده همیشه هم پابرجا و مصون از افول نبوده است.


آیت الله‌هاشمی رفسنجانی و فرزندانش سال‌های سال توانستند قدرت بی بدیل خانوادگی شان در عرصه انقلاب را تداوم بخشند، قدرتی که البته
بعد از پایان دوران ریاست جمهوری‌هاشمی به اشکال مختلف تداوم داشت تا اینکه به سال 88 رسید. مرحوم‌هاشمی و البته فرزندانش ازاین سال به بعد وارد عصر جدیدی از حیات سیاسی خود شدند. شخص‌هاشمی قدرتش کمتر و کمتر می‌شد و البته بر محبوبیتش درمیان مردم افزون. با این حال افول خاندان‌هاشمی ازاین تاریخ بیش از همیشه به چشم می‌آمد.
اما خانواده صاحب منصب و پرنفوذ لاریجانی‌هاسرنوشت دیگری را تجربه کردند. سرنوشت این خاندان ارتباطی با 88 نداشت. اتفاقا بعد از این سال خاندانشان، دوران پر فروغ تری را شاهد بودند. دوران پرفروغ لاریجانی‌ها طی دهه هفتادو هشتادو نود به طرق مختلفی ادامه داشت تا اینکه طی سال‌های اخیر حوادث مختلفی رخ داد. معروفترینش شاید از زمانی کلید خورد که فیلمی از یکی از برادران لاریجانی توسط رئیس جمهور وقت در مجلس پخش شد و آن روز را به یکشنبه سیاه معروف کرد. اما این همه ماجرا نیست طی ماه‌های اخیر به نظر می‌آید دوران سیاسی کم‌فروغ این خاندان خیلی جدی‌تر فرا رسیده است.
حتما می‌دانید وقتی آیت الله آملی لاریجانی از قوه قضائیه می‌رود شاهد اظهارنظرهای برخی از اصولگرایان بعضا خاص و نزدیک به جبهه پایداری و البته صداو سیما علیه او بودیم. در این میان سایر چهره‌های اصولگرا از جمله آیت الله محمد یزدی نیز در اظهاراتی که خطابشان آیت الله آملی بود نشان دادند که دیگر در برهمان پاشنه سابق نمی‌چرخد.
علی لاریجانی رئیس مجلس دیگر عضو موفق و سیاسی خاندان لاریجانی‌هاست. وضعیت اواخر او، اما نشان می‌دهد که وی هم همان لاریجانی همیشگی نیست. شخصی که در مجلس هشتم به عنوان یک اصولگرای خالص، ریاست مجلس را برعهده گرفته بود و در مجلس نهم کارش به جایی رسید که برای خود، فراکسیون اکثریت را تشکیل داد، در مجلس دهم اندکی مواضعش را تغییر داد، در لیست امید اصلاح طلبان قرار گرفت، با ورود به پارلمان دهم فراکسیون اعتدالیون را رهبری کرد و خود را اصولگرای میانه نامید، اما اینبار او از منظر سیاسی نه در بین اصولگرایان جایی داشت و نه در بین اصلاح طلبان. اصولگرایان قم حاضر نشدند که نامش را در لیست بگذارند و از سویی اصلاح طلبان نیز از نتیجه عمل او در پارلمان دهم و بدعهدی‌اش پر از گلایه بودند و او را از خود نمی‌دانند. اکنون علی لاریجانی دچار افول و بی توجهی سیاسی جناح چپ و هم راست است. نه در اصولگرایان جای دارد و نه در اصلاح طلبان. نتیجه آنکه او برای انتخابات مجلس یازدهم کنار کشید و از سویی برخلاف تصورات که این کناره گیری را آمادگی وی برای ریاست جمهوری 1400 قلمداد می‌کردند، او با صراحت گفت که نامزد ریاست جمهوری هم نمیشود. از همین رو انصراف علی لاریجانی را از مجلس و ریاست جمهوری می‌توان نوعی دیگر از کناره گیری لاریجانی‌ها از قدرت تعبیر کرد. البته شنیده‌ها حاکی از این است احتمال حضور یار دیرینش رحمانی فضلی در انتخابات 1400 بسیار است و این می‌تواند به بازسازی چهره سیاسی لاریجانی‌ها ختم شود.
هشتم دی ماه بود که سخنگوی دستگاه قضا از انتصاب «علی باقری کنی» به عنوان معاون امور بین الملل و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه خبر داد. غلامحسین اسماعیلی سخنگوی دستگاه قضا اعلام کرد: علی باقری کنی با حکم رئیس قوه قضائیه به عنوان معاون امور بین الملل و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه منصوب شد.این یک معنا می‌توانست داشته باشد؛ رفتن جواد لاریجانی از معاونت امور بین‌الملل و دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه.... فرد دیگری از خاندان لاریجانی‌ها.
جواد لاریجانی از زمان شکل‌گیری ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران در سال ۱۳۸۴ تا ۸ دی ماه ۱۳۹۸ معاون بین‌الملل و رئیس این ستاد بود و رفتنش از این سمت به اندازه نوع رفتار با دو برادر دیگر شاید غیرمنتظره بود.
روز گذشته هم خبر آمد که چهارمین برادر پرقدرت لاریجانی‌ها نیز از سمتش استعفا داد. آن برادری که معاون وزیر بهداشت بود. محمدباقر لاریجانی معاون آموزشی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دیروز از سمت خود استعفا کرد. باقر لاریجانی روز شنبه در نامه‌ای به سعید نمکی وزیر بهداشت تصریح کرد: متاسفانه بروز شرایط ویژه برای بنده در طول یک سال گذشته به دلیل بیماری همسر و نیاز به مراقبت از ایشان، اوضاع را به گونه‌ای دشوار نموده است که بیش از این فرصت حضور تمام وقت و تمرکز مطلوب بر حوزه آموزش را برای بنده فراهم نمی‌نماید. لذا همانگونه که در چند ماه گذشته نیز مکرر بیان شد، از جنابعالی استدعا دارم عذر بنده را از تصدی مسئولیت حوزه آموزش پذیرا باشید.
باقر لاریجانی بین سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۱ ریاست شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را بر عهده داشت و از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۴ قائم مقام رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در حوزه علوم پزشکی بود.
وی اسفند سال ۱۳۹۳ با حکم سید حسن قاضی‌زاده‌هاشمی وزیر سابق بهداشت به عنوان معاون آموزشی و دبیر شورای آموزش پزشکی و تخصصی این وزارتخانه منصوب شد.
هرچند باقر لاریجانی، دلیل استعفایش را مسائل خانوادگی می‌داند اما کناره گیری‌اش کمتر از یک هفته بعد از جواد لاریجانی بسیار اعجاب برانگیز است، موضوعی که موجب شده تا این پرسش مطرح شود که چرا لاریجانی‌ها ناگهان به فاصله اندکی از هم در عرصه سیاست به حاشیه رفته‌اند و یکی پس از دیگری همانطور که صاحب منصب شده بودند، از مناصب خود کنارکشیده و از اریکه قدرت دور می‌شوند.
>نقش جریان احمدی‌نژاد
عبداله ناصری فعال سیاسی با بیان اینکه خانواده لاریجانی در دهه هفتادو هشتاد در ساختار قدرت محوریت خاصی داشتند، در اینباره به آفتاب یزد گفت: چه در مجلس، چه در صداو سیما و چه در بخش‌های دیگرکه همگی ارگان‌های مهم و حساس کشور هستند در اختیار این خاندان بود.
اما چه شد که این خانواده و این نام افول سیاسی کرد؟ و دراین بین چه تفاوتی میان افول خاندان‌هاشمی و لاریجانی است؟ این فعال سیاسی در پاسخ به این پرسش می‌گوید: به نظر می‌رسد که وقتی جریان احمدی‌نژاد روی کار آمد، بخشی از ماموریتش را در این دید که با خانواده سالاری مبارزه جدی کند و البته موفق هم شد. احمدی‌نژاد در افول این خانواده‌ها بعد از روی کار آمدن بسیار کارا عمل کرد، در مورد خانواده‌هاشمی و لاریجانی نیز همین برنامه ریزی را دنبال می‌کرد. اما با توجه به تغییر رویکرد‌هاشمی بعد از هشتاد و هشت، تا حدود بسیار زیادی، خانواده‌هاشمی توانست خود را نوسازی کند. به عبارتی با حرکت مرحوم‌هاشمی به سمت جامعه مدنی این نوسازی صورت گرفت و آن‌ها به این نتیجه و این جرات و شهامت رسیدند تا خود را بازسازی کنند. اما خانواده لاریجانی چنین نکرد.
ناصری گفت: جریان احمدی‌نژاد در مبارزه با خانواده لاریجانی حتی بعد از افول سیاسی خود کماکان خانواده لاریجانی را در محور مبارزات اجتماعی و سیاسی می‌دید، این مبارزه همچنین در قالب جریان جوان پایداری‌ها علیه لاریجانی تداوم یافت و جریان اصولگرا و نئو اصولگرا در مقابل این خانواده قرار گرفتند و او را از اصولگرایان جدا کردند.
وی اضافه کرد: طبیعتا حضور خانواده‌های سیاسی در قدرت دوره مشخصی دارند و تا یک جایی می‌توانند در عرصه قدعلم کنند.مثلا اگر باقی خانواده‌هاشمی مانند مهدی‌هاشمی حاشیه‌های مالی سیاسی داشتند، خاندان‌هاشمی نیز نمی‌توانست به این راحتی دوباره سر برآورد.
ناصری گفت: سیاست تمرکز زده به گونه‌ای است که افراد محوری را نمی‌تواند در خود تحمل کند. علی لاریجانی با هوش زیادی که در صداو سیما داشت در تثبیت جایگاه اصولگرایان و مبارزه با اصلاح طلبان خیلی موفق بود. اما همان کسانی که لاریجانی‌ها زمینه ورودشان را فراهم کردند، بعدها در مقابل شخص لاریجانی‌ها قد علم کردند، نتیجه سیاست‌های اصولگرایانه لاریجانی‌ها در قدرت علیه خودشان تمام شد. قدرت تمرکز زده اصولگرایی و نئو اصولگرایی فارغ از این که این افراد چه سهمی در قدرت دارند تا یک جا می‌تواند قدرت آدم‌ها را تحمل کندو دیگر لاریجانی‌ها دراین شکل و شمایل تحمل نمی‌شوند و جایگاهی ندارند.
این فعال سیاسی پیرامون خانواده‌هاشمی و لاریجانی می‌گوید: خانواده‌هاشمی و لاریجانی که نقش عمده‌ای هم در جمع آوری منابع سیاسی و هم اقتصادی قدرت بازی می‌کردند از درون خود جریان اصولگرایی به کنار زده شدند. برادران لاریجانی روزگاری به عنوان نمایند گان تام اصولگرایان محسوب می‌شدند. اما تحمل قد کشیدن در کانون‌های قدرت تا حدی است. مخصوصا اگر افراد به صورت خاندانی وارد قدرت شوند. شاید اگر آقای ناطق نوری با تبار خود ساختار قدرتمندی را شکل می‌داد، جناح‌های سیاسی با او هم مبارزه می‌کردند.
وی ادامه می‌دهد: اما اساسا با رفتن خانواده لاریجانی اتفاق خاصی در قدرت و ساختار نخواهد افتاد. به هر حال همان‌هایی که نتیجه تلاش‌های لاریجانی‌ها در عرصه اصولگرایی بودند امروز هسته مرکزی را در اختیار دارند و به لاریجانی‌ها پشت کرده‌اند. به نظر می‌آید در آینده با این سیستم باید شاهد افول عده‌ای دیگری از افراد و خاندان‌های قدرت در درون جناح‌های سیاسی باشیم همان‌طور که شاهد افول سیاسی خاندان لاریجانی و‌ هاشمی بودیم.