دلیل بهتری برای رای ندادن بیاوریم

بحثی وجود دارد که تقریبا در زمان هر انتخاباتی به گوش ما می‌رسد. با جملاتی تقریبا متفاوت و از نظر محتوا تقریبا مشابه. جملاتی مانند: «من رای بدم؟ نه! عمراً. معلومه همه چیز از قبل مشخص شده و من نمی‌خوام وارد این بازی‌های کثیف بشم.» یا «یه گروه هستن که دارن دنیا رو اداره می‌کنن. اونا می‌گن کی رئیس جمهور بشه کی بره زندان کی بیاد بیرون. ماها کارهای نیستیم، بازیچه هستیم. بهتره رای ندیم تا بتونیم پیش وجدان خودمون راحت باشیم.» یا «این آدمی که می‌گین آدم خوبیه، اصلا اینطوری نیست من می‌دونم اینا سوپاپ اطمینان هستند و کارشون اینه وگرنه این حرف زدن پشت‌تریبون که کار هرکسی نیست.» یا «ما اگر رای بدیم داریم فلان رو تایید می‌کنم من اصلا با فلان مشکل دارم نمی‌خوام تاییدش کنم.» و حرف‌های مشابه این جملات با ادبیات‌های مختلف که در زمان انتخابات بسته به اینکه قرار است چه کسانی را انتخاب کنیم اندکی تغییر می‌کند و متناسب‌سازی می‌شود با آن شرایط و در نهایت یک نتیجه را در بر خواهد داشت: رای نمی‌دهیم چون فایده‌ای ندارد به دلایل مختلف.
روند رشد اجتماعی و سیاسی یک روند کُند و زمانبر است. سال‌ها طول می‌کشد تا یک جامعه رفتاری بالغانه داشته باشد. تا یاد بگیرد به مخالفش احترام بگذارد و فریاد «زنده باد مخالف من» را سر بدهد. بیشتر از صد و ده سال از انقلاب مشروطه می‌گذرد و ما هنوز در مسیر مشروطه‌ایم. در مسیر آموختن هستیم. صد و ده سال پیش انسان‌هایی امروز ما را ساختند با سختی و دشواری. وقتی به این مدت فکر می‌کنم می‌بینم چه رفتارهای تند و کُندی را در این مدت پشت سر نهاده‌ایم تا به این نقطه برسیم. اما این مسیر طی شد، با همه کم و کاستی‌هایش با همه دشمنی‌های داخلی و خارجی‌اش با همه سنگ‌اندازی‌های بین المللی‌اش. باورتان می‌شود در بین بسیاری از کشورهای دنیا که در حال جنگ و خون ریختن هستند، روزی کشور ما توسط یک رئیس جمهور نه چندان متعادل (بوش) به عنوان محور شرارت معرفی شده باشد و درست در همان زمان این قضیه توسط یک رئیس جمهور عاقل و متعادل مدیریت شده باشد؟ بله این مدیریت اثر رای بیش از بیست میلیون نفر بود. با همه نقد و نظرهایی که وجود داشته و دارد.
با توهم و تئوری توطئه که زندگی می‌کنیم نتیجه‌اش میشود رفتارهایی که باعث می‌شود روند بهبود و اصلاح شرایط‌مان کند شود. تغییرات در جامعه را اگر بخواهیم به صورت یک نقطه ببینیم قطعا خیلی حال خوبی به ما دست نمی‌دهد اما اگر در یک بازه زمانی نسبتا بلندمدت به جامعه نگاه کنیم این تغییرات بسیار مشهود خواهد بود. من فکر می‌کنم باید اندکی این مدل ذهنی‌مان تغییر دهیم و ببینم واقعا یک گروه هستند که دنیا را اداره می‌کنند و برای 8 میلیارد نفر تصمیم‌گیری می‌کنند؟ واقعا این فکر را داریم؟ واقعا تغییراتی که از 76 تا کنون رخ داده را نمی‌بینیم یا نمی‌خواهیم ببینیم؟ قطعا شرایط ایده‌آل رخ نداده است، چون اصلا قرار نیست رخ دهد. قرار نیست به صورت ناگهانی و با عوض شدن یک رئیس جمهور همه چیز تبدیل به بهشت شود. به نظرم کسانی که وعده بهشت شدن مملکت را با انتخاب خود می‌دهند افراد خطرناکی هستند که باید با احتیاط از کنارشان گذشت. فکر می‌کنم باید برای ساخت مملکت و بهبود شرایط کشور مدل ذهنیمان را تغییر دهیم. بپذیریم که بهبود شرایط کشور برای با ثبات ماندن نیاز دارد ما نیز اندکی بالغانه‌تر رفتار کنیم. بهبود شرایط کشور با حضور همه افراد کشور رخ خواهد داد. اگر همه در میدان حاضر شوند این اتفاق رخ می‌دهد. شاید انتخاب کردن ما آن معجزه ناگهانی را سبب نشود اما قطعا انتخاب نکردن ما را به عقب خواهد راند. دلیل بهتری برای رای ندادن بیاوریم دلیلی که در آینده، ما را شرمنده فرزندانمان نکند.