غلبه بر عوام فریبی؛ از فرانسه تا ایران

انتخابات ریاست جمهوری فرانسه با  مشارکت چشمگیر و 85 درصدی مردم همراه شد. حضوری که در مقایسه با میانگین مشارکت مردم در انتخابات در اروپا عدد قابل ملاحظه و چشمگیری را نشان می‌دهد. در انتخابات فرانسه منتخب اکثریت کاری سخت و پیچیده را در برابر رقیب خود داشت. امانوئل مکرون  در این انتخابات با رقیبی روبه‌رو بود که مهمترین برگ برنده خود را عوام فریبی قرار داده بود. مارین لوپن و وعده‌های افراطی‌اش یادآور‌ترامپ در انتخابات چند ماه پیش ایالات متحده بود. اما چه شد که فرانسوی‌ها توانستند عوام فریبیِ لوپنِ افراطی را شکست دهند و مکرون را راهی کاخ الیزه کردند؟  به طور خلاصه می‌توان حضور گسترده مردم در روز رای گیری و همچنین تلاش طبقه متوسط برای آگاهی دهی به مردم را به عنوان دو دلیل مهم غلبه بر عوام فریبی در فرانسه دانست. اگر مردم این کشور به هر دلیلی برای مشارکت در انتخابات انگیزه و تمایلی نداشتند و در کنار آن طبقه متوسط نیز به وظیفه خود که همان آگاه کردن مردم از وعده‌های توخالی و خطرات به قدرت رسیدن تندروهاست عمل نمی‌کرد هیچ بعید نبود امروز‌ترامپی دیگر در فرانسه ظهور می‌کرد.
 حال به ایران بازگردیم و نگاهی به صحنه انتخابات در کشورمان بیندازیم. اوضاع چگونه است؟ تمایل مردم به مشارکت در انتخابات و نقش آفرینی طبقه متوسط در این انتخابات تا چه حدی است؟ این طور که از شواهد برمی‌آید بخشی از ساختار سیاسی تمایلی به گرم شدن تنور انتخابات در این دوره ندارد و برای پیروزی نامزد مورد نظرش راه کاهش مشارکت مردم را برگزیده است، از سوی دیگر شاهد آن هستیم که طبقه متوسط نیز به دلایل گوناگونی از جمله عدم موفقیت دولت روحانی در عمل به بخشی از وعده‌هایش در حوزه سیاسی تمایلی به حضور پررنگ در صحنه از خود نشان نمی‌دهد. اگر این دو فاکتور مهم در انتخابات امسال در ده روز باقی مانده نیز بخواهد به همین منوال پیش برود اصلا بعید نیست که در انتخابات96 شاهد نتیجه‌ای مشابه انتخابات ایالات متحده و به قدرت رسیدن تندروها باشیم.
 حال چه باید کرد؟ حقیقت آن است که در انتخابات96 مردم ایران شاهد انواع و اقسام عوام فریبی‌های سیاسی و اقتصادی و رسانه‌ای هستند. عوام‌فریبی‌های گوناگونی که از سوی نامزدهای تندرو و امپراطوری رسانه‌ای همراهشان صورت می‌گیرد و به طور همزمان هم وضعیت امروز کشور را وارونه نشان می‌دهد و هم توهمات خود را با وعده و وعیدهایی رنگارنگ که غیر ممکن بودن آن‌ها حتی صدای همراهان سیاسی این کاندیداها را هم در آورده است به مردم عرضه می‌کند. این جا همان نقطه‌ای است که طبقه متوسط جامعه باید وارد میدان شود. در زمانی که عده‌ای به دروغ وضعیت اقتصادی کشور را بدتر از آن چه که هست نشان می‌دهند آگاهی بخشی مردم از واقعیات کشور چه در ابتدای دولت و چه امروز و چه مقایسه قابل فهم این دو وضعیت وظیفه جامعه نخبگانی کشور و طبقه متوسط است. اگر قرار باشد این قشر از جامعه سکوت پیشه کند و اجازه دهد تا عوام فریبان بار دیگر قدرت را در دست بگیرند آیا پشیمانی سودی خواهد داشت؟ به عنوان یک نمونه شب گذشته نامزدی از جریان تندرو سیاسی کشور در تلویزیون مدعی شد که هر یک میلیارد دلار از هیجده میلیارد دلار قاچاقی که به کشور وارد می‌شود کم شود می‌توان به جای آن صدهزار شغل ایجاد کرد.ظاهر این وعده خیلی هم شیرین است و شاید برای خانواده‌ای که به عنوان مثال سه فرزند بیکار در خانه دارد و علاوه بر مشکلات اقتصادی از دیدن آن‌ها نیز خجالت زده است و دچار فشارهای مختلف روحی می‌شود جذاب و شیرین باشد اما با کمی دقت بیشتر در ادعای مطرح شده شاهد آن هستیم که مبنای این وعده بر سخن کذبی بنا نهاده شده است. این نامزد انتخابات از هیجده میلیارد دلار قاچاق کالا خبر می‌دهد و نامزدی دیگر هم ادعای بیست و پنج میلیارد دلار قاچاق را مطرح کرده است. با نگاهی به گزارش‌های نهادهای ذی ربط می‌توان متوجه شد که کالای قاچاق از بیست و پنج میلیارد دلار در ابتدای دولت در این روزها به کمتر از سیزده میلیارد دلار کاهش یافته است و مشخص نیست نامزدهای جریان مخالف دولت چه اصراری به تکرار ادعای کذب خود دارند.
حال بیاییم فرض کنیم همان عددی که آن نامزد محترم انتخابات گفته است درست باشد. بر اساس چه سازوکار علمی اقتصادی ایشان به این نتیجه رسیده‌اند که کاهش هر یک میلیارد دلار قاچاق کالا به صدهزار شغل می‌انجامد؟ !


مسئله‌ای که مطرح شد یک مثال است، و از این دست مثال‌ها در این روزهای تبلیغات انتخابات به وفور یافت می‌شود. آگاهی بخشی به اقشار مختلف جامعه در این حوزه‌ها وظیفه چه گروهی از جامعه است؟ آیا طبقه متوسط جامعه قرار است به همین بی عملی خود ادامه دهد؟
گلایه‌های پرشمار این بخش از جامعه نسبت به دولت روحانی در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در برخی اوقات شاهد انفعال دولت در این حوزه‌ها بوده‌ایم قابل درک است اما مگر بازگشت به عقب به معنای بیشتر شدن همین موفقیت‌های اندک در این حوزه‌ها خواهد بود که با سکوت و عدم حضور در صحنه انتخابات باعث فرش قرمز انداختن برای افراطیون باشیم؟  
باید مراقب بود،‌ترامپیسیم در همین نزدیکی است. اگر به هر دلیلی خود را کنار بکشیم و فضا را مهیای حضور عوام فریبان کنیم آینده‌ای تاریک برای همه ایرانیان ایجاد کرده ایم. تفاوت انتخابات اخیر در فرانسه و ایالات متحده در حضور پررنگ قشر متوسط جامعه در صحنه انتخابات بوده است.
انتخاب با مردم است؛ بازگشت به عقب و حضور تندروهایی که در سه سال و نیم اخیر از هیچ تلاشی برای از میان برداشتن دولت فروگذار نکرده‌اند و یا ادامه میانه روی با تدوام دولت یازدهم. قطعا حضور پررنگ مردم در انتخابات باعث آن خواهد شد که دولت دوم روحانی برای اصلاحات ساختاری و عبور از برخی تنگناها دستی بازتر از امروز داشته باشد. آگاهی بخشی به مردم و حضوری پررنگ در انتخابات تنها راه برای «تکرار» انتخابات 92 و عبور مجدد از تندروها خواهد بود.
 فردا دیر است از همین امروز شروع کنیم.