قصه پرغصه برف و کولبری

آرمان ملي- منيره چگيني: حوالي ساعت 12:45 روز گذشته اخباري از مفقود شدن تعدادي از کولبران در منطقه سقز و بانه خبر دادند و آنچه به نقل از برخي مسئولان در شبکه‌هاي اجتماعي دست به دست مي‌شد، حکايت از آن داشت که تعداد 23 نفر از کولبران در اين منطقه مفقوده شده‌اند، اما ساعتي بعد به صورت رسمي اعلام شد که اين افراد 16 نفر بوده‌اند که 14 نفر از آنها در ميان برف‌ها پيدا شده‌اند. حتي برخي از مسئولان استان کردستان همچون مديرعامل هلال احمر هم گفته است که «ما آنها را به اسم بوميان محلي مي‌شناسيم و هنوز مشخص نيست که آنها کولبر بوده‌اند يا خير.» محمدي، مديرعامل هلال احمر استان کردستان همچنين ضمن اصلاح شمار مفقودان گفت: اين افراد از بوميان محلي و تعدادشان 16 نفر بوده که 14 نفرشان پيدا شده‌‌اند. اطلاعي از دو نفر ديگر در دسترس نيست که البته به گفته همراهانشان ممکن است به سمت ديگر مرز رفته باشند، اما ما در عين حال به اين خبر اکتفا نکرده‌ايم و در حال پيگيري و جست‌وجوي آنها هستيم تا اگر اين طرف مرز باشند جست‌وجو را ادامه بدهيم.
در سال‌هاي گذشته با شليک‌هايي که مرزبانان براي مبارزه با قاچاق يا از ترس حضور اشرار انجام مي‌دادند برخي کولبران کشته مي‌شدند. موضوعي که با تذکر رهبر معظم انقلاب اسلامي تقريبا متوقف شد و مدت‌هاست خبري از مرگ کولبران با گلوله شنيده نمي‌شود. با اين حال قصه‌ برف و بهمن و تهديد کولبران، داستاني کهنه و پرغصه است. فارغ از اينکه اين افراد کولبر بوده‌اند يا خير، اما اين روزها برف جان صدها کولبر را در مسيرهاي صعب‌العبور تهديد مي‌کند. چند سالي مي‌شود که با آغاز فصل سرما، کوه‌هاي غرب کشور آبستن حوادثي تلخ براي مرزنشينان و به‌دنبال آن تمام مردم ايران شده و هر چند وقت يک‌بار خبري مبني‌بر مرگ يک انسان در مسيرهاي صعب‌العبور کوهستاني مخابره مي‌شود. دليل؛ کولبري‌! هنوز مردم ايران داستان غم‌انگيز فرهاد خسروي، کولبر 14 ساله را فراموش نکره‌اند. اواخر آذرماه امسال بود که به دنبال برف و کولاک در مسير گردنه «ته‌ته» اورامان، سه نفر از کولبران گرفتار سقوط بهمن شدند که پس از چند روز جسد بي‌جان فرهاد خسروي 14 ساله که براي تامين معيشت خانواده‌اش کولبري مي‌کرد، در ميان برف‌ها پيدا شد.
کار سخت براي 150 هزار تومان
کولبري يکي از سخت‌ترين شغل‌ها است که براي حمل بار به آنها 150 هزار تومان پول مي‌دهند. سختي‌هاي کوهستان يک طرف اما بلد بودن راه سوي ديگر ماجرا است. آنها مي‌دانند مرگ بخشي از راهي است که در پيش گرفته‌اند اما مي‌گويند؛ «مجبوريم کولبري کنيم». بسياري از نوجوانان روستاهاي مرزي در استان کردستان مدرسه را رها کرده و تصميم گرفته‌اند به جاي درس خواندن راه پول درآوردن با مشقت را در پيش گيرند. محمد يکي از کولبران در اين رابطه مي‌گويد: «اگر هوا خوب باشد بين دو تا سه هزار نفر هر روز در ارتفاعات مريوان کولبري مي‌کنند، اما مثلا روزي که فرهاد و آزاد براي کولبري رفته بودند هوا خوب نبود و فقط هزار نفر در کوه رفت و آمد مي‌کردند. اينجا بايد راه‌ بلد باشيد، اگر بچه اورامانات باشيد راحت جاده را پيدا مي‌کنيد اما اگر اهل اينجا نباشيد گم مي‌شويد و در سرما مي‌ميريد. زمستان‌ها هوا خيلي بد است، مه طوري شديد مي‌شود که ديگر امکان ديدن جلوي پايتان را نداريد. پارسال يکي از مريوان آمد که کولبري کند. او 16 سال داشت. اما او در مه شديد نتوانست راه را پيدا کند و از صخره افتاد پايين. جنازه‌اش را يک شب بعد از سقوطش پيدا کردند.او ادامه مي‌دهد: ‌تازه اوضاع امسال بهتر شده، سال‌هاي پيش برف زياد بود و مسير يخ مي‌بست. کولبري که زنجير کولبري به کفشاش نبسته بود پاشو مي‌گذاشت روي يخ و سقوط مي‌کرد؛ يا کشته مي‌شد يا دست و پايش مي‌شکست.