از مناظره دولتی تا مناظره مدنی

رحیم نوبهار- یکم. تلاش‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری مناظره‌های انتخاباتی به‌ویژه از موضع بی‌طرفی  و صرفا اطلاع‌رسانی همسو با وظایف ذاتی این نهاد است؛ نهادی که بار اداره مالی آن بر دوش ملت است و از آن جز این هم انتظار نمی‌رود. آنچه مسئولیت صدا وسیما را سنگین‌‌تر می‌کند این واقعیت است که برابر تفسیری که در عمل از اصل 175قانون اساسی صورت گرفته صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران یگانه ابزار و راه دیداری و شنیداری است که اجازه دارد در این گونه زمینه‌ها فعالیت کند. تفسیری که البته از نقطه نظر حقوقی سخت ضعیف است. به نظر نمی‌رسد که شناسایی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی به معنای نفی و منع رادیو و تلویزیون غیردولتی باشد. در هر حال جدا از این امر باید از گردانندگان صداوسیما برای برگزاری این مناظره‌ها به رغم همه کاستی‌های آن قدردانی کرد.
دوم: برای اداره درست کشور راهی جز مناظره وجود ندارد. همه شئون کشور باید پس از مباحثه و گفت و گو و تلاش برای نگرش به مسئله از زوایای گوناگون توسط صاحبان سلیقه‌های مختلف اداره و ساماندهی شود. بدین‌سان مناظره باید به سنت  و گفتمان مسلط اداره امور جامعه برای همه مسائل مهم اجتماعی و نه تنها انتخابات تبدیل شود. از رهاوردهای مناظره این است که مردم در جریان مناظرات درمی‌یابند که حقیقت، وجوه و جلوه‌های گوناگونی دارد و دستیابی به آن چندان هم آسان نیست. هر کس حتی  آن گاه که با شور و گرمی تمام از حقیقت یا واقعیت سخن می‌گوید ممکن است تنها بخشی از آنها را بگوید. ما در جریان مناظرات مستمر درمی‌یابیم که نباید در مقام داوری در باره افراد یا برنامه‌های آنان دچار هیجان یا اسیر احساسات شد. اگر پیشتر بابت برخی مناظرات که از چارچوب‌های اخلاقی فراتر رفت زیان دیدیم بخشی از آن به علت نهادینه نشدن نهاد مناظره و کم‌تجربگی در زمینه داوری در باره مناظره بود.
سوم: هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که صداوسیما یگانه نهاد برگزارکننده مناظره باشد. همان‌گونه که آیت‌الله سیدمصطفی محقق داماد ریاست فرهنگستان علوم اسلامی در یادداشتی با عنوان «عذر تقصیر به پیشگاه ملت»[نک: روزنامه اطلاعات، یکشنبه 17 اردیبهشت 1396] یادآور شدند می‌توان به مناظرات غیردولتی که توسط نهادهای علمی، دانشگاهی و حوزوی هم سامان داده می‌شود اندیشید. اگر در این گفته عمومی که مردم کشور ما اهل عقل و تفکرند صادق باشیم، اجازه خواهیم داد مراکز علمی و دانشگاهی و نهادهای متخصص در حوزه‌های گوناگون  اجتماعی هم انواع مناظرات را میان همه یا نامزدهایی که احساس کنند طرح و برنامه دارند یا از پایگاه اجتماعی قابل توجهی برخوردارند، برگزار کنند. شایسته جمهوری اسلامی ایران نیست که به رغم گسترش کمی و کیفی دانشگاه، نهادهای دانشگاهی و علمی و تخصصی سهمی در برگزاری مناظره‌ها نداشته باشند.
چهارم: سهم برجسته صداوسیما در مناظرات اطلاع‌رسانی است. محتوای مناظره را اما چهره‌های ملی و متخصص و عمیقا آشنا با مباحث اجتماعی گوناگون باید تهیه کنند. گاه احساس می‌شود تصنع و تکلف بر اداره مناظره توسط صداوسیما سایه افکنده است. سوالات از پیش کاملا تعیین شده و چارچوب‌های کلیشه‌ای تعیین شده به نامزدها فرصت جولان طرح نظراتشان را نمی‌دهد. سوالات و مباحثی که محور مناظرات قرار گرفت مهم بودند؛ اما پرسش‌ها و مباحث مهم‌تر و اساسی‌‌تر از آنها هم وجود دارد. بخشی از این همه خط‌کشی و چارچوب‌گذاری‌ها البته از همان ‌‌ترسی که پیشتر به آن اشاره شد، سرچشمه می‌گیرد. بخشی از این ‌‌ترس، موهوم و خیالی است. بر بخش دیگری از این نگرانی هم می‌توان با نهادینه کردن فرهنگ مناظره چیره شد. وابستگی‌های نهادی و سازمانی صداوسیما و اقتضائات این که در هر حال یک نهاد حاکمیتی است اجازه نمی‌دهد که به طرح سوالات اساسی‌‌تر پرداخته شود. ممکن است صداوسیما پخش گونه‌هایی از مناظره را در چارچوب وظایف و مسئولیت‌های خود نداند. اما همه محتوا و چارچوب‌های مناظره نباید توسط صدا وسیما یا نهادهای حاکمیتی تعیین شود.


پنجم: فضای انتخابات از یک‌سو و حاکمیتی بودن صداوسیما در عمل اجازه نمی‌دهد که به مشکلات فرهنگی و اجتماعی که از عهده و توان دولت خارج است پرداخته شود. همه، ملت را ارج می‌نهند و از بزرگی و مجد آنها سخن می‌گویند. مناظرات به عنصری مردمی و ملی و از جنس مردم هم نیاز دارد تا صادقانه و بدون تعارف از آن دست مشکلات فرهنگی و اجتماعی سخن بگوید که مردم در رفع آنها باید از دولت پیشگام‌‌تر باشند. متاسفانه ما هنوز به چنان بلوغ سیاسی و اجتماعی نرسیده‌ایم که صادقانه از مردم بخواهیم برای رفع برخی مشکلات که چاره آنها در دست آنهاست، پیشقدم باشند. این اندیشه که ملت و جامعه، مقدس و بی‌عیب است و همه مشکلات از دولت و نهادهای حاکمیتی سرچشمه می‌گیرد، پندار باطل و بی‌بنیادی است. باید صادقانه با مردم از مشکلاتی که در لایه‌های عمیق جامعه وجود دارد سخن گفت. مناظره‌های ملی و مردمی می‌تواند به این کاستی بپردازد.
ششم: کاستی‌های قانون انتخابات بر کم و کیف مناظرات هم اثر می‌گذارد. همان گونه که کسانی می‌توانند بدون داشتن پایگاه اجتماعی قابل توجه یا برنامه‌های قابل ارائه به آسانی نامزد ریاست جمهوری شوند، کسانی هم می‌توانند ساعت‌ها از امکانات دولتی که متعلق به عموم است بهره‌مند شوند، بی‌آنکه نماینده بخشی از مردم باشند. هزینه پخش برنامه‌ها از صداوسیما بسیار گران است. برای واگذاری منابع عمومی به افراد باید توجیهات و دلایل کافی و قانع کننده داشت. می‌توان و باید سازوکارهایی را پیش‌بینی کرد که بر این مشکل فائق آمد.
هفتم: انتخابات به نوبه خود نهاد مقدسی است؛ از جمله به این دلیل که مانع حکومت استبدادی و حکومت بر مردم بدون رضایت و خواست آنها می‌شود. حکومت بر مردم بدون رضایت آنها در انبوهی از متون اسلامی تقبیح شده است. ما باید کیفیت نهاد مقدس انتخابات را که زمینه‌ساز مردم‌سالاری و پیشگیری از استبداد است پیوسته ارتقا دهیم. از شاخص‌های انتخابات با کیفیت برآمدن رای مردم از مناظره و گفت و گوهای عقلانی-انتقادی است. در چنین انتخاباتی آرا برآمده از دقت در مبادله استدلال‌های طرفین یا اطراف منازعه است. افکار عمومی شکل گرفته در چنین انتخابی افکار عمومی معقول و به دور از هیجان است. در چنین انتخاب‌هایی شعارها و شگردهای پوپولیستی و فریب‌کارانه جایگاهی ندارد یا اثر اندکی دارد. از راهکارهای مهم برای ارتقای کیفیت انتخابات افزودن به بازه زمانی گفت‌وگوها و تبلیغات انتخاباتی است. یک ماه فرصت  برای مردم با هدف تصمیم‌گیری در باره ابعاد شخصیتی و برنامه‌های نامزدهای پست حساس ریاست جمهوری-اگر برنامه‌ریزی در این زمان اندک امکان‌پذیر باشد- بسیار کم و مخاطره‌آمیز است. مجلس و دولت برای رفع این کاستی بزرگ و عاجل باید اقدام کنند. نباید پنداشت که تسلط زمان و فضای انتخابات ضرورتا از کارآیی اجرایی و عملی دستگاه‌ها و نهادها می‌کاهد. توسعه فضای نقد بر عکس می‌تواند دستگاه‌ها را هر چه مسئول‌‌تر، شفاف‌‌تر و کارآمدتر نماید.
هشتم: جا دارد از هم اکنون دانشگاه‌های مهم کشور برای مشارکت در زمینه مناظرات انتخاباتی و مسائل مهم کشور برنامه‌ریزی کنند. این مناظرات می‌تواند در چارچوب وظایف ذاتی صداوسیما منتشر شود یا نشود. مهم این است که محتوای این مناظرات را می‌توان با انواع وسائل ارتباطی که امروزه در اختیار است به آگاهی مردم رسانید. دانشگاه‌های مراکز استان و به‌ویژه استان‌های مرزی و محروم هم می‌توانند مناظراتی برای توجه به مسائل پیرامونی کشور سامان دهند و به بررسی و نقد برنامه‌ها و دیدگاه‌های نامزدها برای مسائل خاص آن استان‌ها بپردازند تا همه راه‌ها به تهران ختم نشود.