نارضايتی‌ها دستاوردها همه را برباد می‌دهد

تحرکات اخير برخي مجلس يازدهمي‌ها نشان مي‌دهد همچون وعده‌هاي انتخاباتي خود، مصمم هستند تعاملي با دولت شکل نگيرد. چه تحليلي از اين دست اظهارنظرها داريد؟
بارها گفته شده است که مجلس يازدهم با شرايط و سازوکاري به قدرت رسيده که نمي‌توان از آن توقع زيادي داشت. تجربه نشان داده مجلسي که چنين چينشي دارد طبق منافع مردم و مصالح ملي عمل نخواهد کرد. از يک طرف مجلس يازدهم با شرايطي غيررقابتي شکل گرفته و جريان مقابل اصولگرايان کنار گذشته شد. به‌گونه‌اي که حدود دو سوم نمايندگان از پيش تعيين شده بودند و نيروهاي شايسته و توانمند هم امکان ورود نداشتند. از طرف ديگر هم مشارکت حداقلي مردم در انتخابات شرايطي را رقم زد که مجلسي حداقلي بر سر کار بيايد. چنين مجلسي در تراز خواسته دلسوزان و مطلوب همگان بايد رسالت‌هاي ملي خود را انجام دهد. گرچه همواره بايد اميدوار باشيم تازه‌واردهاي مجلس بيشتر در تراز ملت عمل کنند. اما بايد به منتخبين مجلس يازدهم تاکيد کنيم، کوچکترين قدمي از سوي آنها در جهت منافع شخصي و جناحي شرايط و مشکلات امروز کشور را مضاعف خواهد کرد. متاسفانه در همين آستانه شکل‌گيري مجلس و حتي قبل از شروع به کار مجلس يازدهم شاهد هستيم که چه تحرکاتي بر خلاف اين اميدواري‌ها در مجلس در حال شکل‌گيري است و رقابت‌هاي عجيب و غريبي بر سر کرسي رياست به راه‌انداخته‌اند. همه اين موضوعات هم به رغم يکدست‌بودن اين مجلس است يعني در شرايطي که مجلس يازدهم کاملا از يک جناح است، بازهم شاهد بازار داغ رقابت‌هاي درون جرياني از سوي آنها هستيم. از طرف ديگر هم نسبت به مسائل عمومي و ملي هم موضع‌گيري‌هاي تند و راديکال خود را از امروز ابراز مي‌کنند.
با توجه به نزديکي به انتخابات 1400 و اينکه اشاره کرديد مشارکت مردم در انتخابات مجلس يازدهم حداقلي بود، چه راهکارهايي براي بازگشت اعتماد عمومي پيشنهاد مي‌کنيد؟
هيچ راهي در کشور براي آباداني و بازگشت اعتماد عمومي وجود ندارد مگر اينکه مسئولان و دستگاه‌هاي مختلف مديريتي در کشور رويکردهاي سازنده و مقتضي زمان و با توجه به شرايط امروز کشور در پيش بگيرند، تا بتوانند کارآمدي را افزايش بدهند و از چالش‌ها بکاهند. همچنين همه چيز در راستاي قانون اساسي پيش برود. لازمه اين موضوع هم اين است که شکاف‌هايي که به تدريج ايجاد شده که باعث نارضايتي مردم است پر بشود. پرشدن اين شکاف‌ها هم راهي ندارد جز ورود به فرآيند آشتي انسجام و همدلي عمومي. اگر سرمايه اجتماعي و اعتماد عمومي در جامعه وجود نداشته باشد و مسئولان اعتماد عمومي را ترميم نکنند نمي‌توان در رسيدن به اهداف موفق عمل کرد. مردم بايد با يک اعتماد عميق و سازنده پشت دولت قرار بگيرند و سياست‌‌هاي دولت و حاکميت را بپذيرند بايد به مردم اين باور را بدهيم که تمام اقدام مسئولان در راستاي حل مشکلات است. در چنين شرايطي مردم هم به حل مشکلات کمک مي‌کنند و هم کم و کاستي‌ها را راحت‌تر تاب مي‌آورند. مثال آن در مشکلات اخير کشور وجود دارد. زماني که روزهاي اوليه ورود کرونا به کشور را مي‌گذرانديم مردم باور کرده بودند که تمام مسئولان منهاي جناح‌ها و دعواهاي جناحي همه و همه در تلاش هستند تا از پس ويروس کرونا بربيايند و کشور به حالت عادي خود بازگردد، اما اخيرا حتي اين مساله ملي هم تبديل به بهانه‌اي براي رقابت‌هاي دروني و دعواهاي جناحي توسط افراد تند که فقط هم به منافع باندي و شخصي خود مي‌انديشند. اما در همان ابتداي کار شاهد بوديم همه احساس کرده بودند کل حاکميت در راستاي حل بحران‌هاي کشور هستند.


به آشتي و انسجام ملي اشاره کرديد، اين موضوعي بود که رئيس دولت اصلاحات هم در صحبت‌هاي اخير خود به آن اشاره کرده بود. فکر مي‌کنيد چه ميزان حرف‌هاي رئيس دولت هفتم و هشتم بتواند راهي براي اين آشتي ملي بگشايد؟
رئيس دولت اصلاحات اخيرا با در نظر گرفتن همه مسائل صحبت‌هايي در همين راستا در خصوص آشتي ملي کردند و همه اين صحبت‌ها هم از روي دلسوزي و با نگاهي عميق و واقع‌بينانه از سوي کشور است. خاتمي مي‌داند اگر نارضايتي‌ها عميق‌تر و گسترده‌تر شود موجب خسارت‌هاي عميقي خواهد بود و اين موضوع هم همه دستاورد‌ها را به باد مي‌دهد. اين صحبت‌ها و دلسوزي‌ها از اين جهت است که شکاف‌ها پر شود و اعتماد عمومي در جامعه جريان بيايد تا ما وارد يک فضاي سازنده و کارآمد براي پيشرفت امور و غلبه بر چالش‌ها و مشکلات شويم.
باتوجه به اين صحبت‌ها در جريان اصلاحات شامل چه تغيير دروني خواهيم بود؟
صحبت‌هاي رئيس دولت اصلاحات معطوف به دو نکته کليدي بود. يک اينکه برخي از اختلافات دروني اصلاح‌طلبان که به سطح رسانه‌ها هم کشيده مي‌شود بي‌پايه است و حد آنها در ميزاني نيست که به چالش تبديل شود، ايشان هم قصد داشت به اين روند از طريق گفت‌و‌گو‌هاي سازنده و تجديدنظر در برخي ديدگاه‌ها و رفتارها پايان بدهد و مواضع را براي ورود به يک عرصه سازنده‌تر، شفاف سازد. متاسفانه بعد از انتخابات اختلافات در درون جريان اصلاحات به شدت بالا گرفت. نکته دوم هم اينکه بالاخره اصلاح‌طلبان با توجه به شعارهايي که دارند در پي حل مشکلات جامعه و ترميم دردهاي مردم هستند در اين زمينه بايد در خصوص ارائه طرح و برنامه کارآمد فعال‌تر عمل کنند. به هر حال اصلاح‌طلبان هم در مقابل مردم و هم مقابل مسئولان وظايفي دارند. وظيفه آنها در يکسو نقد است که با هشدارهاي لازم کار را به سمت پيشرفت سوق بدهند و رسالت ديگر آنها هم به جامعه بازمي‌گردد تا فعال‌تر عمل کنند. فرقي ندارد اصلاح‌طلبان در قدرت باشند يا خير، آنها بايد تلاش کنند در حد خودشان در خصوص کاهش درد و رنج مردم فعال عمل کنند.