دوم خرداد، بازیابی سرمایه اجتماعی

دوم خرداد را تنها نمي‌توان يک پروژه محسوب و آن را در رويدادي در کنار اتفاقات سياسي براي کشور ارزيابي کرد. بلکه دوم خرداد از منظر محتوا و شکل در تداوم يک خواست تاريخي و ملي است. ايرانيان در طول نزديک به 150 سال گذشته تلاش کردند که در حول چند محور به دستاوردهاي مهمي نائل شوند. اولين مساله براي ايرانيان گسترش توزيع و باز تعريف مفهوم عدالت است. به همين دليل در مشروطه مساله عدالتخانه مهم‌ترين درخواست جامعه ايراني بود. هر چند در دل پويش‌هاي روشنفکران، بازرگانان و روزنامه‌نگاراني که در داخل و خارج از ايران جرايدي منتشر مي‌کردند مفاهيمي مثل آزادي هم در جامعه مطرح شد اما به‌نظر مي‌آمد هيچکدام به‌اندازه مفهوم عدالت و پيشرفت مورد خواست جامعه نبود. نهضت ملي هر چند در ظاهر يک عمليات اقتصادي براي احياي سهم مالي دولت ايران از شرکت مشترک نفتي ايران و انگليس است ولي خود را در دل يک جنبش غرور ملي بازتاب داد. اما انتخاب رئيس دولت اصلاحات در دوم خرداد در جهت نشان دادن ميل مردم به تحقق يک جامعه قانونمدار، برابري فضيلتي انسان‌ها در قاب قانون شهروندي، تحقق جامعه مدني، به رسميت شناختن حق تعيين سرنوشت، به رسميت شناختن حقوق بشر، احترام به آزادي‌هاي فردي و سياسي، عمل بر اساس کنش‌هاي حزبي، احترام بيشتر به فرآيند نظام انتخاباتي، حق انتخاب سبک و شيوه‌هاي زندگي و در کنار آن احترام بيشتر به همزيستي مسالمت آميز ميان ايرانيان، همسايگانشان و ديگر نقاط جهان بود. قاطبه ايرانيان در دوم خرداد مي‌خواستند راي و نظر مردم محترم شمرده شود و با اسلام به عنوان دين خود رابطه‌اي توام با کرامت بر قرار کنند. يعني کليت پويش اجتماعي و سياسي در دوم خرداد آن بود که ما به جمهوري اسلامي نه يک کلمه کم و نه يک کلمه بيش بازگرديم. بايد آنهايي که دوم خرداد را مانع مي‌پنداشتند از خود سوال کنند که آيا نااميدي از اصلاح‌طلبان، رئيس دولت اصلاحات و توبه از دوم خرداد ارزش‌هاي ديگر را نيز مورد تهديد قرار نمي‌دهد؟ اصلاح‌طلبان نيازمند بازنگري جدي در اين حقيقت هستند که در کالبد نظام سياسي منطبق بر يک منطق فلسفي خردمندانه چه خواسته‌اي را مي‌شود مطرح کرد که با لايه‌هاي سخت و متصلب برخورد نکند؟ بستن همه منفذ‌ها، راه‌حل‌ها، حذف پرسشگري و ايجاد فضاي سخت چه دستاوردي براي کشور خواهد داشت؟ فکر مي‌کنم وقتي به دوم خرداد مي‌رسيم بايد به عنوان يک ايراني مسلمان از خود سوال کنيم و حق نداريم با ريسک‌هاي پرخطر و آرزوهاي محال از سوي دو طرف، هزينه ملي آن را بر کشور افزايش دهيم. در اين خصوص نيازمند بازنگري در رفتارهاي دو طرف هستيم. اصلاح‌طلبان از يک سو بايد به بازيابي قدرت اجتماعي و نحوه نگاه و کيفيت اين قدرت اجتماعي بپردازند و از سوي ديگر نيازمند گفت‌وگو‌هاي جدي ميان گروه‌هاي مختلف اجتماعي، طبقات مختلف سياسي و گفت‌و‌گوهاي بين نسلي هستيم. همه آنهايي که ايران را دوست دارند، نيازمند بازبيني در رفتارخود هستند و خاطره دوم خرداد مي‌تواند دغدغه‌ها و پرسش‌هاي مطرح شده را به رويدادي مهم، موثر و جاودانه تبديل کند.