روزنامه آفتاب یزد
1399/03/11
برای بحران برای انسان
صابر هنرمند راد- با گذر از روزهای پرالتهابی که تجربه کردیم، شاید اکنون بهترین مقطع زمانی برای آسیبشناسی و حرکت به سوی هدف غایی مدیریت بحران، یعنی حفظ جان و سرمایه انسان در این روزها پدیدار شده باشد. البته اگر بحرانهای آماده به یراق ۹۹ اندکی مجال برای این مهم بگذارند.به هر روی همه آنهایی که دغدغه مندانه و یا شوربختانه از روی حقد و غرض، در روزهای بحرانی، نقد و تخریب را جایگزین همدلی و اقدام میدانی کردند، باید بدانند که امروز بهترین زمان برای نقد، مطالبه و اصلاح ساختاری نظام مدیریت بحران و حذف زوائد آن است.
به همان اندازه که در اوج میدان بحران، نبایستی به این موضوعات پرداخته میشد، اکنون زمان مناسبی است تا برای رفع این چالش اساسی وارد میدان شد.
متاسفانه در نبود سمنهای تخصصی دغدغهمند، انجمنها، اندیشکده و پژوهشکدههای مطالبهگر، بحران به عرصهای برای نمایش شومنها تبدیل شده و فاز مواجهه با بحران بهترین محمل برای خودنمایی و برندینگ شخصی مدیران.
مع الاسف این عرصه بحران است که به حال خود رها مانده و تنها به قیمت جان انسانها مورد توجه قرار میگیرد. رویهای ناصواب که باید به فوریت برای اصلاح آن گام برداشت و سیاستگذاران و مجریان کلان کشوری را برای هدف غایی مدیریت بحران، و نه خودنمایی و کسب فالوور بسیج کرد.
و اما بعد...
دو چالش اساسی که در این سالها نظام مدیریتی کشور در مواجهه با بحران با آنها روبهرو شده است، نقطه آغازین اصلاح فرآیند در این سیستم معیوب میباشند.
۱. سالهاست که در ادبیات پیشگیرانه جهانی، مرز واضحی وجود دارد که ما همچنان آنرا نادیده انگاشته ایم؛ تفکیک بین مدیریت شرایط اضطراری و مدیریت بحران. شرایط اضطراری چرخه تکرار پذیری و قابل پیشبینی از حوادث را شامل میشود، اما بحران ناگهانی، غافلگیرکننده و غیر قابل پیشبینی است. این تفاوت در نظام مدیریت بحران کشور بههیچوجه دیده نشده و تا زمانی که شرایط اضطراری و بحران را مساوی یکدیگر بدانیم، خروجی جز همین وضعیت نخواهیم داشت.
امروزه زلزله و سیل و امثالهم، در زمره شرایط اضطرار محسوب میشوند، چرا که قابلیت پیشبینی و برنامهریزی دارند. تا زمانی که تفاوت ماهوی اضطرار و بحران درک نشود، اقدام متناسب با آن تعریف نخواهد شد.
۲. مدیریت بحران در ایران امروز به مدیریت شوآف بدل شده و رقابت سختی در این بزنگاه،برای ارتقا برندینگ فردی شکل میگیرد، چرا که در این زمان عطش رسانهای شبکه مخاطبین چند برابر میشود. اما باید بدانیم که تنها با آمادگی و تاب آوری میتوان بحران را پشت سر گذاشت و نه با مدیر دوربینی.
در یک نظام مدیریت بحران کارآمد، گام اول ایجاد برنامه عملیاتی مدیریت بحران EOP، به تفکیک هر کدام از اجزای حیاتی در مواجهه عمومی است. وظیفه اول نظام مدیریت بحران کشور، الزام حداکثری در سطح شهری و اجزای مترتب بر آن به طراحی این برنامه است.
گام دوم الزام به پاسخگویی مدیران اجرایی به برنامه طراحی شده است. مدیران بایستی در طول بازههای زمانی مشخص شده، نسبت عملکرد خود را با برنامه طراحی شده بیان کنند و با آن سنجیده شوند. با تثبیت این دو گام، در شرایط بحرانی، EOP کارآمد و به روز فعال میگردد و مدیران در سطوح و اجزای مختلف بر اساس آن وارد عمل میشوند.
اتفاقی که ما بر عکسش را عمل میکنیم. مدیران در سطوح مختلف و در تمام طول دوران مدیریتی، اولویتی بنام بحران را جدی نمیگیرند و اصلا به آن وقعی نمینهند، اما در زمان بحران، بر سر اظهار نظر و جنگ رسانهای با هم رقابت میکنند و متخصصین بحران را به پستو هدایت میکنند تا ابتکار عمل در دست خودشان، که هیچ پیشبینی و آمادگی و ذهنیتی از شرایط ندارند،
قرار گیرد.
قصه پر غصهای است...
سایر اخبار این روزنامه
احمدینژاد هنوز در نارمک از مردم نامه میگیرد!
تقابل اصولگرایان با غلامرضا تاجگردون به اعتبارنامهها رسید، 9 منتخب یازدهم خواستار رد اعتبارنامه او به دلیل رانت خواری شدند
دیاکو حسینی مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در گفت و گو با آفتاب یزد
امان طبیعت بریده شده
تبدیل اقتصاد غارتی به رقابتی
به دوران سرپوش گذاشتن بر مشکلات و اشتباهات پایان دهید
زانوهای سفید برگردنهای سیاه
منت خدمت در بیبرنامگی و ندادن بودجه!
هوش فرهنگی پیشزمینه معماری پایدار
برای بحران برای انسان
دیروز سه رقیب امروز سه رفیق