آمريكا در شوراي امنيت شكست خورد

دياکو حسيني در گفت‌وگو با «آرمان ملي»:
آمريكا در شوراي امنيت شكست خورد
تونس، تحت فشار عربستان عليه ايران موضع‌ گرفت
اروپا به دنبال فشار بر ايران در خارج از شوراي امنيت است


آرمان ملي- عليرضا پورحسين: بار ديگر اعضاي شوراي امنيت حمايت خود را از برجام و قطعنامه 2231 اعلام کرده‌اند. سخنان اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل ثابت کرده که از حرکت آمريکا براي تمديد ممنوعيت تسليحاتي ايران، که نقض قطعنامه 2231 است، پشتيباني نمي‌کنند. به نظر مي‌رسد ايالات متحده نيز بايد پيش‌نويس قطعنامه خود را کنار بگذارد، پيش از آنکه بار ديگر رد شود. برنامه جامع اقدام مشترک بين ايران و اعضاي دائم شوراي امنيت، اتحاديه اروپا و آلمان در تيرماه 1394با قطعنامه اجماعي شوراي امنيت سازمان ملل به شماره 2231 به امضا رسيده و موجب شده است تحريم‌هاي يکجانبه آمريکا عليه مردم ايران لغو يا تعليق شوند و 6 قطعنامه پيشين شوراي امنيت که از جهات مختلف، ايران را در تنگناي سخت تحريم قرار داده بود هم برداشته شده‌اند. به موجب سازوکار تعريف شده در اين قطعنامه، دبيرکل سازمان ملل متحد موظف شده هر 6 ماه گزارشي از نحوه اجراي اين قطعنامه به شوراي امنيت ارائه دهد. گزارش‌هايي که آخرين مورد آن سبب شده است ايالات متحده و برخي کشورهاي ديگر به‌واسطه آن به جوسازي عليه ايران بپردازند؛ اما اعضاي شوراي امنيت جز آمريکا به طور کامل از برجام حمايت کرده‌اند. آنها همچنين يکجانبه‌‌گرايي آمريکا در اعمال تحريم عليه ايران و خروج از برجام را مورد انتقاد قرار داده و تاکيد کرده‌اند تمديد ممنوعيت تسليحاتي ايران بر اساس آنچه که آمريکا ارائه داده است، خلاف برجام و نقض قطعنامه 2231 شوراي امنيت است. در راستاي بررسي مسيرهاي بعدي آمريکا براي فشار بر ايران و موضع‌گيري برخي کشورها در اين نشست، «آرمان ملي» گفت‌وگويي با دياکو حسيني، کارشناس ارشد مسائل بين‌الملل و رئيس مرکز مطالعات جهاني ‌شدن مرکز بررسي‌هاي استراتژيک رياست‌جمهوري داشته است که در ادامه مي‌خوانيد.
آيا ايالات متحده به اهدافي که از برگزاري نشست شوراي امنيت متصور بوده، نزديک شده است؟
اگر آمريکا قصد داشته که فشارها را عليه ايران از طريق شوراي امنيت افزايش دهد، اما کاملا مشخص است در اين عرصه ناکام شده و شکست خورده است. در عين حال آمريکا همچنان مي‌تواند با ادامه تلاش‌هاي خود در چارچوبي خارج از شوراي امنيت فشارهايي را بر ايران وارد کند و اهداف خود را از مسيرهاي ديگري دنبال کند. بخشي از کشورهاي اروپايي در نشست شوراي امنيت اين پيام را رسانده‌اند که در چارچوبي خارج از شوراي امنيت براي نگراني مشترک خود با آمريکا با آنها همکاري خواهند کرد. اين اتفاق اگر در آينده رقم بخورد در يک چارچوب غيرحقوقي و غيرالزام‌آور رقم خواهد خورد زيرا ديگر در چارچوب شوراي امنيت نيست و تاثيرات بسيار محدودي بر ايران خواهد گذاشت. در اين حد که به صورت محدود آمريکا را آرام مي‌کند و از اقدامات راديکال آمريکا که مي‌تواند به برخوردهاي جدي تبديل شود جلوگيري مي‌کند. هدف اروپا نيز همين است که از تنش فاصله گرفته شود. بنابراين معتقد هستم فشارهاي چندجانبه مشروع از راه شوراي امنيت فعلا به جايي نخواهد رسيد اما ايالات متحده نيز اهداف خود را عليه ايران از مسيرهاي ديگري دنبال خواهد کرد.
آمريکا از چه مسيرهايي مي‌تواند بر ايران فشار وارد کند؟
ديپلماسي بين قدرت‌هاي بزرگ جهان که شامل اروپا، آمريکا، روسيه و چين است به علت يکجانبه‌گرايي آمريکا خدشه‌دار شده است اما همچنان اين ارتباط‌ها بين آنها وجود دارد. در رابطه با تحريم‌هاي تسليحاتي به نظر مي‌رسد که اروپايي‌ها در حال تدوين طرحي هستند که به صورت کوتاه‌مدت تحريم‌هاي تسليحاتي ايران را تمديد کنند. به نظر مي‌رسد اين کشورها به اين نتيجه رسيده‌اند که در يک مجمع رده پايين‌تر از شوراي امنيت دست به اين اقدام بزنند. چين و روسيه در شوراي امنيت قطعا با طرف‌هاي غربي عليه ايران سازش نخواهند کرد. ممکن است در اجلاس‌هاي ضعيف‌تر با اصرار اروپا سکوت در پيش گيرند، اما در شوراي امنيت مقابل آنها خواهند ايستاد. چنين توافقي ميان اروپا و آمريکا در خارج از شوراي امنيت به علت اينکه الزام‌آور نيست شايد با مخالفت جدي روسيه و چين همراه نشود و اين براي ايران، روسيه و چين يک موفقيت محسوب مي‌شود.
موضع‌گيري سه کشور تونس، روسيه و چين نسبت به ساير کشورها کاملا متفاوت بوده، اين قبيل موضع‌گيري‌ها ريشه در چه اتفاقاتي دارد؟
تونس به عنوان يک کشور عربي تعلقاتي به برخي کشورهاي عربي دارد و تحت‌فشار عربستان سعودي در ساير مجامع قرار مي‌گيرد. از سوي ديگر تونس به علت نزديکي جغرافيايي و سياسي با اروپا نگرش نزديک‌تري به اروپا دارد و همين ملاحظات و فشارهاي گوناگون است که سبب مي‌شود تونس تا حدودي نسبت به ايران تندتر رفتار کند. چين و روسيه در مقابل، اينگونه ملاحظات را ندارند و توجه اصلي آنها رقابت با آمريکا و ترسيم شاکله جهان بر مبناي چندجانبه‌گرايي است. اولويت روسيه و چين در راستاي همين سياست چندجانبه‌گرايي است که قصد دارند از برجام حمايت کنند. آنها برجام را به عنوان نمونه و الگوي چندجانبه‌گرا براي ترسيم نظم جهاني مد نظر قرار داده‌اند. طبيعي است که اگر برجام به علت تندروي‌هاي آمريکا و در مقابل عکس‌العمل‌هاي ايران از بين برود، اين پيام را منتقل مي‌کند که چين و روسيه توانايي حفاظت از توافق‌هاي چندجانبه بين‌المللي را ندارند. در اين صورت اين پيام به کشورها منتقل مي‌شود که چين و روسيه آمادگي داشتن سهم بيشتري در اداره و تاثيرگذاري در جهان را ندارند. مجموعه اين ملاحظات است که اين اختلاف‌نظرها را ايجاد مي‌کند و بايد توجه داشت که برخي از اين موضع‌گيري‌ها لحظه‌اي است تا يکسري تعاملات و روابط بين کشورها شکل گيرد و در آينده ممکن است اين موضع‌گيري‌ها تغيير کند. اين در مورد کشورهاي کوچک‌تر بيشتر صدق مي‌کند و بيشتر در مواضع آنها چرخش مشاهده مي‌کنيم.