آقای مسئول، شما در خانه ۲۵ متری زندگی کرده‌اید؟‌

چندي پيش يک نماينده مجلس طرح احداث خانه‌هاي 25 تا 40 متري را ارائه داد که اين پيشنهاد با چراغ سبز دولت نيز همراه شد. حالا سوال من و ديگر مردم از نمايندگان اين است که چطور در يک فضاي 25 متري که نمي‌توان نام «خانه» را بر آن نهاد، کدام حداقل زندگي وجود دارد که يک خانواده مي‌تواند در آن زندگي کند؟ آيا اين نماينده محترم، يک شب در خانه 25 متري و حتي 40 متري - که اين روزها تعداد آن زياد شده- زندگي کرده‌ تا بداند ترويج اين خانه‌ها و شرايط زندگي در آن چقدر سخت و طاقت فرساست؟ در دنيا، سرانه متراژي که بايد يک فرد در آن زندگي کند، تعريف مشخصي دارد، در کجاي دنيا اين متراژ براي خانواده تعيين شده و ايده‌ ساخت اين خانه‌ها از کجا سرچشمه مي‌گيرد؟ در کشوري مانند انگلستان هر نفر به‌طور متوسط در 44 متر زيربناي مسکوني زندگي مي‌کنند که اين سرانه در کشور ما حدود 26 متر براي هر فرد است. همچنين بايد به ازاي هر بچه يک اتاق وجود داشته باشد، اما در کدام يک از محل‌هاي پايين شهر تهران که خانه‌هاي 40 متري فراواني دارد، اين سرانه رعايت مي‌شود که حالا مي‌خواهيد در خارج از شهر، قوطي کبريت‌هاي 25 متري براي خانواده‌ها بسازيد؟‌ طرح اينگونه مباحث نشان مي‌دهد که ما سطح خانواده‌ها را به عنوان يکي از ارکان اصلي جامعه که محل تولد فرزند و تربيت آينده سازان اين مملکت است، آنقدر پايين آورده‌ايم که آنها مجبور ‌شوند در اين فضاها زندگي کنند. بي‌شک بچه‌هايي که در اين خانه‌هاي 25 متري به‌دنيا مي‌آيند، بي‌گناه و محروم هستند، چون هر روز مجبورند دعوا و گاها ضرب و شتم پدر و مادرشان را ببيند، و چون فضاي بازي ندارد در صورت کوچکترين سروصدا بايد ا به طور دائم سرزنش شوند. همچنين ما از افزايش نرخ طلاق شکايت داريم درصورتي‌که با کوچک شدن محل زندگي، اختلافات زن و شوهر بيشتر نمايان مي‌شود و خانه‌ها آنقدر کوچک شده‌اند که زن و شوهر سر هر موضوعي دعوا مي‌کنند. ظاهرا قرار است اين خانه‌ها به افراد مجرد پيش فروش نشود! حداقل قيمت اين خانه‌ها 200 ميليون تومان و هر متر حداقل 800 هزار تومان است. کدام فرد مجرد قادر است اين مبلغ را تامين کند، اصلا با وضعيت حقوق شرکت‌ها و اصناف، چطور مي‌تواند اقساط آن را بپردازد. از سوي ديگر پدر و مادر اگر به خانه فرزندشان بيايند چطور چند روز را در آن فضا که نه اتاق خواب دارد و نه آشپزخانه و... سپري نمايند. در دنيا به اين نتيجه رسيده‌اند که در مناطق پايين شهر که متراژ آپارتمان‌ها معمولا کم است، نبايد آپارتمان‌ها بيشر از چهار طبقه باشد، چون هر کجا که جمعيت زيادي قرار بگيرد، محلي براي فروش مواد مخدر و ديگر آسيب‌هاي اجتماعي خواهد شد. در گذشته بارها ديده‌ايم که خانواده‌هايي که از سر ناچاري اين نوع آپارتمان‌هاي کوچک اما با تراکم جمعيتي زياد را خريداري کرده‌اند، پس از مدتي که نتوانسته‌اند در آن زندگي کنند، به افراد مجرد فروخته‌اند و بعد از مدتي به محلي براي ترويج فروش مواد مخدر تبديل شده‌اند. پيش از انقلاب در حوالي شهرري و جاده آرامگاه، خانه‌هاي کوچکي براي کارگران شهرداري ساخته شد، بسيار از آن خانواده‌ها پس از مدتي يک اتاق را به ديگران اجاره دادند و حيات خانه را مسقف کردند و آن را نيز اجاره دادند، در نهايت طولي نکشيد که آن محلات به مرکز مواد فروش مواد مخدر تبديل شد. تجارب گذشته ثابت کرده که اين طرح محکوم به شکست است و پس از مدتي که به برخي افراد وام و زمين رايگان براي ساخت اين خانه‌هاي 25 متري دادند، بعد نيمه‌کاره به حال خود رها مي‌شوند تا دوباره يک قانون جديد بيايد. بدون ‌شک بايد از نماينده‌اي چنين طرحي را مطرح مي‌کرد پرسيد که هدفش از اين طرح که قابليت اجرا ندارد، چيست؟