میوه ناخواسته برجام!

آفتاب یزد- گروه سیاسی: قرارداد 25 ساله میان ایران و چین! این موضوعی بوده که در هفته‌های اخیر از سوی رسانه‌های مختلف داخلی و خارجی، شبکه‌های اجتماعی و حتی محافل سیاسی ایران درباره آن بحث و گمانه زنی بسیاری شده است. شاید بتوان گفت این موج رسانه‌ای-سیاسی از سوی احمدی نژاد شروع شد که او این قرارداد را محل پرسش قرارداد و خواستار شفاف شدن بندهای چنین قراردادی با قدرت شرقی شد. احمدی‌نژاد درحالی این انتقادات را مطرح کرد که در ارزیابی سیاست خارجی دوره هشت ساله احمدی‌نژاد اگر یک استراتژی کلان وجود داشت، آن استراتژی نگاه به شرق بود. او همواره رابطه با غرب را طرد می‌کرد و از مزایای شرق می‌گفت. هرچند دولت احمدی‌نژاد از تلاش برای نگاه به شرق خیری ندید و در نهایت هر دو دولت چین و روسیه قطعنامه 1929 شورای امنیت را در سال 2010علیه ایران امضا کردند که از آن به عنوان شدیدترین تحریم‌های بین‌المللی ذیل سازمان ملل یاد می‌شود. اما برخلاف احمدی‌نژاد جانشین او یعنی حسن روحانی از همان ابتدای کار میل به غرب داشت. از نگاه روحانی بدون
حل مشکل با غرب نمی‌توان روی حمایت شرق حساب کرد. دیپلماسی روحانی مبتنی بر پراگماتیسم یا عملگرایی به دنبال ایجاد توزانی میان شرق و غرب بود هرچند که تمایل دولت به غرب نیز برکسی پوشیده نیست. در چنین شرایطی تلاش‌ها برای توافق با غرب و به ویژه ایالات متحده ذیل برجام شکل گرفت تا فصل جدیدی از سیاست خارجی ایران باز شود. با این حال ماجرا به همین جا ختم نشد و سیاست نگاه به غرب حسن روحانی نیز متاثر از برخی ناهماهنگی‌های داخلی در کنار به قدرت رسیدن دوناد ترامپ به کاخ سفید رنگ باخت. در چنین شرایطی حالا دو سال بعد از آنکه ایران بار دیگر زیر تحریم‌های شدید اینبار یکجانبه از سوی آمریکا قرار دارد بار دیگر صحبت از نگاه به شرق تقویت شده است و گفته می‌شود ایران و چین قرار است قراردادی 25ساله امضا کنند. در این میان مخالفان و موافق نیز بسیار بوده اند. بدنه دولتی و سایر دستگاه‌ها از این قرارداد حمایت کرده است. امری که شاید طبیعی باشد وقتی از سوی غرب شدیدترین تحریم‌ها وجود دارد و ایران به دنبال روزنه‌ای برای خروج از این وضعیت است. تا اینجای کار یک نتیجه‌گیری متقن می‌توان داشت اینکه درحالی که دولت روحانی تمایل به غرب داشت اما متاثر از برخی اقدامات موازی در ایران و البته فشار تحریمی ترامپ دولت روحانی نیز به سمت شرق مایل شد.
به طور کلی این یک نقص در سیاست ورزی غربی‌ها را نشان می‌دهد. درحالی که غرب به طور سنتی به شرق در رقابت بوده و ایران نیز با نوسان در سیاست خارجی گاهی با شرق و گاهی به غرب متمایل شده اینبار فشار آمریکا گزینه شرق را به تنها گزینه موجود در میان تصمیم‌گیران تبدیل کرده است. در واقع اگرچه پیش از این محافظه‌کاران به‌دلیل تعصبات ضد غربی همواره گزینه شرق را مدنظر داشتند اما در اصلاح‌طلبان و میانه روها به دنبال بالانس میان شرق و غرب بودند حالا
این گروه نیز ناگزیر روی تنها اسب موجود (شرق) شرط‌بندی کرده اند!


وقتی گزینه‌های موجود کم باشد طبیعی است که ریسک بالا می‌رود، سایه انحصار بلند می‌شود و نگرانی‌ها افزایش می‌یابد در چنین شرایطی بسیاری دست به دامان شفافیت می‌شوند که قرار است چه اتفاقی رخ دهد. در همین زمینه حجت‌الاسلام‌ ذوالنور نماینده مردم قم و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با اشاره به موضوع قرارداد 25 ساله کشورمان با کشور چین گفت: موضوع قرارداد با چین به‌صورت ریز موردبررسی قرار می‌گیرد، مجلس شورای اسلامی در این زمینه در جریان نبوده است و قراردادی نیز امضاء نشده است.رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بیان داشت: موضوع قرارداد با چین در کمیسیون مطرح می‌شود و در صورت نیاز به صحن علنی مجلس نیز ارجاع داده می‌شود.
با این حال دولت می‌گوید اگر این توافق نهایی شود از چشم مجلس و شورای نگهبان دور نگه داشته نمی‌شود و برای تصویب به خانه ملت ارسال می‌شود. این قرارداد با حمایت‌های مختلفی مواجه شده است.
از جمله سخنگوی شورای نگهبان در این باره گفت: «همه موافقت‌نامه‌ها
و قراردادهای بین‌المللی باید در مجلس و شورای نگهبان بررسی شود و درباره قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین هم همین‌طور خواهد شد و به نظر من اصل قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین خوب است و باید از آن حمایت کنیم و موضع دشمنان نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی راه خود را درست رفته است.»
یکی دیگر از صداهای مخالفی که در این باره شنیده می‌شود، حریرچی رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین است که درباره این قرارداد گفته: در تفاهمنامه و قراردادهای این‌چنینی اصلا رسم نیست و رسم هم نبوده که بخش خصوصی در یک ضلع اصلی گفتگوها باشد اما ما به‌صورت نظری با این برنامه همکاری موافق هستیم. ما باید یاد بگیریم با قدرت‌های اقتصادی دنیا بر اساس منافع متقابل نقشه راه و قرارداد همکاری تنظیم کنیم، این اتفاق خیلی خوبی است. اکنون با چین در حال تنظیم نقشه راه هستیم، اگر اروپا هم راضی باشد با آنها هم مذاکره می‌کنیم، اما آنها راضی نمی‌شوند و نمی‌خواهند همکاری کنند.

> واکنش کارشناسان
با این حال با توجه به اینکه چین در چنین قراردادهایی خوشنام نیست کارشناسان و متخصصان سیاست خارجی هشدار داده‌اند که قرارداد با چین باید بسیار دقیق و به دور از فرصت سازی‌های غیرمنطقی برای طرف مقابل تنظیم شود. فریدون مجلسی گفت‌: چین در همکاری‌هایی که با کشورهای کنیا، سری‌لانکا و پاکستان دارد، سابقه خوبی از خود نشان نداده است؛ یعنی آنها کشورها را بدهکار و از موقعیت متزلزل طرف‌های قرارداد با سوءاستفاده امتیازهای فوق قرارداد را طلب می‌کنند. البته درباره ایران بعید است این کار امکان‌پذیر باشد. او در ادامه گفت: نکته ابهام‌زا این است که خود چین هم تحت تحریم آمریکایی‌ها قرار دارد و به همین دلیل رابطه بانکی ما با چینی‌ها قطع شده است تا این شائبه به وجود بیاید که در این قرارداد، شاید اراده‌هایی غیر از اقتصادی و تجاری در نظر گرفته شده است. چنین مسئله‌ای است که آدم را به یاد قراردادهای قاجاریه می‌اندازد، با این توضیح که چنین کاری در قرن بیست‌ویکم پذیرفتنی نیست.
از سوی دیگر مهدی مطهرنیا دیگر کارشناس این حوزه گفته: چین به دنبال حفظ کریدور ایران یا به فکر منافع کشورهای دیگر نیست، چین می‌خواهد نفوذ و قدرت خود را تا قلب اروپا پیش ببرد و بتواند از این سهم استفاده کند؛ به تبع برای اینکه بتواند این کریدور را تا قلب اروپا
از آن خود کند، باید کشورهای خواهان همکاری با چین در سایه قدرت چین رهبری و مدیریت شوند، لذا این امر باید مورد توجه قرار گیرد.

> تمایل قدیمی به شرق
با وجود شک و تردیدها و البته استقبال‌های مختلفی که در این زمینه انجام شده این قرار همچنان می‌تواند محل بحث و حتی مناقشه باشد. در همین زمینه گفتگو کردیم با یک استاد روابط بین‌الملل. علی بیگدلی به «آفتاب یزد» گفت: به رغم اینکه دولت روحانی چشم به برجام دوخته بود و این توافق با ناکامی مواجه شد بنابراین استراتژی نگاه به شرق را نه خود دولت که سایر نهادهایی که تمایل به نگاه به شرق داشتند پیش روی دولت قرار دادند تا برای گریز از فشار غرب به شرق متمایل شد.
او افزود: از طرف دیگر تمایل چین به چنین قراردادی است آنها نیز در شرایط فعلی دارای اختلافاتی با آمریکا هستند و بازار ایالات متحده را دولت ترامپ به ضرر پکن بهم ریخته است و آسیب‌هایی به این کشور وارد شده، بنابراین چین تمایل دارد برای ترمیم این خسارت بازارهای با قابلیت بالای جدید را بیابد، قرارداد با ایران می‌تواند این فرصت را فراهم کند که چین برای اولین بار به خلیج فارس و خاورمیانه بیاید و از این طریق به سایر بازارهای منطقه نیز دسترسی بهتری پیدا کند. البته این بازار هیچ وقت جای خسارت بازار آمریکا نمی‌گیرد. بیگدلی در ادامه گفت: از سوی دیگر چین چند سالی است که پروژه تجاری خط ابریشم را دنبال می‌کند و خاورمیانه نقش مهمی در این پروژه دارد بنابراین، این قرارداد از این حیث نیز می‌تواند برای پکن
منفعت‌آفرین باشد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: چینی‌ها تاکنون پنج بار برای خوشایند آمریکا قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران را در سال‌های گذشته تصویب کرده اند، ولی اکنون با توجه به اینکه مهمترین هدف آمریکا را مانع شدن از رشد اقتصادی چین و جلوگیری از رسیدن چین به رتبه اول اقتصاد جهان است، به نظر می‌رسد چین تمایل به یافتن بازاری جدید است. در ایران نیز اگرچه فشار دولت ترامپ عاملی برای حرکت به سمت شرق بوده است اما واقعیت این است که دست کم در طول سه دهه اخیر نوعی تمایل به شرق همواره وجود داشته و حتی اگر دولت‌هایی متمایل به غرب نیز در ایران به قدرت رسیده‌اند استراتژی نگاه به شرق به صورت موازی مورد توجه بوده است.
به نظر می‌رسد در شرایط فعلی پازل این قرارداد بسیار پیچیده است، منافع طرف‌های گوناگونی از ایران گرفته تا شرق و غرب در این توافق به هم گره خواهد خورد. باید منتظر ماند و دید چه جزئیاتی را روی کاغذ این توافق شامل خواهد شد. نکته مهم این است که دولت و مجلس در بررسی جزئیات این توافق به نوعی رفتار کنند که کمترین روزنه‌ای برای تخطی طرف مقابل فراهم نشود. به هرحال توافق با یک قدرت جهانی مانند شمشیری دو لبه است هم می‌تواند منافع بسیاری را برای کشورهای ضعیف‌تر فراهم کند و هم می‌تواند ابزاری علیه این کشورها شود و در واقع قدرت بزرگ با تمام توان از آن سود حداکثری ببرد و خدمات حداقلی بدهد.