ژیار قربانی چه شد؟

روح‌الله مهرجو
پژوهشگر اجتماعی

در میان اخباری که بیشتر بوی کرونا می‌دهد و از اقتصاد می‌گوید، از تورم، دلار، ارز، سکه، طلا، مسکن و بورس می‌گوید، وقتی همه نگران جان خود و عزیزانشان هستند که به این بیماری شوم و منحوس که معلوم نیست زایده دست بشر است یا خشم طبیعت بر انسان؛ ژیار فراموش شد. مادرش هم فراموش شد. مادرش وقتی پسرک یک سال و نیم بیشتر نداشت خودکشی می‌کند و او می‌ماند با پدر بزرگ، مادر بزرگ و پدرش تا اینکه پای نامادری به زندگی


باز می‌شود، او همه چیز را برای خودش می‌خواهد
و ظاهرا حاضر نیست، محبت همسرش را با کسی تقسیم کند، بنابراین ژیار 5 ساله را
به کام مرگ می‌کشاند. جنونی به نام حسادت که مشخص نیست، پیش از این چه جنایاتی را سبب شده تا به این ضایعه هولناک رسیده است.
بررسی جملات فوق بر خلاف روایتش امری دشوار است، کودکی که طعم مهربانی مادر را نچشیده به دست زنی دیگر شانس زندگی را از دست می‌دهد، او بهترین روزهای عمرش را که بدون تردید دوران خردسالی و کودکی‌اش را که در زندگی هیچ فردی تکرار نمی‌شود و اغلب انسان‌ها به یاد این دوران زنده هستند، از دست داد. ژیار شاید روحی بود که هنوز به طور کامل بر روی زمین فرود نیامده بود. خشونت علیه کودکان پدیده تازه‌ای نیست، روزها و شاید ثانیه‌های فراوانی است که کودکان توسط پدران و مادران واقعی‌شان هزاران بار می‌میرند آن‌ها کار می‌کنند، مورد خشونت قرار می‌گیرند، و لذتی از دوران کودکی نمی‌برند و در بزرگسالی با عوارض آن دست و پنجه نرم می‌کنند.
همین نامادری قاتل قطعاً در دوران کودکی‌اش با خلا بزرگی مواجه بوده که امروز چنین هیولاصفتانه کودکی را از نعمت زندگی محروم می‌کند و مشخص نیست که با خانواده او چه خواهد کرد.
با وجود اینکه بسیاری از کودکان در این زمانه از شرایط خوبی برخوردارند، اما هستند دختران و پسرانی که هر روز قربانی خشونت هستند، برخی از بی‌سرپرستی مورد آزاد و اذیت سوءاستفاده‌کنندگان قرار می‌گیرند، برخی نیز از درد بد سرپستی به کارهای مختلفی از جمله توزیع مواد مخدر و مصرف آن روی می‌آورند. برای این کودکان فرقی نمی‌کند، چگونه! آنچه مهم است از بین رفتن دوران کودکی است که با هیچ ارزشی قابل مقایسه نخواهد بود.
واقعیت امر این است که از دولت به عنوان یک مسئول و از مردم چه کاری برمی‌آید؟! آیا می‌توان مانع از خشونت افراد نسبت به فرزندان شد.
بنا بر برخی از تعاریف علمی فریاد کشیدن بر سر کودکان نیز نوعی خشونت محسوب می‌شود و نباید صورت گیرد. اما چطور می‌توان از آن جلوگیری کرد. بسیاری از خشونت‌ها علیه کودکان به گوش هیچ فردی نمی‌رسد و در داخل خانواده توسط پدر و مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر و خواهر، دائی، عمو وعمه و... رخ می‌دهد که قابلیت پیگیری و پیشگیری ندارد.
بسیاری از خشونت‌ها نیز در بطن جامعه علیه کودکانی که به عنوان کودکان کار شناخته می‌شوند، صورت می‌گیرد. باندهایی هستند که از این کودکان سوء استفاده کرده و به دلیل بخشیدن یک محل خواب و غذایی، آن‌ها را به کار می‌گیرند و یا از پدر و مادر معتاد خریداری کردند.
برای جلوگیری از این اتفاقات دستگاه قضا احکامی صادر می‌کند، حق سرپرستی را سلب می‌کند و کودک را به مراکز نگهداری می‌سپارد، اما آیا این اقدامات کافی است و می‌تواند زندگی از دست رفته را به آن‌ها بازگرداند و آینده‌ای درخشان رقم بزند.
قطعاً این اتفاق میمون برای همگان رخ نمی‌دهد و ممکن است تنها استثنائاتی به وقوع بپیوندند و کودک به لطف استعداد خدادادی پله‌های ترقی را بپیماید.
در جامعه ما سازمان‌های مردم نهادی وجود دارند که به دنبال حمایت از این کودکان هستند و گاهاً خدماتی نیز ارائه می‌دهند اما زیر پوست جامعه کودکان بسیاری هستند که صدای زخمشان را هیچ کس نمی‌شنود. کودکانی که روزانه بارها می‌میرند و زنده می‌شوند و شاید ژیار از آن‌ها خوش شانس‌تر باشد.
شاید دیگر جامعه تاب تحمل شنیدن خبر سفر ژیار را نداشت که خود را به نشنیدن زد و شاید هم آنچنان در اقتصاد و کرونا غرق شده است که دیدن ژیار برایش میسر نیست.
حتما اکنون انتظار می‌کشید که راهکار ارائه دهم، راهکار مشخص است و تکراری! ثبات اقتصادی، ریشه‌کنی فقر، ایجاد سیستم آموزشی همه‌گیر و رایگان و آموختن مهارت‌های زندگی کردن. شناسایی خصوصیات منفی در دوران تحصیل و اقدام برای برطرف کردن آن‌ها تا نامادری ژیار متولد نشود. شاید بهتر باشد الان برای ژیار چند قطره‌ای اشک بریزیم و عزاداری کنیم تا بیش از این غریبانه این دنیا را ترک نکند.