روزنامه آفتاب یزد
1399/04/23
درباره مراسم ختم لاکچری
سید جواد میریجامعه شناس
ویدئوی مراسم ختم لاکچری در منطقه لواسان نظر بسیاری را به خود جلب کرد. برخیها گمان میکردند که اصلا این مراسم در ایران برگزار نشده است اما خب حقیقتی است که در جامعهمان رخ داده و از چند منظرمی توان به آن پرداخت. باید گفت که بحثی در جامعهشناسی
وجود دارد مبنی بر اینکه طبقه، صرفا یک موضوع تزئینی در ساختار امر اجتماعی در جامعه انسانی نیست بلکه جهت، ذائقه، رویکرد، نوع تفکر، پوشش و بسیاری از ساحات انسانی را دربرمیگیرد. فرض کنید که درآمدتان در ماه یک یا
دو میلیون تومان است و در حاشیه تهران یا یک شهری زندگی میکنید خب در چنین شرایطی امکان رفتن به تئاتر، سینما و کنسرت موسیقی و ورزش کردن تقریباً برایتان غیر ممکن میشود. اگر دقت کرده باشید بیشتر کسانی که وارد رشته کشتی میشوند افرادی هستند که یا خانوادههای فقیر دارند یا از شهرها و روستاهای کوچکاند در حالی که اگر به باشگاههای گلف، اسب سواری و تنیس مراجعه کنید با طبقه پولداری از جامعه مواجه خواهید شد. نکته اینجاست که در چنین جاهایی فقط وارد یک فضای فیزیکی نشدهاید بلکه در آنجا شاهد شکلگیری روابط اجتماعی بین افرادی از قشر مرفه جامعه هستیم. در واقع با دگرگونی طبقه اجتماعی؛ ارزش ها، رویکردها، هنجارها و حتی باورها نیز تغییر میکند. از همین رو با آن ذائقه متعارفی که در جامعه وجود دارد، هم خوانی ندارند. در دو دهه اخیر تحولات اساسیای در جامعه ایران رخ داده است، یکی از این تحولات اختلاف طبقاتی است که به بسیاری از مسائل دامن زده است مثلا ذائقه و نوع جهانبینی را در قشر مرفه جامعه تغییر داده است. حتی ممکن است رفتارهایی که در یک طبقه ناهنجاری حساب میشود در طبقات دیگر به عنوان هنجارها تلقی گردد. اما این مراسم ختم لاکچری در لواسان که به نظرم اتفاق عجیب و غریبی هم نیست بخشی از جامعه ایران را نشان میدهد که ارزش ها، نوع پوشش،نوع تعاملاتشان با یکدیگر و برگزاری مراسمات شان مانند همین ختم متفاوتتر از دیگر طبقات جامعه چون طبقه کارگری، متوسط رو به پایین یا حاشیه نشین است که دارای آداب و رسوم خاص خودشان هستند. در واقع این طبقات مرفه نشین با فاصله گرفتن از آداب و رسوم متعارف جامعه، شبکهها و مناسبات پولی و فرهنگی خودشان را درست کرده اند. اما از سوی دیگر این رفتارها میتواند نشان از تکثر در جامعهای باشد که در یک روزگاری به دنبال وحدت کلمه بود و ارزشهای یک دست را میخواست در سرتاسر جامعه ایران ساماندهی کند. خب در یک دوره موفق بود اما رفته رفته وحدت کلمه، یکدست بودن ارزشها، مدل ها، تفکرها و رویکردها در عمل امکان پذیر نبود بدین ترتیب به روزگاری در ایران رسیدهایم که تنوع بسیار عظیمی در آن درست شده است. البته در کنار این مسئله، زیربنای اقتصادی جامعه نیز دچار تحول بنیادی شد و از یک اقتصاد تعاون محور به سمت اقتصاد سرمایهداری لجام گسیخته رفتیم و نسبت به مصلحت عمومی و توزیع درآمد عادلانه به مثابه یکی از مولفههای بنیادی همبستگی اجتماعی، بیتفاوت شدهایم در مقابل، اقتصاد سرمایه داری؛ منزلت ها، مکنتها و طبقات را بسیار متحول کرد. به هر حال اقتصاد سرمایه داری اقتصادی است که نسبت به یک سری مسائل، به فرد توجه دارد از همین رو است که اختلافات طبقاتی شدید میشود. مثلاً مدرسه به مثابه یک مکان عمومی میتوانست تمام فرزندان اقشار و طبقات جامعه رابه صورت یکپارچه آموزش دهد و غنی و فقیر از نظامی برخوردار شوند که ایده آل است اما جامعه در این دو دهه آنچنان از هم گسیخته شد که آموزش و پرورش نیز مبتنی بر نظام پولی شد.
در واقع آن کس که ثروتمند است و پول دارد میتواند آموزش و پرورش را به عنوان یک کالا برای خود خریداری کند در این صورت ارزشهایی را هم در میان کودکان نهادینه میکند که کودکان در پروسه جامعه پذیری شان به این نتیجه میرسند که با فردی که از نظر مالی در سطح بسیار پایین هستند متفاوتند و کلاً تافته جدا بافته هستند.
سایر اخبار این روزنامه
چرخدندههای تولید ملی با فرسودگی صنایع نمیچرخد
میوه ناخواسته برجام!
حباب خوشبختی های تقلبی
ویروس کرونا عفونیتر شده است
واعظی: چه بایدن چه ترامپ، بنای داشتن رابطه با آمریکا را نداریم
پیشنهاد رسایی: گشت ارشاد با مردان بیغیرت برخورد کند
ژیار قربانی چه شد؟
واقعیت تلخ بورس در ایران
«من عصبانی تر هستم »آفت مجلس جدید است
قرارداد پکن-تهران پشت دیوار چین!
ضرغامی رئیس اسبق صدا وسیما: صداوسیما هرچقدر میتواند باید باز باشد!
درباره مراسم ختم لاکچری
رهبر معظم انقلاب: مجلس با اولویتبندی مسائل در روند حل مشکلات تاثیر محسوس بگذارد
امان از گرانی
ماسکهای سلامتی سلام میکنند!