قیاس مع الفارق

مهدی مطهرنیا‪-‬ در روزهای اخیر همزمان با افزایش گمانه زنی درباره قرارداد 25 ساله با چین برخی این
موضوع را مطرح کرده‌اند که چرا حامیان برجام به مخالفت با این توافق می‌پردازند. در واقع مقایسه توافق هسته‌ای با قرارداد 25 ساله قیاس مع الفارق است. برجام نه یک قرارداد استراتژیک بلکه یک توافق ناگزیر برای حل و فصل پرونده هسته‌ای محسوب می‌شد. اگر تهران با سایر کشور‌ها نظیر فرانسه، انگلیس و... پیمان دوجانبه با ابعاد گوناگونی که درباره چین گفته می‌شود، امضا کند می‌تواند مورد مقایسه با موضوع چین قرار گیرد. بنابراین در مرحله نخست صورت مسئله دچار مشکل محتوایی و معنایی است. در مرحله دوم تاکید براین است که هرکشوری باید در راستای منافع ملی خود در مسیر حرکت شایسته دیپلماتیک قرار گیرد و در عین طراحی سناریوهای مطلوب ارتباطی، سناریو موجه خود را به تثبیت برساند. بنابراین ارتباط با پکن، مسکو یا واشنگتن فارغ از نام پایتخت‌ها باید نشان‌دهنده حرکت در راستای منافع ملی باشد. درباره قرارداد با چین نیز آنچه که بیشتر نگرانی برای افکار عمومی در میان نخبگان و توده‌های مردم ایجاد کرده نه اصل ارتباط بلکه چگونگی و نحوه شکل‌گیری آن در ضمن تاکید بر بافت جغرافیای زمانی این ارتباط است. از نظر ادبیات سیاسی اینکه ایران بر این نکته تاکید کند که باید با قدرت‌های جهانی به تعامل پرداخت و ترس و هراسی از تعامل وجود نداشته باشد...
امری مبارک است اما این امر زمانی با شبه مواجه می‌شود که همواره براساس ایستارها این موضوع قرارداد با قدرت‌های جهانی مورد سوال بوده است که می‌تواند موجب نفوذ آن کشور در ایران شود. در واقع براساس جهت‌گیری معنادار در پاردایم «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» تهران نگران این بوده که انعقاد این قرارداد‌ها که گرچه به ظاهر موجب گسترش روابط شود اما در عمل منجر به نفوذ یک قدرت بزرگ بر تهران شود. نکته دیگر درباره این توافق نوع اطلاع‌رسانی درباره آن است چرا که به عنوان نمونه دکتر ظریف در چند مورد اعلام کرده پیش نویس تهیه شده یا مورد اصلاح قرار گرفته است اما این به معنای اطلاع‌رسانی نمی‌تواند باشد کما اینکه سخنان رئیس جمهور سابق در این باره بود که موجب اطلاعاتی به مردم و واکنش‌هایی شد. به طور کلی جدای از مباحثی که احزاب یا جریان‌های داخلی مطرح می‌کنند در چنین موضوعاتی باید هدف اصلی منافع ملی باشد، بنابراین اگر براساس قواعد بین‌الملل و مندرج در قوانین سال‌های 1968و 1986 این توافق آشکار برای عوم مردم روشن شود و منافع ملی در آن به طور کامل رعایت شود امر نیکی است که تعامل با قدرت‌های جهانی دیگر در ادبیات سیاسی ایران به عنوان «سازش» تعریف نشود.