روزنامه آرمان ملی
1399/04/26
تکذیب دیدار شجریان با مشایی!
آرمان ملي – مطهره شفيعي: استفاده از موقعيت هنرمندان بهويژه خوانندگان محبوب راهي براي جلب اعتماد مردم از سوي افرادي است که بهخوبي ميدانند مسيري که طي کرده بودند چيزي نبوده که جامعه از آن رضايت داشته باشد. نکته قابلتامل آنجاست که در اين مسير هم صداقت پيشه نميکنند و ادعاهاي نادرستشان افشا ميشود. خيليها ميدانند بسياري از خوانندگان مطرح کشور در زمان رياستجمهوري احمدينژاد اجازه فعاليت نداشتند يا بهخاطر فضاي ايجاد شده رغبتي به تداوم فعاليت درآنها نبوده است. از جمله محمدرضا شجريان که استاد آواز ايران و محبوب اقشار مختلف کشور است و بسياري از مسئولان علاقه خود را به نواي او علني اعلام کردند. استاد شجريان در دولت احمدينژاد نتوانست براي مردم کشورش بخواند اما در آن زمان رئيس دولت تنها به بهانه اينکه دخالتي در اين تصميم ندارد، نهتنها تلاشي براي رفع ممنوعيتها نکرد بلکه معاون اول دولت نهم يعني محمدرضا رحيمي صداي اين استاد آواز را «حلقوم بيگانه» ناميد و خواستار بازخواني آواي«ربنا» توسط افراد ديگر شد!مايه گذاشتن از شجريان!
احمدينژاد اکنون نيازمند توجه است و براي نيل به اين هدف اظهارات غيرمستند و قابلتاملي بر زبان جاري ميکند، مانند چند روز قبل که گفته بود: «يکي از نواهايي که از بچگي در گوش ماست نواي استاد شجريان است. ايشان بر گردن موسيقي و فرهنگ کشور حق دارد. شجريان استاد است. موسيقي تفنگت را زمين بگذار آرمان من است. آرزو دارم همه کارخانههاي اسلحهسازي بسته شوند.» احمدينژاد در جواب به سوال بايکوت شجريان در دوران رياستجمهورياش با خنده ميگويد: «بايکوت من در دوران خودم اتفاق افتاد. من به ممنوع کردن و محبوس کردن و محدود کردن هيچکس در هيچجاي دنيا راضي نيستم. توضيح دادم به من خيلي ارتباط ندارد. من شجريان را دوست دارم و دوست داشتم. هرکس در انتخابات به هر کي دوست دارد ميتواند راي بدهد. در همان دوران، آقاي مشايي با ايشان ديدار کرد. ما با کسي مرز ايجاد نکرديم. (احمدينژاد البته توضيحي درباره ديدار نميدهد). من معتقدم همه چيز بايد شفاف باشد. هرکس هر حرفي ميزند و هر کاري ميکند بايد مسئوليتش را بپذيرد.» بسياري از افراد پس از شنيدن ادعاي جديد احمدينژاد مبني بر ديدار مشايي با اين استاد آواز لبخندي بر لب آوردند؛ چون به کذب بودن اين ادعا ايمان داشتند. نظرات و مواضع شجريان درباره احمدينژاد و يارانش براي بسياري از اقشار جامعه مشخص است و نميتوان با چنين ادعاهايي بر محبوبيت خود افزود و به اعتبار استاد آواز ايران خدشه وارد کرد.
بياعتنايي شجريان به مشايي
همايون فرزند محمدرضا شجريان هم به اين ادعاي احمدينژاد واکنش نشان داد و در پاسخ به اين سخنان، با اشاره به شرايط اين روزهاي پدرش اعلام کرد: «درباره اين موضوع، پدر در شرايطي نيستند که صحبت کنند. ملاقاتي که در مصاحبه به آن اشاره ميکند، اين تصور را پيش ميآورد که پس از انتخابات 88، ديداري با معاون اول رئيس دولت نهم رخ داده و از سوي پدر هم هيچگاه به آن اشارهاي نشده است. در همينجا قويا چنين مطلبي را تکذيب ميکنم. به هيچوجه اين موضوع صحت ندارد.» او افزود: «خاطرم هست در سال 87 اواخر دوره اول دولت و پيش از انتخابات بعدي، ماجرايي که به نظر پدر برنامهريزي شده ميتوانست باشد، عصبانيشان کرده بود. پس از عمل جراحي ريه که عدهاي از هنرمندان و بازيگران به ديدار و عيادت پدر ميروند، يکي از هنرمندان پيشکسوت، با معاون يادشده سرزده وارد ميشوند و پدر متعجب از حضور ايشان، برخلاف ميل و به شرط ادب، سکوت ميکنند و چيزي نميگويند. از جزئيات خواسته ايشان بياطلاع هستم، همينقدر ميدانم که گويا پيشنهادهايي مطرح ميشود که پدر با بياعتنايي، با آنها مخالفت ميکنند و ايشان جمع را ترک ميکند.»
آغوشي براي پايان کار افتخاري!
البته تنها استاد شجريان نيست که از احمدينژاد گلايه دارد. عليرضا افتخاري خواننده نامآشنايي است که احمدينژاد سبب کاهش محبوبيت او شده است. در آغوش کشيدن احمدينژاد نقطهاي بود که به سقوط آزاد او منجر شد. افتخاري گفته است: «ماجراهاي ديدار من و آقاي احمدينژاد خيلي سر و صدا کرد و باعث شد در سخنانم خيلي محتاط باشم. به هر حال آقاي احمدينژاد آتشي در زندگي من انداخت که هنوز هم پشيمانم و در آن آتش ميسوزم. آقاي احمدي نژاد جوري خودش را به آغوش من انداخت که انگار من يوسف گمگشته ايشان بودم. يکجوري به من چسبيد و من را بوسيد و پشت سر هم اين اتفاقات را شکل دادند که... . بابا بوسيدن يک بار، دو بار... . جمله بعديام را اميدوارم جرات انتشارش را داشته باشيد ولي من طناب خريده بودم خودکشي کنم. فشار بدي روي من و خانوادهام بود. فرزند کوچکم فهميد و گريه کرد و گفت «بابا نکن». گفتم نميتوانم و واقعا تاب اين همه توهين و تهديد را ندارم.» او همچنين به فشار خردکننده افکار عمومي در آن زمان اشاره کرد: «آن هجمهها در همه اين سالها براي من تبعات زيادي داشت. آقاي احمدينژاد در اين مدت حتي يک بار پيگير احوال من نشد.»
ابهامات در صحت نامه حبيب
يا چند سال پيش ادعا شد که حبيب محبيان خواننده قديمي قبل از فوت به احمدينژاد نامه نوشته و خواستار بازگشت به ايران شده است. در آن برهه نوشتند حبيب محبيان در اين نامه ضمن ابراز علاقه قلبي براي بازگشت به ايران، خطاب به رئيسجمهور سابق تصريح کرده بود: «حتما ميدانيد، آقاياني که الان در پوستين اصلاحات دم از آزادي، حقوق بشر و حقوق شهروندي ميزنند، در اوايل انقلاب با تنگنظري و بيتدبيري خود باعث بهوجود آمدن فضاي بياعتمادي و وحشت در بين برخي از هموطنان شدند، بهطوريکه تعدادي از آنها با چشماني گريان مجبور به ترک وطن شدند بدون آنکه تقصيري داشته باشند، که من هم از جمله آنها هستم». اما فرزند حبيب اين ادعاها را رد کرده و منکر نگارش نامه از سوي پدرش به احمدينژاد شده است. پس از اين موضوع سوالاتي مطرح شد. عصر ايران در اين باره نوشت: در واقع انتشار اين نامه چند پرسش اساسي را مطرح ميكند. اول اينكه چرا در سه سال گذشته اين نامه منتشر نشد؟ چرا اين نامه بلافاصله بعد از مرگ حبيب منتشر شد؟ اينكه حبيب ضداصلاحطلبان است، چه نكتهاي را مبني بر صادرنکردن مجوز كارهايش روشن ميكند؟ آيا غير از اين است كه خبرگزاري فارس ميخواهد بگويد چون حبيب ضددولت اصلاحطلب بوده، مجوز نگرفته است؟
سایر اخبار این روزنامه
خبر توليد داروي كرونا
آخرین جزئیات از متهمان اعدامی
رزرو ۲۵۰۰۰ قبر برای زلزله ۷ ریشتری
عرضه اوراق بدهي دولت استمرار يابد
درگذشت بانی مصلحت
حكمرانی در ايران نگاه تقويت احزاب را ندارد
تکذیب دیدار شجریان با مشایی!
ضرورت حفظ منافع ملي و جلب اعتماد سرمايهگذار
حفظ جان انسانها يا برگزاري مراسم؟
پاسخ مناسب با قبول اعاده دادرسی
خلأ اخلاق در رفتارهای سیاسی