در اروپا خبری هست؟

احسان حضرتی‪-‬ هنوز هم اروپا خسته است، زیرا زمان پایان همه‌گیری ویروس کووید-19 مشخص نشده است و این گونه که به نظر می‌رسد، نمی‌توان به این زودی از آن خلاصی یافت. اما میتوان متصور بود که مسائل اقتصادی بعد از پایان بحران کرونا، مشکلاتی بزرگتر از تصورات همه را خواهد داشت.
شاید به همین دلیل است که کشورهای اروپایی قبل از هر کاری، نسبت به مسائل اقتصادی درون اتحادیه، حساس‌تر شده‌اند و در پی یافتن راهی برای کاهش مخاطرات این بحران هستند.
اروپا در دو بحران اقتصادی قبل، به شدت دچار آسیب و ضرر شد. اولین رکود بزرگ در سال 1929 روی داد که نتیجه آن رشد گروه‌های افراطی در اروپا – نازیسم و فاشیسم- و در نتیجه وقوع جنگ جهانی دوم بود.
در ورشکستگی سال‌های 2008- 2007، اروپا از سال 2009 دچار رکود اقتصادی شدید شد و کشورهایی مانند یونان و ایتالیا تا مرز ورشکستگی کامل پیش رفتند که نتیجه این بحران، مهاجرت بسیاری از جوانان اروپایی برای جذب شدن در داعش بود.


حال اروپا نمیخواهد باردیگر در بحران اقتصادی پیش رو،
مشکلات اجتماعی و سیاسی نیز گریبانگیرش بشود. به همین دلیل در همین زمان به دنبال برنامه محرک مالی ۷۵۰ میلیارد یورویی است که توسط کمیسیون اروپا در واکنش به رکود اقتصادی ناشی از بیماری کووید-۱۹ در نظر گرفته شده و طبق آن کشورهای جنوب اروپا بیشترین کمک هزینه را دریافت خواهند کرد که در صدر آنها ایتالیا قرار دارد.بیشترین سهم از این کمک‌ها به کشورهای جنوبی اروپا اختصاص دارد که بسیاری از آنها پیش از شیوع این بیماری همه‌گیر نیز با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کردند.
این سیاست برای اجرایی‌شدن، مستلزم حمایت همه‌جانبه از سوی کشورهای عضو بوده و در بودجه بلندمدت اتحادیه اروپا تعبیه می‌شود. در صورت تصویب این بسته، به ایتالیا 81.8 میلیارد یورو، اسپانیا 77.3میلیارد یورو و فرانسه 38.8 میلیارد یورو تعلق می‌گیرد.
اما، هم اکنون که این مطالب را می‌خوانید، چهار کشور اروپایی اتریش،دانمارک،سوئد و هلند ائتلافی غیر رسمی تشکیل داده و مخالف این بسته هستند. رهبری این گروه نیز به عهده مارک روته نخست وزیر
رک گوی هلند است.
حال اگر روته بتواند کشورهای اروپایی را در مورد عدم استفاده از بسته حمایتی اقتصادی راضی کند، اتحادیه اروپا نه تنها با بحران اقتصادی شدیدتری مواجه میشود، بلکه در کشورهای ناحیه جنوب این اتحادیه، احتمال بروز مشکلاتی فراتر از بحران اقتصادی مورد بحث به وجود خواهد آمد که تبعات آن شدید و غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود.
وقوع بحران اقتصادی برای مردم اروپا که از سال 1946 تا 2008 در رفاه زندگی کرده بودند، مفهومی ناملموس بود. مردم اروپا به اقتصاد قوی و محکم کشورهای خود افتخار میکردند، ایجاد پول و بانک مشترک با قدرت بالا، عملا اروپا را تبدیل به یک شریک اقتصادی مهم برای کشورهای پیرامون و نیمه پیرامون کرد.
اما سال‌های 2008 الی 2011 تا حدود زیادی مردم را درگیر مسائل اقتصادی کرد که همزمان با آن وقوع درگیری‌های نظامی در غرب خاورمیانه، علی‌الخصوص سوریه بود.براساس تبلیغات فوق العاده قوی گروه داعش، بسیاری از جوانان اروپایی به اشکال مختلف، خود را به این کشور و گروه داعش رسانده و تبدیل به جنگجو شدند. زمان شکست داعش و پراکنده شدن جنگجویانش، این افراد بار دیگر به وطن خود بازگشتند و این شروع بحرانی دیگر برای اروپا محسوب می‌شد. بحرانی هویتی – اجتماعی که باعث شد تا بسیاری از ‌جنگجویان، برای نجات از تاثیرات روانی جنگ سوریه و عراق، دست به کشتار مردم بی‌گناه، درگیری‌های مسلحانه و خودکشی بزنند و جامعه اروپایی را دچار وحشت کنند. هنوز مشکلات اجتماعی جدیتری وجود دارد که اروپا، باید در کنار مسائل اقتصادی، به آنها نیز بپردازد. اروپا به تنهایی نمیتواند اقتصاد خود را درست کند، در حالی که هنوز مشکلات اجتماعی مانند آتش زیر خاکستر وجود دارد، در حالی که برخی کشور‌ها با اقتصاد قویتر، چندان تمایلی به بسته اقتصادی ندارند و این باعث افزایش فاصله طبقاتی در جوامع اروپایی میشود. اروپا اگر کمی دورنمای اقتصادی خود را به سمت مسائل اجتماعی ببرد، متوجه وجود جدی‌ترین خطر در مرزهای شرقی خود خواهد شد.