چگونگی اقبال به اصلاح‌طلبان

رضا جعفری‪-‬ با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری 1400 توجه و تمرکز دوجناح اصولگرا و اصلاح‌طلب برای پیروزی در رقابت درکسبِ قدرتِ اجراییِ کشور بیشتر می‌شود اما با توجه به ازدست رفتن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان در اثر سوء عملکرد مجلسیان دهم و ناکارآمدی دولت مورد حمایت آنها، عرصه رقابت را برای اصلاح‌طلبان سخت و موفقیت احتمالی آنان را منوط به آسیب شناسی براساس واقعیات موجود اجتماعی در عرصه‌های مختلف کرده است.اما ظاهرا هرچه از نتایج انتخابات دوم اسفند 98 فاصله گرفته می‌شود طیفی از اصلاح‌طلبان با واقعیات و شرایط اجتماعی آن سالها و ایام و امروز فاصله‌ای بیشتر گرفته، در تحلیلهای چراییِ باختن در انتخابات مجلس یازدهم دچار خطای تحلیل می‌شوند که این امر می‌تواند خطای راهبردی و پیامدهای ناگوارتری را برای آنها رقم بزند؛ هرچند به باور راقم، رقم زده و همانطور که دریادداشتی در همین ستون تحت عنوان « زایش مجدد اصلاحات نیازمند هزینه» آوردم که:« اصلاحات تشییع و فاتحه‌اش در دوم اسفند 98 خوانده شد» بدان اشاره کردم. در این خصوص می‌توان به سخنان آقای میرلوحی عضو شورای شهر تهران اشاره کرد که حضور حداقلی مردم در پای صندوق‌های رای در دوم اسفند98 و عدم راهیابی نمایندگان اصلاح‌طلب در مجلس را نتیجه عملکرد شورای نگهبان در رد صلاحیت اکثر کاندیداهای جناح اصلاح‌طلب دانسته و حضور حداکثری در انتخابات 1400 را نیز به عملکرد این شورا گره زده و منوط به تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاح‌طلبان دانسته است.
اینکه عملکرد شورای نگهبان در نحوه و میزان تایید و رد صلاحیت کاندیداها- بالاخص اصلاح‌طلب- نه‌تنها در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بلکه در انتخاب‌های گذشته و آینده تاثیرگذار بوده و خواهد بود
غیر قابل انکار است، اما ظاهراً آقای میرلوحی تنها و تنها عامل تاثیرگذار را منوط به تایید صلاحیت کاندیداهای اصلاح‌طلب از سوی شورای نگهبان دانسته اند، که چنین نگاهی، یا نگرانی از شرایط تایید صلاحیت خود با توجه به شرایط اجتماعی سیاسی حاکم بر کشور است که نتوانسته‌اند سایر عوامل و بلکه مهم‌ترین عامل، چون اقتصادی و عملکرد نمایندگان مجلس دهم و ریاست جمهوری برآمده از حمایت آنان را در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری نادیده و درک کند، یا دانش سیاسی ایشان توانایی تحلیل آن را نداده است که سپهر سیاسی کشور در سال 1400 را منوط به عملکرد شورای نگهبان دانسته است.
خوب است که آقای میرلوحی و همفکران ایشان بدانندکه، آنچه که بیش از همه می‌تواند در میزان و درصد کنشگری شهروندان در انتخابات - اعم از


مجلس، ریاست‌جمهوری، شوراهای اسلامی
و مجلس خبرگان - تاثیرگذار باشد عملکردِ منتخبین آنهاست نسبت به وعده‌های داده شده و انتظارات و امیدهای ایجادشده جامعه و احساس توانایی و قدرت تاثیر و تغییرِ ناشی از کنشگری رای دهندگان بالاخص در شرایطی که وضعیت و شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... را نابسامان پندارند. بر همین مبنا، آنچه اسباب عدم اقبال به اصلاح‌طلبان را فراهم و به ضرس قاطع بازنده انتخابات 1400 و البته با حضور حداقلی خواهد کرد - همانطور که در دوم اسفند 98 به عینه دیده شد - بیش از آنکه شورای نگهبان تاثیرگذار باشد ناکارآمدیِ نمایندگان مجلس دهم در حل مشکلات اقتصادی و بی‌تفاوتی در برابرِ اعتراضات اجتماعیِ ناشی از تورم و سوءمدیریت، عدم عمل به وعده‌های داده شده و احساس فریب خوردگیِ مردم از رئیس جمهورِ برآمده از حمایت‌های اصلاح‌طلبان بوده است. تعامل این دو عامل از یک سو و شرایط اجتماعی- اقتصادی و سیاسی حاکم بر کشور، ناشی از تحریم‌های برجام و تاثیرگسترده ویروس کرونا بر زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم از سوی دیگر، سبب شده است تا حتی اگر تمامی کاندیداهای اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری 1400 تایید صلاحیت شوند، اقبال عمومِ طرفداران جریان اصلاح‌طلبی – که آنرا مرده می‌پندارند - برای حضور در پای صندوق‌های رای کم باشد که چنین امری سبب خواهد شد اصلاح‌طلبان بازنده این عرصه از رقابتِ کسب قدرتِ مدیریتِ اجرایی کشور باشند و این امر به وقوع نخواهد پیوست جز اینکه اصلاح‌طلبان بتوانند اعتماد از دست رفته هواداران خود را
باز یابند که آنهم نیازمند اثباتِ صداقت در گفتار و عمل و کردارهای شجاعانه و پرداخت هزینه می‌باشد و صد البته نه در کوتاه مدت که در بازه
زمانی حداقل 4 تا 5 سال آینده. لذا
به ضرس قاطع باید گفت رئیس جمهور 1400 برآمده از طرفداران جناح اصولگرا خواهد بود.