قصه نیروگاهی که هرگز ساخته نشد

علی پیوندی

در زیر بستر بلندی‌های کم ارتفاع پراکنده و متفرق بین سه استان کویری یزد- کرمان- خراسان جنوبی لایه‌های عظیمی از نوعی زغال سنگ مرغوب وجود دارد که گفته می‌شود بزرگترین معادن زغال سنگ ایران و برایتی غرب آسیا را تشکیل می‌دهد و نقطه اوج انباشت و تراکم ذخایر زغال در سه نقطه جغرافیایی پروده 1 و 2 و 3 و 4. در نزدیکی شهر طبس گلشن در حاشیه خط آهن سراسری جنوب به شمال کشور قرار دارد ضمنا مزیت‌هایی هم بر معادن زغال سنگ البرز مرکزی و شرقی از نظر عمق تونل استخراج دارد. به علاوه جاده‌های دسترسی به این معادن در دشت‌های صاف و هموار کویری احداث شده که حمل و نقل با وسایل نقلیه بزرگ را با سهولت بیشتری میسر می‌کند. همزمان با ادامه استخراج طبیعتا توده عظیمی از ضایعات و خورده خاکه زغال در جوار معادن سر برآورده بود که مسئولان و کارشناسان را که برای بازدید به محل رفت و آمد داشتند به صرافت انداخت
که اولین نیروگاه حرارتی کشور با سوخت زغال سنگ


با ظرفیت تقریبی یکهزار مگاوات برق احداث
کنند، که طبعا یک بهینه‌سازی مقرون به صرفه از ضایعات و نخاله‌های زغال سنگ محسوب می‌شد و لذا نقشه و طراحی اولیه به سرعت انجام شد و ظاهرا در دایره انسانی نامتجانس از مسئولان محلی و مرکزی به میمنت و مبارکی کلنگی بر زمین
خورد و البته کسی نمی‌دانست که این ذوق زدگی
مسئولان به مرور زمان فروکش خواهد کرد
و مسئولان هم تبدیل به مسئولان سابق و اسبق خواهند شد اما دودی از نیروگاه بلند نخواهد شد و صحبت‌های بلیغ و فصیح مجریان صدا و سیما هم در مقابل دوربین‌های مدرن حاضر در صحنه کارساز نشد و دردی را دوا نکرد. چون اینجا کویر بود و درجه حرارت در تابستان‌های طولانی به بیش از
پنجاه درجه سانتیگراد می‌رسید. اولین عنصری که غیبت موثر و اساسی خود را به تلخی اعلام کرد «آب» بود که ظاهرا عوامل اجرائی سراب‌های تشکیل شده در افق دوردست را که مواج و متلاطم به نظر می‌رسید با دریای واقعی اشتباه گرفته بودند و لذا کم‌کم مشکلات سخت و زمخت کار عین خشونت ذاتی کویر در مقابل موارد و مسائل عملی ظهور و بروز کرد و رفت و آمدهای پی‌درپی مسئولان هم که اغلب در فصل زمستان و بهار انجام می‌شد راه به جایی نبرد و حالا یک طرح عقیم با نقض معادلات فنی روی دست وزارت نیرو قرار گرفته بود و آرزوهای جوانان بومی بیکار که در چشم‌انداز خود دکل‌های غول‌آسایی را تصور می‌کردند که هزاران کیلو وات انرژی الکتریسیته تمیز به شبکه سراسری کشور تزریق می‌کردند بر باد رفت و عجیب بود که علاوه بر کمبود آب اصولا چنین نیروگاه‌هایی در تمام کشورها درحال حذف شدن از چرخه صنعت هستند. چون علاوه بر آلودگی هوا ناشی از سوخت زغال سنگ اثرات مخرب محیط زیستی هم دارند. آن هم در حاشیه زیستگاه جانوران ارزشمند درحال انقراض مانند یوزپلنگ و گورخر آسیایی و گیاهان صنعتی گرانبهایی مانند آنغوزه و گون (کتیرا) و زیره سیا و... نهایتا جز یک تابلو ضرب خورده از حرکت ریگ و رمل صحرا که حکایت اسفبار محل احداث یک نیروگاه را در یک سررسید نامعلوم روایت می‌کرد چیزی باقی نمانده حال با این داستان بی‌سرانجام آیا بهتر نیست اکنون که اشتباه در جانمایی احداث این نیروگاه آشکار شده است ... اقلا حق و حقوق ناشی از بهره‌برداری از این معادن پربرکت و این زمین‌های سودآور سهمی که ظاهرا تصویب‌نامه قانونی هم دارد برای تجهیز بیشتر بیمارستان تامین اجتماعی محل اختصاص دهند که همان کارگران رنج کشیده و زحمتکش در آن تونل‌های خطرناک برای درمان یک بیماری ساده مجبور نشوند صدها کیلومتر مسافت طی کنند تا خود را به مراکز درمانی شهرهای دیگر برسانند. این حق مسلم آنهاست این مردم صاحبان اصلی این زمین‌های پرسود و منفعت هستند اینجا سرزمین آباء و اجدادی آنهاست: ارفاق و انفاق نیست. گذشت و سخاوت و بخشندگی هم نیست این حقی است که حتما باید ادا شود.