شهادت امام جوادالائمه(ع) را تسلیت می گوییم

درماندگی دستگاه خلافت عباسی در برابر نهضت علمی جوادالائمه(ع)
امشب عزادار است خورشید خراسان
با یاد محنت‌خیز هجران جوادش(ع)
 


جواد نوائیان رودسری – آخرین روز ماه ذی‌القعده، انگار آخرین روز ماه صفر است؛ غبار غم بر چهره دوستداران اهل‌بیت(ع) غوغا می‌کند و فضای حرم رضوی، بغضی فروخورده دارد که نایی برای بازگویی‌اش نیست. امروز، روز شهادت جوادالائمه(ع) است؛ جوان‌ترین امام، در غربت خانه خویش، با زهر قاتلی که حاصل حسادت و شقاوت بود، به شهادت می‌رسد و به دیدار معبود می‌شتابد. جرم قاتلان امام، تنها به شهادت‌رساندن ولی‌خدا(ع) نیست؛ آن‌ها منبع نوری را از اهل زمین گرفتند که سیره‌اش، چراغ پیش‌ روی رهروان سعادت و کلامش، داروی دردهای مهلک نوع بشر است؛ این‌که انسان و انسانیت را از چنین موهبتی محروم کنی هم، جرم کمی نیست. امام جواد(ع) کمی بیش از 16 سال مقام و مسئولیت ولایت و امامت را عهده‌دار بود؛ از 9 تا 25 سالگی. شهادت مظلومانه‌اش در جوانی، آتشی به دل شیعه زده که تا دنیا دنیاست، باقی می‌ماند و داغ فقدان آن یگانه، جان حق‌طلبان را می‌آزارد و اشک را بر پهنه صورت‌های غمزده آن‌ها می‌دواند.
چرا ام‌الفضل؟ چرا معتصم؟
امام جواد(ع)، تا کمتر از یک‌سال پیش از شهادتش، در مدینه زندگی کرد. فرزند رسول‌خدا(ص)، در شهر پیامبر(ص) از حرمت و جایگاه والایی برخوردار بود و این، موضوعی نبود که دژخیمی مانند معتصم، در برابر آن تاب بیاورد. خلیفه عباسی، امام(ع) را در سال 220 هـ.ق به بغداد فراخواند و اندکی بعد از ورود آن حضرت به پایتخت عباسیان، ماجرای شهادت به‌وقوع پیوست. مسعودی در «مروج‌الذهب»، به‌صراحت از دست داشتن «ام‌الفضل»، دختر مأمون عباسی و همسر امام(ع)، در به شهادت رساندن آن حضرت سخن گفته‌است. «ابن‌طولون» در «الائمه‌ الاثنی ‌عشر»، ارتقای جایگاه ام‌الفضل در دربار معتصم را ناشی از نقش داشتن وی در این اقدام هولناک می‌داند. ام‌الفضل نمی‌توانست صاحب فرزند شود و این مشکل، در او عقده‌ای ایجاد کرده بود که تنها با به‌شهادت رساندن امام(ع) گشوده می‌شد؛ اما این‌که چرا معتصم درنهایت دستور به شهادت رساندن جوادالائمه(ع) را صادر کرد، ریشه در شهرت به‌سزایی دارد که آن حضرت در پرتو مجاهدت‌های علمی و عقیدتی، در میان همه مسلمانان به دست آورده‌بود.
مناظرات علمی امام‌جواد(ع)، در شناخت علمای جهان اسلام از آن حضرت، بسیار تأثیر داشت. این جلساتِ مباحثه علمی، از دوران مأمون عباسی و با هدف ضربه‌زدن به جایگاه امامت در شیعه، آغاز شده‌بود.
مناظرات علمی امام جواد (ع)
 ماجرای مناظره علمی امام جواد(ع) با یحیی‌بن‌اکثم، فقیه مشهور دوران، شهرت فراوانی دارد و شیخ‌مفید، آن را در «الارشاد» آورده‌است. جلسات مناظره در دوران معتصم نیز ادامه یافت و یکی از دلایل اصلی تصمیم خلیفه جائر عباسی برای به‌شهادت‌رساندن امام(ع) بود؛ «عیاشی» مفسر مشهور شیعه در تفسیر خود، به بخش‌هایی از این مناظره به نقل از «ابن ابی‌داود» اشاره کرده‌است. پیروزی جوادالائمه(ع) در این مناظرات، توجه بیشتر علمای غیردرباری را به ایشان در پی داشت و جملات حکیمانه آن‌حضرت به‌سرعت در میان اهل فضیلت رواج یافت؛ چنان‌که بخشی از آن کلمات قصار را می‌توان در کتاب «الفصول المهمه» ابن‌صباغ مالکی، فقیه سنی‌مذهب قرن هشتم و نهم، ملاحظه کرد. آشکارشدن علم امام شیعه، برای عباسیان که برای مشروعیت‌بخشیدن به حکومت غاصبانه خود، از هر ابزاری استفاده می‌کردند و هر جنایتی را مرتکب می‌شدند، به مثابه زنگ خطر بود. در واقع امام نُهُم(ع) نبردی گسترده و حساب‌شده را با دستگاه خلافت، به صورت نرم و با استفاده از سلاح دانش آغاز کرده‌بود؛ نبردی که عباسیان شانسی برای پیروزی در آن نداشتند و به شیوه پدرانشان، برای پنهان‌کردن این شکست مفتضحانه، دست خود را به خون شریف‌ترین خلق آلودند.
غوغای علمی شاگردان امام(ع)
موضوع دیگری که عرصه را بر معتصم عباسی تنگ و او را به‌شدت از امام جواد(ع) بیمناک کرد، تکاپوهای شاگردان آن حضرت در اقصی نقاط بلاد اسلامی بود. برخی از این شاگردان، مانند عبدالعظیم حسنی(ع)، در میان مردم شهرت فراوانی داشتند و مرجع پاسخ‌گویی به مشکلات فقهی همه مذاهب اسلامی محسوب می‌شدند. «کشّی» در کتاب «رجال» خود به نقش حضرت عبدالعظیم(ع) در گسترش معارف اهل‌بیت(ع) در ری و حجاز اشاره کرده‌است.
علی بن مهزیار ؛ شاگردی برجسته
علی بن مهزیار اهوازی، شاگرد ایرانی امام جواد(ع)، خود یکی از متکلمان برجسته و در زمره افرادی بود که با مناظراتش در موضوعات مختلف، توفان به‌پا می‌کرد. مناظره ابن‌مهزیار با علی بن اسباط فَطَحی مذهب، شهرت فراوانی دارد؛ مناظره‌ای که نتیجه آن، اقرار به حقانیت معارف اهل‌بیت(ع) از سوی علی بن اسباط بود. بی‌تردید گزارش این اقدامات، به گوش خلیفه عباسی و اطرافیانش می‌رسید و آن‌ها از این پیروزی‌های پی‌درپی امام(ع) و شاگردانش در جبهه دانش، به‌شدت بیمناک بودند. فراخواندن جوادالائمه(ع) به بغداد و سپس صدور دستور به‌شهادت‌رساندن ایشان از طرف معتصم، واکنش دستگاه خلافت به شکست جبران‌ناپذیری بود که در مصاف علمی به آن‌ها وارد شد و جایگاهشان را به عنوان حاکمان سرزمین‌های اسلامی، به‌سختی متزلزل ‌کرد.