سناریوی انتحار آمریکایی

 آمریکایی ها چند ماه است که مقابل ایران دست به انتحار زده اند؛ دلیل این انتحار هم 2 مسئله است: اول این که  بیش از دو سال از بازگشت تحریم ها و آغاز پویش «فشار حداکثری» بر ایران گذشته و تهران مقابل فشارهای واشنگتن برای کوتاه آمدن ازمنافع ملی، مقاومت کرده و مردم نیز با وجود سختی های زیاد پای این مقاومت ایستاده اند. و دوم این که انتخابات آمریکا در پیش است و ترامپ نتوانسته آن طور که وعده داده با ایران قراردادی امضا کند و برای وادار کردن تهران به کوتاه آمدن دست به هرکاری زده است. بماند که کمتر از سه  ماه دیگر تحریم های تسلیحاتی ایران در شورای امنیت نیز طبق قطعنامه 2231 به صورت خودکار لغو خواهد شد. مسئله ای که یک شکست حقوقی مهم برای کاخ سفید تلقی می شود. گردنه بگیری هواپیمای مسافری ایران در آسمان سوریه را نیز باید در زمینه دست زدن آمریکا به هر حماقت و جنایت، تحلیل کرد.تعرض دو جنگنده به یک هواپیمای مسافری رجیستر شده که در کریدور بین المللی درحال پرواز است،فقط با این بهانه که قصد شناسایی آن را داشته اند آن قدر مضحک بود که حتی رسانه های معاند نیز توانستند روی آن خیلی مانور بدهند. شب گذشته و با اظهارات یک مقام نظامی آمریکا نیز مشخص شد که ادعای «سنتکام» در رعایت فاصله ایمن با هواپیمای مسافری ایران، دروغ بوده است. همچنین این که رسانه های غربی واکنش حداقلی به این حادثه داشتند درحالی که اگر اتفاق مشابه آن رخ می داد آن را تبدیل به یک سوژه خبری داغ می‌کردند، نشان می دهد که چنین اتفاقاتی برنامه ریزی شده و سیاست گذاری رسانه ای آن نیز برای غول های رسانه ای غربی انجام شده است. دم خروس این بار آن جایی بیرون زد که حتی «سی.ان.ان» در گزارش خود این هواپیمای مسافربری را «هواپیمای باری»! اعلام کرد.
به نظر می رسد آمریکایی ها با میدان داری رژیم صهیونیستی در منطقه در حال تحریک ایران برای ورود به ماجراجویی جدید هستند راهبردی که این روزها تقریبا عیان شده است. هفته گذشته جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق آمریکا و از جمله چهره های جنگ طلب ضد ایرانی این کشور به یک رادیوی اسرائیلی گفته بود که 3 ماه باقی مانده تا انتخابات آمریکا بهترین فرصت برای تل آویو است که از آن به نفع امنیت خود استفاده کند. توصیه ای که با اشاره های مستقیم او به ایران، معنادار شده است. آمریکا و اسرائیل تلاش می کنند تا با تحریک ایران اولا بتوانند اجماعی را که با خروج شان از برجام نتوانستند ایجاد کنند علیه ایران شکل بدهند، ثانیا بهانه لازم برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران فراهم کنند و ثالثا با کشاندن پای ایران به یک درگیری نظامی، فشار برای تجزیه کشور و جنگ داخلی را بیشتر کنند. مقابله قاطع و متقابل با این راهبرد در عین این که لازم است اما پیچیده می نماید. به نظر می رسد آمریکایی ها هنوز در نشئه ناشی از ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی تصور می‌کنند می توانند ضربات دیگری به ایران بزنند. به همین دلیل سکوت و موکول کردن پاسخ به این ماجراجویی به 2 یا 3 ماه آینده نظام محاسباتی دشمن را جری تر خواهد کرد و می تواند تبعات خطرناکی داشته باشد و اصلاح محاسبات دشمن نیز با واکنش های قاطع و بازدارنده ممکن است. پیچیدگی و سختی این واکنش ها آن جاست که باید هوشمندانه باشد تا بازی در زمین دشمن نیز نباشد و اهداف آن ها را برآورده نکند. عصری جدید در جهان آغاز شده، عصری که دیگر قلدرمآبی آمریکا و متحدانش نمی تواند ملت ها را از رسیدن به اهداف شان بازدارد، جمهوری اسلامی ثابت کرده که دوره تهدید با ناوهای هواپیمابر گذشته و امروز قدرت لامنازع منطقه در دست محور مقاومت است. این محور بدون شک بازیگر اصلی تحولات منطقه‌ای و جهانی خواهد بود. موضوعی که نیاز به هوشمندی و قدرت افزایی هم در عرصه قدرت نرم و هم قدرت سخت دارد.