روزنامه آرمان ملی
1399/05/04
کاراکترِ نفوذیها!
همانطور که تعامل و صلحآفريني قاعده دارد تقابل نيز قاعده دارد؛ شعار نه شرقي نه غربي، زماني معني و مفهوم واقعي پيدا ميکند که انسجام ملي و به تبع آن مفاهمه ملي در سطح مطلوب در ساختار ذهني مردم و جريانهاي مختلف سياسي نهادينه شده باشد. گاه دفع حداقلي تاثيري سوء در راستاي ايجاد مفاهمه ملي خواهد داشت چراکه برخي از شخصيتها آدم روزهاي سخت هستند بنابراين جداسازي آنان به دليل نوع ديدگاهشان در راستاي منافع ملي، روشي اشتباه است؛ گاه خشم و کينهها و گفتار و رفتار سلبي برخي جريانهاي سياسي نهتنها در فرآيند زمان، توسعهساز نيست بلکه نوعي شکافِ غير قابلقبول را ميآفريند. اصلاحطلبان و اصولگرايان بايد زاييده شرايط باشند و اين شرايط و واقعيتهاست که سياستهاي متفاوت از نوع حفظ و توسعه توليد ميکند. مطالعه تاريخ و همچنين سرگذشت جوامع و جريانهاي سياسي لازم است تا جريانهاي سياسي بدانند در کدام نقطه تاريخ ايستادهاند. هر حضور و موجوديتي که معني و مفهوم واقعي ندارد چراکه اگر با همدلي اکثريت نباشد اين عدم همگرايي براي هر جامعهاي خطرناک است و با يک بال، نميتوان اهداف مادي و معنوي مردم را به مقصد رساند، تعارف را کنار گذاشته و بپذيريم زماني ميتوانيم حافظ منافع ملي باشيم که عقلانيت و منطقي در راستاي فهم داخلي، منطقهاي و جهاني داشته باشيم. اگر کلنگر يا به تعبيري جهاننگر باشيم، آنگاه ميتوانيم طول و عرض و ارتفاع جامعه امروز ايران را بدانيم. هوشمندي و درک درستِ يک سياستمدار به اين است که به آگاهي جامعه خويش احترام بگذارد و رَوند حرکت طبيعي جامعه را به عنوان ادبِ نظم بينالملل بپذيرد و از حوزه نفوذ و تاثيرگذاري خودش در راستاي مطالبات جمعي استفاده کند. جامعه به عقب بازنميگردد اما برخي ميتوانند جامعه را عقبمانده نگه بدارند و چنين انباشتي مانند انرژي پتانسيل خطرناک است چرا که هر جامعهاي ظرفيت و آستانه تحمل مشخصي دارد و تشخيص اين قواره برعهده سياستمدارانِ زميني است. فناوري و تکنولوژي در قالب دادههاي اجتماعي، ادبيات دنياي جديد را به تسخير خود درآورده و چه بپذيريم و چه نه ايران نيز تحتتاثير اين نظم بينالمللي است اما گاه مقاومت برخي کشورها مانند ونزوئلا و کرهشمالي در تقابل با اين نظم، هزينههاي سنگيني را به ملتهايشان تحميل ميکند و اين سبک زندگي آنان نه به دليل انتخاب و اختيار آزادشان بلکه به دليل اجبار و ناچاري است که با آن مواجه شدهاند. برخي بدون فهم متناسب با واقعيتها و بدون درنظرگرفتن حرکت جامعه، مدام در اين فضا دوست را به مخالف تبديل ميکنند و هيچگونه احترامي براي خواست و مطالبات جمعي قائل نيستند. متاسفانه گاه تقابلها و کشمکشهاي سياسي نه به دليل توجه به منافع مردم بلکه فقط توجه به منافع خود و جريانشان است، مردم خسته شدهاند و ديالوگي موثر و قابل عرضه بين مردم و اکثريت مسئولان برقرار نيست. نکته پاياني اينکه وقتي قراردادهاي بلندمدت با چين و روسيه جزء آداب کشورداري و همچنين تامين منافع است يعني اينکه ايران در دايره نظم بينالمللي قرار دارد اما گاه تامين منافع ايران در فضايي قرار ميگيرد که قدرتهاي ديگر را به کنش و واکنشهاي غيرمعمول ميکشد هوشمندي سياست خارجي به اين است که تعادل در روابط را حفظ و موازنه مثبت ايجاد کنيم؛ بر همين اساس اجازه ندهيم افراط و تفريط در هر جريان سياسي کام ملت را تلخ کند. برخي جريانهاي سياسي اگر ديگي برايشان نجوشد منافع ملي براي آنان معني و مفهوم پيدا نميکند! گاه بايد نگران افرادي باشيم که خود را داعيه مهربانتر از مادر به حساب ميآورند بنابراين کاراکتر نفوذيها گواه اين مدعاست که بدانيم دلسوز و غيردلسوز کيست!
سایر اخبار این روزنامه
ايست قلبي؛ حمله جديدكرونا
طبقه متوسط؛ تعيين كننده بازگشت رای به اصلاحطلبان
اصلاحطلبان به اشد مجازات برسند!
هشدار قاضيالقضات به قاچاقچیان كالا
ترامپ،درصدد تحريك ايران است
پوکر قهرمانی پرسپولیس
تعقيب حقوقي آمريكا
راهزني هوايي يا حمله به هدف غيرنظامي
کاراکترِ نفوذیها!
وام یکمیلیارد تومانی و وعده ازدواج
بازوند، رزمآوری که حریف کرونا شد
روسیه در مسیر احیای برجام