مرور قرارداد با چین

حمیدرضا شکوهی‪-‬ درباره قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین این روزها بسیار گفته و نوشته شده و من قصد تکرار ندارم. تنها چند نکته کوتاه را با هم مرور می‌کنیم و قضاوت با شما:
1- هنوز این "تفاهم‌نامه" به "قرارداد" لازم‌الاجرا تبدیل نشده و آنچه از پیش‌نویس آن منتشرشده، گویا تنها نظر طرف ایرانی است و باید از طرف هر دو کشور تائید و تبدیل به قرارداد شود. پس باید منتظر تائید پیش‌نویس و انتشار نهایی آن باشیم. هرچند حساسیت موضوع و لزوم شفافیت ایجاب می‌کند پس از تائید چینی‌ها، متن قرارداد را شفاف در منظر عموم قرار داد.
2- اگرچه عهدنامه، مقاوله نامه، قراردادها و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی، طبق اصل ۷۷ قانون اساسی ایران باید در مجلس شورای اسلامی تصویب شود، اما ازآنجا که این قرارداد، حمایتی فراتر از دولت فعلی در حاکمیت دارد و مسئولیت مذاکرات مربوطه نیز بر عهده علی لاریجانی بوده، بعید است که تصویب آن در مجلس با مانع خاصی مواجه شود.
3- چین یکی از کشورهای پیشرو جهان به‌ویژه در حوزه اقتصاد است که از انعقاد قرارداد با آن باید استقبال کرد؛ اما قراردادی با چارچوب‌های روشن و مشخص. آنچه تحت عنوان پیش‌نویس قرارداد همکاری ایران و چین منتشر شده، فاقد چارچوب روشن و هدفمند و کمی است و همین موجب بروز نگرانی است. در واقع فقدان چارچوب روشن و مشخص، این نگرانی را ایجاد می‌کند که کشور قوی‌تر، در قرارداد، بر کشور ضعیف‌تر برتری پیدا کند. فراموش نکنیم که ایران در شرایط تحریم، ضعیف شده است.


4- این‌که می‌گوییم قرارداد درازمدت با چین بد است، فقط به خاطر این نیست که طرف ما چین است. ما در شرایط تحریم به سر می‌بریم و هرگونه قراردادی با هر کشور، با شاخصه‌های پیش‌نویس قراردادی که با چین منتشر شده منعقد شود، وقتی چارچوب مشخصی نداشته باشد، از موضع قدرت یا حتی از موضع برابر نیست. ما به دلیل تحریم، به چین "نیاز" داریم و این نیاز ما را در موضع ضعف قرار داده. لازم نیست ذره‌بین به دست بگیریم و این موضع ضعف را جستجو کنیم. مفاد پیش‌نویس منتشرشده، نشان‌دهنده تدوین آن از موضع ضعف ایران است. البته وقتی در موضع ضعف قرار داریم باید هم امتیاز بدهیم؛ اما نه امتیاز غیرمنطقی بیست و پنج ساله! چون قرار نیست همیشه در موضع ضعف باشیم.
5- ممکن است تدوین‌کنندگان قرارداد درازمدت با چین، به صادرات نفت و فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی ایران به چین به‌عنوان نقطه قوت این قرارداد برای کشورمان نگاه کنند. اگر نکته، صرفاً این باشد و طرف مقابل بپذیرد که در مدت این قرارداد بخش مشخصی از نفت و فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی موردنیاز خود را از ایران خریداری کند، امیدبخش است. اما اگر قرار باشد بابت این فروش، تخفیفی در نظر گرفته شود یا امتیاز بزرگی به‌طرف مقابل داده شود – که شائبه این موضوع جدی است – تصویب این قرارداد، نه‌تنها اشتباه، بلکه خیانت است. درست است که هم‌اکنون در شرایط تحریم هستیم و مجبوریم نفت را به هر قیمتی بفروشیم، اما مگر قرار است تا ۲۵ سال اوضاع همین‌طور باشد؟ یا مگر قرار است در شرایط عادی هم که امکان فروش نفت به هر کشوری را داریم، بابت فروش نفت خود به چین که اتفاقاً نیازمند نفت است، امتیاز بزرگی بدهیم؟ قطعاً پاسخ "نه" است و این، شائبه جدی در این توافق است.
6- از جذب سرمایه‌گذاری چینی‌ها در ایران به‌عنوان یکی از نقاط قوت قرارداد درازمدت ایران و چین یاد می‌شود. یک سوال: طی سال‌های اخیر چینی‌ها کدام قرارداد و سرمایه‌گذاری بزرگی را در ایران به ثمر رسانده‌اند که بتوان به سرمایه‌گذاری مجدد آن‌ها در ایران دل‌خوش کرد؟ آخرین موردش قرارداد توسعه فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی بود که ایران با توتال و چین امضا کرد و همه، خروج توتال از این قرارداد را دیدند؛ اما کسی خروج چین را از آن ندید! تابستان سال ۹۷، توتال از قرارداد خارج شد و چین وارث سهم توتال شد، اما پس از هشت ماه چین هم از پروژه انصراف داد! یک‌بار دیگر هم پس از خروج توتال از فاز ۱۱ در سال ۱۳۸۸، توسعه فاز ۱۱ به چین واگذار شده بود که پس از گذشت
۴۰ ماه، چینی‌ها بدون اجرای ابتدایی‌ترین فعالیت‌های توسعه‌ای از این پروژه خارج شده بودند. مصادیق خروج چین از پروژه‌های توسعه‌ای ایران البته بسیار بیشتر است. از توسعه میدان نفتی آزادگان گرفته که چینی‌ها به دلیل کم‌کاری، خلع ید شدند تا پروژه آزادراه تهران – شمال که از آن‌هم اخراج شدند با چنین کارنامه‌ای، دل‌خوش کردن به سرمایه‌گذاری چینی‌ها در پروژه‌های ایران به‌عنوان یک امتیاز برای ایران در قرارداد ۲۵ ساله، تنها یک رویای شیرین است!
خلاصه اینکه به قراردادی که از موضع برابر تدوین نشود، نمی‌توان دل‌خوش کرد. حواسمان باشد امتیازی به چینی‌ها ندهیم که بعد، پشیمان شویم و جای جبران هم نداشته باشیم...