انتخابت شوراها مهم‌تر از ریاست‌جمهوری

 
 
 
 


انتخابات شوراها به‌اندازه انتخابات رياست‌جمهوري حائز اهميت است. اما چرا به آن توجه نمي‌شود؟ به نظر مي‌رسد انتخابات شوراها حتي مهم‌تر از انتخابات رياست‌جمهوري باشد ولي بسياري از امور شهري در همه شهرستان‌ها که مردم با آنها مواجه هستند و کارهاي عمراني و باقي مسائل شهري را پيگيري مي‌کنند، مهم است. قاعدتا چون با يک انتخابات ملي گره خورده و در يک زمان است، براي همين فعاليت‌هاي بيشتر احزاب و جريانات سياسي به انتخابات رياست‌جمهوري محدود مي‌شود. به همين دليل است که الان، در اين موقعيت زماني، شايد اين انتخابات (انتخابات شوراها) را بسيار دور مي‌بينند تا اينکه در مورد آن فعاليت داشته باشند. براي همين منتظر هستند تا به روزهاي انتخاباتي نزديک شوند که فعاليت انتخاباتي خودشان را آغاز کنند. به اين انتخابات اهميت چنداني داده نمي‌شود زيرا انتخابات مهم ديگري به نام انتخابات رياست‌جمهوري را در پيش داريم. البته انتخابات رياست‌جمهوري هم هنوز آن اهميت لازم را براي احزاب و گروه‌ها پيدا نکرده است. مردم آن‌قدر در مشکلات و گرفتاري‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خودشان و به‌ويژه کاهش ارزش پول ملي‌ ايران که باعث فقير شدن بسياري از مردم کشور شده است، غرق شده‌اند که عملا اين بي‌انگيزگي و اين بي‌اعتمادي باعث شده است تا انتخابات رياست‌جمهوري از الان اهميت پيدا نکند. در ساليان گذشته، از ابتداي سال مانده به روز انتخابات، احزاب و گروه‌ها و هر دو جناح فعاليت خودشان را آغاز مي‌کردند و دست به تبليغات انتخاباتي مي‌زدند. برخي از کارشناسان معتقدند که مجلس در پي کم کردن اختيار مردم براي انتخابات شوراها براي انتخاب کانديداي موردنظرشان است. قطعا که اين کار از مجلس برمي‌آيد و مي‌تواند مانند شوراي نگهبان عمل بکند. بالاخره اين ردصلاحيت‌ها روال شده و سنگ‌بناي اين حذف‌ها را گذاشته است. نمايندگان فعلي مجلس يازدهم که به مجلس را پيدا کرده‌اند، ديدگاهشان نزديک به نهاد نظارتي است و قطعا آنها مي‌توانند همانگونه عمل کنند و اين برايشان سخت نيست. ترغيب کردن مردم براي راي دادن در انتخابات شوراها و رياست‌جمهوري کاري بس مشکل و دشوار است. يکي از کارهايي که مي‌توانند انجام بدهند تا تغيير شکل گيرد و مردم براي انتخابات ترغيب شوند، همين تغيير دادن در عملکرد نظارتي، مجلس و قواي ديگر است. اگر اين‌ اختيارات تغيير کند، حاکميت بايد مطمئن باشد که اعتماد و اميد مردم نسبت به جريان‌هاي سياسي بازگردانده مي‌شود. علاوه بر اعتماد که مساله‌اي معنوي است، مساله ديگر موضوع پيچيده اقتصادي و معيشتي مردم است که فشارهاي سنگيني روي مردم گذاشته و آنها را نسبت که شرکت در انتخابات کمي بي‌اعتماد و بي‌رمق کرده است.