انتخابات ایران از منظر تفکر استراتژیک

مسعود حسن آبادی- مبحث تفکر استراتژیک یکی از مباحث نوین و بسیار مورد توجه در علم مدیریت است. ابزاری که در جهت کسب مزیت رقابتی و برتری نسبت به رقبا استفاده می‌شود و بالعکس عدم به‌کارگیری آن موجب شکست و رکود سازمان می‌شود.
با نگاهی عمیق به انتخابات ریاست جمهوری اخیر از منظر «تفکر استراتژیک» و لحاظ کردن کشور به مثابه یک سازمان، تحلیل پیش‌رو می‌تواند از جهاتی برای درک فرصت‌ها و چالش‌های آینده مفید واقع شود.
تعاریف گوناگونی در متون برای تفکر استراتژیک مورد بحث واقع شده است که با جمع‌بندی آنها می‌توان تفکر استراتژیک را تفکری آینده‌محور، خلاق، واگرا و سیستماتیک تعریف کرد.
ابزاری که به‌کارگیری آن در شرایط عدم قطعیت می‌تواند راهی برای عبور از تفکر سنتی صرفاً «منطق محور» به سمت تفکری خلاق، شهودی و نوآورانه باشد.


اصول تفکر استراتژیک بر ۴ محور استوار است: تفکر سیستماتیک(Systematic Thinking) تفکر بصیرت‌محور(Vision-drive- Thinking) تفکر خلاق (Creative Thinking) تفکر بازارمحور (Market-oriented Thinking)
در ادامه یک به یک آنها را می‌توان در رابطه با عملکرد دکتر روحانی و همکارانش مورد بررسی قرار داد.
تفکر سیستماتیک: تفکری‌ست که قابلیت تعویض دیدگاه و نگرش را دارد. تعویض از نگاهی که به بخش‌های سازمان به‌عنوان اجزای جدا و از هم گسیخته می‌نگرد که هر کدام در حال رقابت بر سر منابع هستند، با نگاهی به سازمان به‌عنوان یک «کل» که در حال حرکت به سمتی مشخص و واحد است. دراین نگرش اجزا هرکدام عملکرد خود را دارند در حالی که به وحدت سازمان پایبند هستند. رویکرد روحانی را می‌توان رویکردی سیستماتیک لحاظ کرد. نمود این نگرش در مبحث مطرح کردن خویش به‌عنوان رئیس جمهور صددرصد مردم قابل مشاهده است. جایی که مقصود تجمیع همه گروه‌ها در زیر چتر ریاست جمهوری است. گویی همه اجزاس این سازمان به‌صورت کل نگریسته شده بود.
در گفتمان قالیباف بحث ٩۶درصد و ۴درصد مبنای تحقیق علمی و دقیق نداشت. نحوه ارائه گفتمان، هر چند داعیه مبارزه با فساد داشت، نتوانست به نتیجه مطلوب برسد. نتیجه‌ای که همانا کسب مزیت رقابتی در برابر دکتر روحانی بود. بلکه برخلاف نیت مطرح کننده بحث این مقوله نتیجه عکس در بین رای‌دهندگان ایجاد کرد.
نفس این مبحث جای تحلیل دارد که آیا تقسیم این‌گونه جامعه به دو گروه فقیر و غنی، با ظاهر مبارزه با فساد، کارکرد مطلوب برای کشور به مثابه سازمان دارد یا خیر.
نحوه ارائه گفتمان به نحوی بود که واکنش منفی اقشار ثروتمند جامعه را در پی داشت. قشری که مولد ثروت از مجاری مشروع است و به‌طور عام توان اشتغالزایی، تولید، صادرات و بالا بردن بهره‌وری اقتصادی را دارا است. در حالی که دکتر روحانی در نقش متفکر استراتژیک با نگاهی سیستماتیک کشور را نه به عنوان اجزای در حال رقابت برای منابع، بلکه به‌عنوان کل نگریست که خروجی آن در رای‌های ایشان
مشهود بود.
تفکر خلاق: بر مبنای مقاله‌ای از دانشمندی به نام «بون» مزیت رقابتی توسط راهکارهای بدیع،که حاصل استراتژی‌ها هستند، تولید می‌شوند. متفکران استراتژیک نیاز به جستجوی افق‌های جدید و روش‌های خلاق جهت رسیدن به مقصود خویش دارند. همانگونه که «دبونو» توضیح می‌دهد خلاقیت ما را قادر می‌سازد تا تمامی اطلاعات و تجارب حاضر را که در ساختارها و نگرش‌های کهنه محصور و محدود شده‌اند به کار گیریم و در جهت ارائه راهکارهای بدیع از آنها استفاده کنیم. گفتمان ساختارشکنانه دکتر روحانی بعد از آخرین مناظره تلویزیونی در جمع هوادارانش را می‌توان رویکردی خلاقانه نسبت به ساختارهای کهنه توصیف کرد. مسایلی که در حصار نگفتن‌ها محدود شده بودند اما جزو مطالبات جامعه مدنی بودند. از دیگر سو ابتکار ایشان و تیم‌شان در به‌کارگیری ابزارهای نوین ارتباط جمعی و شبکه‌های اجتماعی، نگاهی نو و خلاقانه به این عرصه بود که رقبای ایشان را در گردونه رقابت به عقب راند.ایشان با شناخت و اطلاعات کافی از نبود کانال مستمر و شفاف رسانه ملی وارد عرصه فضای مجازی شدند، فضایی که به همت دولت ایشان نسبتاً بازتر از دوره‌های قبل بود. و ایشان توانستند برای رساندن پیام خویش به مخاطبانی که اکثراً دسترسی به این فضا داشتند، بهره ببرند. نمود این استراتژی در پیام تشکر ایشان از فعالان فضای مجازی کاملا ملموس بود.تفکر بصیرت محور:دانشمندانی چون «بولاند» و «ویک» این تفکر را نوعی از تفکر معرفی کرده‌اند که در آن رهبران و مدیران ارشد چارچوبی عقلانی، منسجم و منطقی از وظایف و چالش‌های افراد به آنها ارائه می‌دهند. چارچوبی که وظایف را در بستر شرایط بحرانی و پرتلاطم معنای ژرفتری می‌بخشد. و علاوه بر آن راهنمایی، راهگشایی و افق لازم را در اختیار افراد قرار می‌دهد. این عمق و معنا شرایط خطیر را در نظر فرد دارای ارزش و محتوا می‌نماید. تاکید دکتر روحانی بر مذاکرات هسته‌ای و توافق برجام، معنای ارزشمندی را در نظر مخاطب به‌عنوان توافقی تنش‌زدا ایجاد کرد. در بیانات ایشان مزایای برجام از جمله روند مثبت رشد اقتصادی، کنترل تورم، افزایش مبادلات تجاری جهانی و عدم تلاطم شدید در فضای کسب و کار بسیار نمود داشت. این تاثیرگذاری علی‌الخصوص پس از دوره طولانی‌ای پر از تنش و تلاطم در ذهن مخاطب اثر مطلوب را بر جا گذاشت. و در پی آن وعده دکتر روحانی به برداشتن دیگر تحریم‌ها، چارچوبی مثبت نسبت به آینده برای مخاطب ترسیم کرد. چارچوبی که تحمل چالش‌ها را برای مخاطب تحمل‌پذیرتر می‌نماید.گفتمان ایشان به‌عنوان یک مدیر ارشد در باب آزادی‌های مدنی و فردی، تاکید بر حقوق زنان و اقلیت‌ها، دیپلماسی تنش‌زا و فعال در عرصه بین‌المللی و رفع محدودیت‌ها در داخل، عمق و معنای شرایط پرتلاطم انتخابات را در منظر مخاطبان افزایش داد. ترسیم این آینده پیش‌رو توانست اذهان افراد را با ایشان همراه کرده و توده‌های بیشتری را به حرکت در آورد.
تفکر بازارمحور:
طبق نظر پروفسور مون (Moon) بازارمحور بودن کارایی و بهره‌وری سازمان را افزایش می‌دهد. اگر مخاطبان و رای‌دهندگان و به‌طور عام جامعه ایران را بازار هدف انتخابات در نظر بگیریم می‌توان درک بهتری نسبت به این مقوله به‌دست آورد. بازارمحوری به سازمان کمک می‌کند تا از منابع خویش استفاده بهینه‌ای در راستای کسب مزیت رقابتی کند. بازارمحوری نیاز به دو ابزار مهم دارد. اول درک و دانش بالا از سازمان، به‌صورتی که این‌گونه درک و دانش به‌راحتی برای رقبا قابل حصول نباشد، و دیگری ضرورت تاکید بر تعهد فردی.
دکتر روحانی بنا بر سابقه طولانی حضور در شورای امنیت ملی و ۴ سال سابقه حضور در ریاست جمهوری درک و دانش بسیار دقیق و قابل اتکایی نسبت به مسایل خطیر و حساس کشور دارد، دانش و درکی که برای رقبا به‌راحتی قابل حصول نیست. این مقوله برای ایشان مزیت رقابتی قابل اتکایی محسوب می‌شود. تاکید ایشان بر به مقصود رساندن وعده‌های انتخاباتی و توضیح ایشان در باب دلایل عدم توفیق در دیگر وعده‌ها تصویر روشنی از تعهد فردی ایشان به مخاطب ارائه کرد. اطلاعات بسیط ایشان نسبت به رقبا همراه با تبحر بیان و شیوایی سخن، درک دقیق از نبض زمان برای بیان فکت‌ها و حقایق و دست آخر ذهن آماده ایشان تاثیر بسیار مثبتی بر اذهان بازار هدف (رای‌دهندگان) گذاشت که انعکاس این مهم در نمودارهای نظرسنجی‌ها بعد از مناظرات قابل مشاهده بود.
سخن اخر اینکه اعتدالیون و اصلاح‌طلبان با داشتن مدیری که خصایص یک متفکر استراتژیک را تمام و کمال دارا است موفق شدند در پیکاری نفس‌گیر انتخابات سال ٩۶ را از آن خود کنند. این مهم با رویکرد نوین آنها به شبکه‌های اجتماعی، درک صحیح از مطالبات مخاطبان و تاکید بر برآورده کردن آنها و شکستن الگوی تکراری وعده‌های عوام‌فریبانه به خوبی محقق شد، مواردی که در اردوگاه رقیب نمود چندانی نداشت.
گفتمان به اصطلاح عدالت‌محور و وعده یارانه بیشتر الگویی کهنه، آزموده و شکست خورده بود. الگویی که در انتخابات اخیر از سوی مردم رد شد، مردمی که کم و بیش با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند اما ابزارهای نوین و دسترسی آنها به اطلاعات آنها را به درک و بینش سیاسی ژرفی رسانده که اصول‌گرایان از درک آن غافل شدند و با اسیر شدن در چرخه‌ای تکراری رقابت را به حریف واگذار کردند.
جا دارد تیم رسانه‌ای دولت از این ظرفیت بیکران به دست آمده برای ۴ سال آینده ریاست جمهوری دکتر روحانی استفاده لازم را مبذول داشته و سطح آگاهی مخاطب را از آنچه امروز است بالاتر ببرند تا در انتخابات ١۴٠٠ مجدداً انتخاباتی از جنس انتخابات فرانسه را شاهد باشیم نه انتخاب ترامپ در امریکا.