تکرار فریبکاری‌های سال 92 /اولین کاری که برای ادامه حیات باید انجام دهیم مذاکره است!

سرویس سیاسی ـ
حسین انصاری راد از مدعیان اصلاحات در گفت‌وگو با روزنامه همدلی مدعی شد: «به علت مشکلات تحریمی مذاکره برای ما اهمیت اساسی دارد و اولین کاری است که برای ادامه حیات و زندگی خود لازم است، انجام بدهیم.»
وی با اشاره به این‌که باید به جای لغت دشمنی به دنبال لغت اختلاف برویم، ادعا کرد: اختلاف در خیلی از مسائل بین ایران و دیگر کشورها وجود دارد. به استثنای اسرائیل ما می‌توانیم با دیگر کشورها به مذاکره بنشینیم و مذاکرات
به گونه‌ای باشد که رئیس‌جمهوری بعدی آمریکا نتواند زیر برجام بزند. نباید فراموش کنیم که اسلام دین صلح و گفت‌وگو است.


انصاری راد تصریح کرد: پیش از این تجربه مذاکره تیم اصولگرایان در دوره‌های قبلی را داشته‌ایم که متاسفانه نتیجه خوبی در‌بر نداشته است. مذاکره آقای جلیلی با یک ایران مدرن، اهل صلح و گفت‌وگو تناسبی نداشت. اما تیم مذاکره‌کننده آقای ظریف تنها کسانی بودند که به علت آشنایی با زبان دنیا و به این علت که کشورمان را به درستی می‌شناسند، به خوبی مذاکره کردند. تیم آقای ظریف از اعتماد رهبر معظم انقلاب برخوردار هستند. جریان اصلاحات چهره برای مذاکره زیاد دارد، از جمله آقایان جهانگیری و دیگر چهره‌های جریان اصلاحات برای این کار مناسب‌تر هستند تا چهره‌های اصولگرا.
درباره اظهارات تحریف‌آمیز و عوام فریبانه فوق گفتنی است؛ اولا، مدعیان اصلاحات در سال 92 نیز رفع همه مشکلات اقتصادی و حتی آب خوردن مردم را هم به توافق هسته‌ای منوط کردند و وعده دروغ رفع تحریم‌ها دادند اما سیف به دستاورد تقریبا هیچ برجام و عراقچی به دستاورد نزدیک صفر آن اعتراف کردند. این طیف که ظرفیت‌های عظیم داخلی را پای وعده‌های پوچ آمریکا و اروپا سوزاند و دیپلماسی را به آمریکا و اروپا محدود کرد، امروز هم با بی‌اعتنایی به خسارت محض برجام، آدرس مذاکره می‌دهد و خیانت خود به منافع ملی را جار می‌زند. ثانیا، علیرغم دشمنی آمریکا با ایران و به‌کارگیری ابزارهای مختلف عداوت همچون جنگ، تحریم، تهاجم فرهنگی و... از سوی این رژیم خونخوار و مستکبر علیه کشورمان، مصاحبه شونده می‌گوید؛ باید به جای لغت دشمنی به دنبال لغت اختلاف برویم! اینها جاهل‌اند، کم‌حافظه‌اند یا خائن؟ ثالثا، در دوره مذاکرات دکتر سعید جلیلی و همزمان تحریم‌ها، روزانه 1/5 میلیون بشکه نفت می‌فروختیم، صنعت هسته‌ای هم تعطیل نشده بود اما با برجام، فروش نفت به زیر 300 هزار بشکه رسید، 95 درصد صنعت هسته‌ای تعطیل شد، دلار به 32 هزار تومان رسید و پراید به 150 میلیون تومان! رابعا، مصاحبه شونده با فریبکاری و نادیده گرفتن خسارات سنگین برجام، مذاکره با عهدشکنان را که خلاف عقلانیت و مبانی اسلام است، ذیل عبارت «اسلام دین صلح و گفت‌وگو است» توجیه می‌کند.
خامسا، تعریف و تمجید از تیم مذاکره‌کننده در حالی است که این تیم از خطوط قرمز نظام در مذاکره عبور کرد. لازم به یادآوری است که احمد توکلی گفته بود؛ «وقتی وزیر امورخارجه برای توضیح توافق به مجلس آمد، من نماینده مجلس بودم. آقای ظریف پشت تریبون ادعا کردند که «بر اساس برجام تمام تحریم‌ها لغو می‌شود.» من چهار سؤال به ریاست مجلس، علی لاریجانی دادم که از این چهار سؤال، سه تای آنها در جلسه قرائت شد. یکی از سؤالات من این بود که شما مدعی هستید تمام تحریم‌ها لغو می‌شود، اما در این قراردادی که امضا کرده‌اید، در موارد متعددی نوشته ‌شده ‌است Suspend این کلمه به معنای تعلیق است نه لغو. متن قرارداد را به آقای دکتر نجابت دادم و خواهش کردم ببرد پیش آقای لاریجانی. لاریجانی دید و گفت: «بله! اینجا نوشته ساسپند و معلوم است معنای آن چیست.» قرار شد که آقای نجابت ببرند و به آقای ظریف نشان دهند. آقای نجابت متن برجام را برد پایین و به آقای ظریف که سخنرانی‌ا‌ش تمام شده‌ و آن پایین نشسته ‌بود، نشان داد و آقای ظریف در واکنش با تعجب گفت: «ئه! ئه! من این را اصلا ندیده ‌بودم!» باور می‌کنید؟»
برجام؛ نامتوازن و بدون سود برای ایرانیان
در سرمقاله شماره پنج شنبه روزنامه شرق که به قلم ابراهیم متقی نوشته شده آمده: «در فضای بعد از اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی، رویکرد جدیدی در تفکر سیاسی و امنیتی آمریکایی‌ها به وجود آمد که براساس آن، کشورهای منطقه‌ای در وضعیت ضعف ساختاری و گسترش تضادهای ساختاری قرار بگیرند.‌ اگر امروز خاورمیانه در فضای بحران قرار دارد، نیمی از آن مبتنی بر ویژگی‌های فضای منطقه‌ای است... ولی نیم دیگر آن مربوط به الگوی رفتار ایالات متحده برای گسترش بحران در محیط منطقه‌ای محسوب می‌شود.»
این نوشتار در ادامه افزوده: «جامعه ایرانی به‌هیچ‌وجه سودی و منافعی در ارتباط با برجام نداشت؛ اما خودش را با برجام تطبیق داد. این مسئله نشان می‌دهد که جامعه ایرانی رویکردش در مصالحه‌گرایی قرار دارد. البته نگاه من این است که برجام شکلی از مصالحه نبود و کاملا نامتوازن بود. به‌همین‌دلیل هم از ویژگی تداوم برخوردار نبود.»
نویسنده در ادامه آورده است: «جامعه ایرانی هیچ تمایلی به توسعه‌گرایی ندارد، ولی تمایل به توازن دارد و نمی‌تواند بپذیرد که محور تعارض علیه آنها شامل آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای جهان عرب که امروز به رهبری عربستان است، در حوزه امنیت منطقه‌ای و ساختار داخلی، کنش ضدامنیتی انجام می‌‌دهند؛ بنابراین ضرورت موازنه، ایجاب می‌کند که ایالات متحده نه‌تنها به برجام برگردد، بلکه برای ترمیم برجام و به جهت پایداری امنیتی و توازن قدرت منطقه‌ای با ایران وارد رفتار سازنده شود. رفتار سازنده یعنی پذیرش حداقل‌های منافع، هویت و ضرورت‌های امنیت ملی ایران.»
در این باره لازم به ذکر است که به رقم تحریف‌هایی که در یکی-دو سال اخیر توسط روزنامه‌های طیف موسوم به اصلاح‌طلب مبنی بر پرفایده بودن برجام در دوره اوباما و از کار افتادن آن در دوره ترامپ صورت پذیرفته اما واقعیت همان چیزی است که در بخشی از این سرمقاله نیز به آن اشاره شده: «برجام هیچ سودی برای جامعه ایرانی نداشت.»
سیف، رئیس‌وقت بانک مرکزی ایران در گفت‌وگو با شبکه بلومبرگ گفته بود: تقریبا هیچ چیز از برجام عاید ایران نشده است.
تحریم‌ها به علت تکراری بودن
 بر اقتصاد ایران تاثير منفي نخواهد گذاشت
روزنامه آرمان در مطلبی به قلم امیرعلی ابوالفتح نوشت: «مسئله بسيار مهم اين است که ديگر چيزي براي تحريم کردن باقي نمانده و (ترامپ) هر چه براي تحريم ايران وجود داشته همه را در گذشته انجام داده است. او هرازگاهي نام شرکت‌ها و اشخاصي را مطرح مي‌کند که در گذشته تحت عناوين ديگر تحريم شده‌اند. يک بار اين اسامي را با اتکا به ادعاي همکاري با تروريست، يک‌بار با ادعاي حقوق بشر و يک‌بار با ادعاي دور زدن تحريم‌ها مطرح مي‌کنند تا فضاسازي عليه ايران کنند. بنابراين به علت تکراري بودن نمي‌تواند اين حربه ترامپ نيز در هيچ عرصه‌اي موثر باشد و بر اقتصاد ايران نيز تاثير منفي نخواهد گذاشت.»
مدعیان اصلاحات و برخی دولتمرادن در هفت سال اخیر تمامی مشکلات را به تحریم‌ها گره زدند. این در حالی است که این طیف تا پیش از سال 92 تاکید داشتند که تحریم‌ها حداکثر 20 الی 30 درصد در ایجاد مشکلات اقتصادی سهیم است و 70 الی 80 درصد مشکلات ناشی از سوءمدیریت در دولت است.
همان‌طور که این روزنامه زنجیره‌ای اذعان کرده است، آمریکا مدت‌هاست که وارد فاز تحریم‌های نمادین و تکراری شده است. بنابراین، علت اصلی وضع موجود اقتصادی، سوءمدیریت دولت است.
چندی پیش سعید لیلاز، کارشناس اقتصادی حامی دولت گفته بود: «دلار ۴۲۰۰ تومانی موجب از دست‌رفتن ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار و حدود ۷۰ تا ۸۰ تن طلا شد.»
بازهم نسخه تحقیر ملی با ژست منافع ملی!
روزنامه اعتماد روز پنجشنبه در مطلبی با عنوان «منافع ملي ارجح است» در توجیه لزوم مزاکره با دولت جدید آمریکا، نوشـت: «تجربه‌هاي متعدد نشان داده كه مجموعه نظام فارغ از آنكه دولت وقت در اختيار كدام جناح سياسي است با توجه به مصلحت عمومي و منافع ملي، هرگاه رايزني، گفت‌وگو يا مذاكره موردي با آمريكا را در راستاي تامين منافع ملي دانسته از آن ابايي نداشته است... با اين‌ همه با برجام در ايران نيز همان برخوردي صورت گرفت كه در ايالات متحده ميان دموكرات‌ها و جمهوري‌خواهان. برخي اصلاح‌طلبان اين توافق را دستاورد عظيم خود خوانده و در مقابل اصولگراياني صف كشيدند كه برجام را از صفر تا صد محكوم و مستحق نكوهش خواندند... امروز نيز ما دوباره در معرض تكرار همين اشتباه قرار گرفته‌ايم و در حالي كه اين مردم عادي هستند كه بيشترين بار فشار اقتصادي را تحمل مي‌كنند ما باز هم شاهد گروكشي‌هاي سياسي درباره نتيجه انتخابات ايالات متحده هستيم!... دو جناح سياسي يا طرفداران آنها در حالي نتيجه انتخابات در ايالات متحده را در تهران مصادره به مطلوب مي‌كنند كه تجربه مذاكرات بين‌المللي نشان داده زماني كشور مدنظر بيشترين دستاوردهاي پشت ميز مذاكره خارجي را به دست مي‌آورد كه نخست در داخل كشور از شكاف عميق سياسي ميان دو جناح اصلي سياسي خبري نباشد و دوم آنكه يك جناح مذاكره با طرف مقابل را بيش از آنكه در چارچوب تامين منافع ملي تامين كند در قالب دستاورد حزبي نگنجاند.»
این روزنامه نوشـت: «جمهوري اسلامي ايران تصميم براي مذاكره با آمريكا را منطبق با رفتار دولت‌هاي اين كشور به‌روزرساني كرده و شاهد بوديم كه در دوره باراك اوباما زماني كه ايران فرصت تامين منافع ملي خود پشت ميز مذاكره را ديد، از اين رويارويي ديپلماتيك پرهيز نكرد... براي جمهوري اسلامي ايران مذاكره هيچ‌گاه خط قرمزي ابدي نبوده و نگاه تهران به هر‌گونه گفت‌وگو ابزاري براي تامين حداكثري منافع بوده است.»
 گفتنی است، مدعیان اصلاحات که بیش از سی و‌اندی سال از عمر چهل ساله انقلاب اسلامی ارکان قدرت را در اختیار داشته‌اند، هر بار که منافع حزبی و جناحی خود را در خطر می‌بینند، با تعابیری رنگ و لعاب دار و شکیل مدعی منافع ملی و مصالح مردم می‌شوند، حال آنکه طرحشان نه تنها برای آرامش مردم و جامعه نیست، بلکه در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن، طرحی برای سپر قراردادن آرامش مردم مقابل نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است، به عبارتی جریان اصلاحات به دنبال کسب قدرت به هر بهانه‌ای است.
این جریان طی 7 سال گذشته همه مسائل اقتصادی کشور را به آمریکا و برجام گره زده و سفره مردم را هر روز کوچکتر از روز قبل کرده‌اند، بی‌آنکه پاسخ دهند، هزینه توافق خسارت بار، نامتوازن و یکطرفه برجام بر عهده کیست، این روزها بار دیگر به انتخابات آمریکا دخیل بسته و آینده اقتصاد کشور را در پیروزی نامزد دموکرات‌های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جست‌وجو می‌کنند. این جریان سیاسی که هیچ برنامه‌ای برای برون رفت از مشکلات کشور ندارند، در تلاشند با ایجاد دوقطبی سیاه دیگر و دادن آدرس غلط، کشور را وارد دور باطل دیگری کنند.نکته قابل تامل اینکه خوش خیالی این جریان سیاسی حامی دولت به نامزد پیروز حزب دموکرات‌های آمریکا برای مذاکره و حل مشکلات کشور درحالی است که مواضع بایدن به خوبی نشان می‌دهد این جریان بار دیگر در برهوت تدبیر به دنبال سراب است.
بایدن پیشتر طی یادداشتی بازگشت به برجام را آغازی برای تشدید محدودیت‌های هسته‌ای و برجامی عنوان کرده و فشار بیشتر بر ایران در حوزه‌های دیگر نظیر موشکی، منطقه‌ای و حقوق بشری را در چشم‌انداز خود متصور است.