رویای ناکام یک شهر

ماهرخ ابراهیم‌پور/ خبرنگار حوزه تاریخ| «انقلاب مشروطه زمینه حضور مردم در ساماندهی قلمروهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را فراهم کرد. توده مردم بعد از قرن‌ها تحمل استبداد زمینه ظهور و مشارکت خود را در تعیین سرنوشتشان فراهم کردند. انجمن‌های بلدیه نخستین تجربه ایرانیان برای مشارکت در امور شهری بوده است. همین امر موجبات فوق‌العاده‌ای فراهم آورد که مردم با اشتیاق بیشتری در انجمن‌ها، گروه‌ها و احزاب مختلف صنفی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شرکت کنند. آنچه مشخص است هر نظم سیاسی نیازمند ابزار و وسایلی است که تحولات سیاسی نوین را به منصه ظهور برساند. انجمن‌های بلدیه یکی از این نوع ملزومات است که به رشد و توسعه سیاسی کمک خواهند کرد.» این، بخشی از روایت دکتر محمد بیطرفان در کتاب «مدیریت شهری نوین در ایران» به شمار می‌آید که در آن، تجربه انجمن‌های بلدی در دوره مشروطیت را بررسی کرده است. این پژوهشگر و تاریخ‌نگار، در بررسی خود به انجمن‌های بلدیه در شهرهای اصفهان، تهران، رشت، انزلی، تبریز و مشهد پرداخته است. بیطرفان با بررسی روزنامه‌های روزگار مشروطه کوشیده است زمینه‌های ناکامی این انجمن‌ها را واکاود. وی در این بررسی برآن است ایرانیان از روزگار مشروطه تا امروز، از میزان اثرگذاری رای خود در اداره مسایل شهر و کشور آگاهی چندان نداشته‌اند. محمد بیطرفان تاکنون در زمینه چگونگی شکل‌گیری انجمن‌های شهری در تاریخ معاصر ایران بسیار پژوهیده است. «شکل‌گیری نخستین انجمن شهری قزوین در عصر مشروطیت»، «شکل‌گیری اولین انجمن بلدی مشهد در دوره اول مجلس شورای ملی»، «شکل‌گیری و عملکرد انجمن بلدیه اصفهان در دوره‌ی اول مجلس شورای ملی» و «موانع تاریخی رشد مدیریت شهری در دوره اول مشروطه؛ تجربه انجمن‌های بلدی»، پاره‌ای نوشتارهای وی در این زمینه به شمار می‌آیند. گفت‌وگوی پیش رو، به بررسی زمینه‌های پایه‌گذاری و پیدایش انجمن‌های بلدی، اداره بلدیه و مسایل مرتبط با آن اختصاص دارد. انجمن‌های بلدیه شهری در دوره مشروطیت در چه بستری پدید آمدند؟چه ضرورت‌هایی موجب شد که مساله بنیان‌گذاری این انجمن‌ها مطرح شود؟
وجود معضلات شهری مانند کمبود مواد غذایی، نبودِ نظارت بر تناسب توزیع و نرخ اجناس به ویژه آذوقه و برهم‌ریختگی وضعیت بهداشتی و نظافتی شهرها، عامل و بستر اصلی طرح پیدایش انجمن‌های شهری در نخستین دوره مجلس شورای ملی به شمار می‌آمد. هنگام بررسی صورت مذاکرات نخستین دوره مجلس شورای ملی، به مسایل و مشکلات توده‌های شهری به ویژه مردم شهر تهران برمی‌خوریم. توده مردم شهرها برخلاف روشنفکران و طبقه متوسط باسواد در واقع برطرف‌کردن این مسایل را از مجلس نوبنیاد در واقع انتظار می‌کشیدند. وضعیت به گونه‌ای بود که مسایل شهر تهران حتی نمایندگان مجلس را کلافه کرده، موجب شده بود مجلس به عنوان نهاد قانون‌گذاری، به جای پرداختن به مسایل مهم به ویژه در گستره ملی، به مسایل حاشیه‌ای شهر تهران درگیر شود. پاره‌ای نمایندگان به ویژه صنیع‌الدوله رییس مجلس بدین‌ترتیب تصویب قانون انجمن بلدیه و سپس بررسی دیگر مسایل کشوری را پی می‌گرفتند. قانون‌های «انجمن‌های ایالتی و ولایتی» و «انجمن بلدیه» هم‌زمان در مجلس مطرح شدند که این مساله نگرانی‌ها و دلواپسی‌های متفاوت نمایندگان را می‌نمایاند. بر خلاف نمایندگان پشتیبان طرح انجمن بلدی، نمایندگان آذربایجان، مناطق مرزی و ایالت‌های پرحاشیه، بیش‌تر به اولویت طرح قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی میل داشتند تا بتوانند از آشوب و هرج‌ومرج جلوگیری کرده، نهادی برای پیگیری خواسته‌های مردم و پیشرفت مشروطیت در ایالت‌ها‌ و ولایت‌های ایران بنیان گذارند. قانون دوم به هر روی، ابتدا طرح و پس از چندی تصویب و قانون برگزاری انتخابات آن به ایالت‌های ایران فرستاده شد. طرح قانون بلدی در مجلس، گفت‌وگوهایی بسیار پدید آورد. این طرح چندین بار خوانده و ویرایش شد، تا این که پس از تصویب مجلس به تاریخ 20 ربیع‌الثانی 1325 به توشیح محمدعلی شاه رسید. این قانون، نظم شهری را هدف می‌گرفت. البته اگر به تاریخ دیرینه ایران بازگردیم، آگاهی‌های مستند و ثبت‌شده گسترده درباره روابط شهری و شیوه اداره و انتظام مسایل شهری در شهرهای ایران در دوران باستان نداریم؛ هرچند هستیِ نهادهای پس از ورود اسلام به ایران، آمیزشی از اندیشه‌های ایرانی را نیز در خود داشت. اندیشه‌های نظم و سامان‌دهی مسایل شهری را نخستین بار در شخصی به نام محتسب می‌بینیم که مسوولیت‌های او با وظیفه‌های شرعی، رویکردهای اسلامی و مذهبی همگام بوده است. همچنین در دوره‌های گوناگون با منصب‌هایی مانند رییس، داروغه و کلانتر در گستره اداره شهرها برمی‌خوریم که هریک مسوولیت‌هایی در شهری برعهده داشتند. نظم شهری در میانه‌های دوره قاجار یعنی زمانه پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، به دلیل آشنایی ایرانیان با شهرهای اروپایی مساله‌ای جدی پنداشته شد. نخست، توصیف دانش‌آموختگان ایرانی دانشگاه‌های اروپایی و سپس مسافرت‌های شاه به اروپا، زمینه‌های رشد اندیشه‌های نوین اداره امور شهری را پدیدار ساخت. نهاد احتسابیه و تنظیفه در آغاز شکل گرفت که اداره مسایل شهری را عهده‌دار بود. وظیفه یادشده، در دوره ریاست کنت دومونت فرت، نخستین رییس پلیس در ایران و نگارش قانون جدید شهری به شیوه غربی، رشدی چشم‌گیر یافت. دارالخلافه تهران با کارهای کنت، نظم و آراستگی بسیار یافت؛‌ این دگرگونی در گسترش شیوه‌های نو در این زمینه‌ها و رشد خواسته‌های مردم سودمند افتاد. منصب‌های شهری تا پیش از مشروطیت، انتصابی به شمار می‌آمدند اما پس از انقلاب مشروطیت و تصویب قانون بلدی، حوزه شهری از حکومت تفکیک شد و انجمن بلدیه با انتخابات مستقیم نمایندگان محله‌ها از سوی مردم، مستقلا سامان‌دهی امور شهری را برعهده می‌گرفت. سازوکار انتخابات نخستین انجمن بلدیه، بر خلاف مجلس شورای ملی، بر پایه رای مستقیم مردم و برگزیدن نمایندگان از محله‌های گوناگون شهر بود. این جریان به مردمی‌بودن انجمن‌های شهری بسیار یاری می‌رساند؛ تا جایی که نقش حکومت، اشراف و شاه‌زادگان در تصمیم‌گیری‌های شهری کم‌رنگ شده بود. انجمن‌های بلدی هر شهر از ویژگی‌هایی متمایز برخوردار بودند، چنان که بعدها سرمشق دیگر شهرها نیز می‌شدند. به عنوان نمونه، نخستین تبلیغات کاندیداهای انجمن‌های بلدیه در شهر مشهد انجام گرفت. روزنامه خورشید متولی و بنیان‌گذار این ایده بود. هدف میرزا محمدصادق تبریزی (معتمدالسلطان) مدیرمسوول روزنامه، در واقع آشنایی مردم با شعارها و تجربه‌های نامزدها و سرانجام انتخابی درست براساس صلاحیت‌های نامزدها بود. شیوه معرفی و شرح حال کاندیداها جالب بود. برای نمونه یکی ازکاندیداها به نام محمد تبریزی یزدی‌زاده در شرح حال خود یادآور شده که حدود 17 پایتخت «دول اجنبی» را سیاحت کرده و همچنین حدود هفت سال در کشور عثمانی مباشر «عملجات تنظیفی» بوده است. نامزدی دیگر نیز حضور در اروپا و تحصیل در دانشگاه‌های آنجا را ویژگی بارز خود بیان داشته است. انتخابات با همه مسایل حاشیه‌ای به ویژه نبودِ آگاهی‌های همگانی، در هفت شهر ایران برگزار شد و نخستین نمایندگان به انجمن‌های بلدیه راه یافتند. آگاهی ما نسبت به پاره‌ای انجمن‌ها به دلیل نبودِ اسناد و گواه‌های تاریخی از آن دوره، اندک است، با این حال می‌توان بر اساس لقب‌ها یا ویژگی‌های آن‌ها تمایل مردم را به دسته‌بندی‌های اجتماعی بازشناخت. به عنوان نمونه روحانیون 60‌ درصد نمایندگان انجمن بلدیه مشهد را تشکیل می‌دادند، در حالی که بیش‌تر نمایندگان شهر رشت از طیف مجاهدان مشروطه‌خواه و طبقه مردمان عادی بودند. بازرگانان در اصفهان، سهمی چشم‌گیر از کرسی‌های انجمن بلدیه اصفهان را به دست آورند. مردم عادی نیز در این شهر که بعدها به عنوان کامیاب‌ترین و قدرتمندترین انجمن بلدیه شناخته شد، سهمی قابل توجه از کرسی‌های انجمن به خود اختصاص دادند. در فهرست نخستین منتخبان انجمن بلدیه اصفهان، 80 درصد سهم مردم عادی و بازرگانان، 10‌ درصد نجیب‌زادگان و 10 ‌درصد نیز روحانیان شهر بود. انجمن بدلیه بندر انزلی نیز به عنوان شهری که پیوندهایی بسیار با گروه‌های انقلابی قفقاز داشت، 55 درصد مردم عادی، 25 درصد نجیب‌زادگان و 20 درصد روحانیان را دربرمی‌گرفت.
الگوی انجمن بلدیه از کجا آمد؟ این انجمن‌ها چه وظایفی داشتند و تا چه میزان پیش رفتند؟
منابع تاریخی دوره مشروطه به روشنی بیان نکرده‌اند که کدام‌یک از قوانین کشورهای اروپایی در این زمینه به عنوان نمونه و الگو مطرح بوده است؛ هرچند آگاهی داریم قانون اساسی مشروطه و قانون مطبوعات از فرانسه و بلژیک به فارسی برگردانده و الگو شده است. این گمان را می‌توان داشت که قانون بلدی نیز از این دو کشور برگرفته شده است؛ هرچند تجربه قانون پلیس و بلدی کنت دومونت فرت را نیز به عنوان یک الگو پیش روی داشتیم. در اینجا فرصتی نیست که بررسی کنیم قوانینی که در بستر جامعه غرب پدیدار شده و گسترش یافته بودند آیا با ضرورت‌ها و شرایط ایران همخوانی داشتند یا خیر اما بیان این مساله  خالی از لطف نیست که نمایندگان انجمن‌های شهری، به دلیل نداشتن آگاهی‌های نوین، به ایجاد بسترهای فرهنگی و توسعه فرهنگ شهروندی بی‌توجه بودند. قانون بلدی البته نشان‌دهنده نیازهای مردم برای سامان دموکراتیک جامعه بود. اقدامات انجمن، نخست به گونه مستقیم با زندگی، رفاه و معیشت مردم پیوند داشت؛ تا جایی از آن به عنوان تالی مجلس در شهرها نام برده شد. احمد کسروی، تاریخ‌نگار برجسته رخدادهای مشروطیت، از انجمن‌های بلدی با نام «شایندگی» توده مردم برای راه‌بری و سامان دموکراتیک جامعه یاد کرده است. نهاد متولی شهر، دارای دو بخش بود؛ انجمن بلدیه و اداره بلدیه. تصمیم‌گیری درباره اداره کارهای شهر با انجمن و کاربست آن با اداره بلدیه بود که سرپرستی آن را رییس انجمن بلدی با نام کلانتر برعهده می‌گرفت. هدف اصلی پیدایش بلدیه حفظ منافع شهرها و برآوردن نیازهای شهرنشینان بود. اداره بلدیه اختیارهایی گسترده داشت، تا جایی که بیش‌تر منافع حکومت را که تا پیش از مشروطیت در اختیار حاکم بود، از آن جدا کرد و در دست گرفت. مهم‌ترین چالش انجمن‌های بلدی ایران، مساله ابهام‌آمیز و نامشخص مالی بود. قانون‌گذاران هنگامی که قانون بلدی را تدوین می‌کردند، منابع مالی آن را مشخص نکردند و این مساله اعتراض‌های مردم، حکومت و انجمن‌های غیر رسمی را برانگیخت. انتظارهای مردمی پس از پایه‌گذاری انجمن از یک سو افزایش یافت و از سوی دیگر نبودِ منابع مالی انجمن‌ها را در شرایطی سخت گذارد. این مساله در صورت مذاکرات مجلس، روزنامه‌های آن روزگار و خاطرات نمایندگان مجلس به روشنی آمده است. به عنوان نمونه میرزا ابراهیم خان کلانتر باغمیشه (شرف‌الدوله)، یکی از اعضای کمیسیون مالیه مجلس،  مسایل مالی و طرح‌های مجلس را در خاطرات خویش روایت کرده است. اینگونه مسایل مردم را به رویارویی با انجمن بلدیه کشاند؛ چنان که گردآوری مالیات‌های مصوب مجلس توسط انجمن و حکومت به گونه هم‌زمان، گرفتاری‌هایی فراوان آفرید. حکومت از منبع مهم درآمدزایی خود دست برنمی‌داشت و انجمن بلدیه نیز برای مصرف‌های خویش، به اینگونه منابع مالی نیاز فراوان داشت. عبدالله مستوفی در کتاب «شرح زندگانی من» به اعتراض مردم و اصناف در این زمینه اشاره کرده و نوشته است در اصفهان وقتی تحصیلدار حکومت نزد رییسان اصناف رفت تا مالیات بگیرد، با شگفتی یکی از آنان روبه‌رو شد که گفت «پس اینا کو جا شاه عباس نشسته‌ان چی چی میگوئن؟» منظور او انجمن بلدیه اصفهان بوده است. انجمن شهر اصفهان، قدرتی بسیار داشت؛ چنان که روزنامه ویژه بلدیه برای آگاهی‌رسانی در این زمینه بنیان گذارد، پلیس شهر را با این که به روشنی بر خلاف قانون بلدی بود، در اختیار گرفت و قدرت حکومت اصفهان را تا اندازه‌ای محدود کرد و این مساله اعتراض حکومت اصفهان را در پی داشت. گستره وظایف و مسوولیت‌های بلدیه بدین‌ترتیب بسیار گسترده بود تا جایی که هیچ نهادی نمی‌توانست اعضای انجمن را برکنار یا انجمن را منحل کند. در یکی از مواد قانون بلدی آمده بود «اداره بلدیه نهادی مستقل از دولت و مجلس برای اداره بهینه امور محلی مانند بهداشت، آبادانی، تنظیف و تصحیح نرخ اجناس و رویهم‌رفته جهت آسایش مردم بنیانگذاری شد». انجمن‌های بلدیه بدین‌ترتیب با اختیارهای بسیار توانستند کارهایی بسیار برای سامان زندگی شهری انجام دهند؛ هرچند به دلیل همان مشکلاتی که برشمردم نتوانستند رضایت همگان را به دست آورند.


شکل‌گیری انجمن بلدیه چه شرایطی داشت. به عنوان نمونه، چرا در گیلان دو انجمن، یکی در رشت و دیگری در انزلی پدید آمد؟
شمار اعضای انجمن در آن دوره برای شهرهای بزرگ مانند تهران، تبریز و مشهد 30 نفر، شهرهای متوسط 20 نفر و شهرهای کوچک 16 نفر تعیین شده بود. 6 محله یعنی بازار، سنگلج، دروازه دولت، چاله‌میدان، عودلاجان و شهر نو در تهران، درگیر انتخابات انجمن بلدیه بودند. همچنین تنها هفت شهر در نخستین دوره فعالیت‌های انجمن‌های بلدیه، این انجمن را تشکیل دادند. ضعف‌ها و کاستی‌ها در دیگر شهرها بود که نگذاشت آن انجمن شکل گیرد. اما جالب است در ولایت گیلان، هم شهر رشت هم بندر انزلی، که اتفاقا روابطی خوب با هم نداشتند، انجمن بلدیه تشکیل دادند. دلیل اصلی‌اش آن بود که در نخستین دوره مجلس شورای ملی هنگامی که تقسیمات کشوری را مشخص می‌کردند، رشت را به عنوان ولایت شناختند. بر همین مبنا طبق قانون، انجمن‌های ولایتی هر شهری برچیده و جای آن انجمن بلدی تشکیل شد.
علت اختلاف انتخابات انجمن‌های بلدیه با انتخابات مجلس شورای ملی چه بود؟ این تضاد در این دو گونه انتخابات، چه مساله‌ای را بیانگر بود؟
این که مردم بتوانند از حقوق سیاسی خود بهره بگیرند، مساله‌ای نو در ایران به شمار می‌آمد. حقوق سیاسی در شهرهای بزرگ در میان طبقه متوسط و روشنفکران هرچندتا اندازه‌ای شناخته‌شده بود زیرا اندیشه‌های نو،  پیش از پیروزی مشروطه در رساله‌ها و روزنامه‌های بیرون از ایران منتشر و در میان آنان دست‌به‌دست می‌شد. انجمن بلدیه البته مستقیما با مردم سروکار داشت، بنابراین انتخابات به گونه‌ای محلی و مستقیم انجام گرفت. میزان مشارکت میان مردم با این حال پایین بود. روزنامه‌هایی همچون حبل‌المتین، حقوق و صوراسرافیل بر همین مبنا چندباره از مردم می‌خواستند در انتخابات شرکت کرده، تعرفه رای خود را در صندوق بیندازند. به عنوان مثال روزنامه حقوق که نوشتارهایی مهم درباره حقوق سیاسی منتشر می‌کرد، در پی بررسی شرکت‌نکردن مردم در انتخابات بود. در یک اعلان انتخاباتی که برای تشویق مردم در انتخابات منتشر شد، درباره تاثیرگذاری انجمن بلدیه در زندگی شهری چنین آمده بود «کارهای مجلس بلدیه درباره خود اهالی شهرنشین و نفع آن متعلق به عموم اهالی است و هرگاه مردم شهر کوتاهی کنند و با داشتن شرایط تعرفه نگیرند و وکیل معین نکنند، خود قصور ورزیدند و کسی در این میان مقصر نیست. مجلس بلدیه تهران که منعقد خواهد شد، هرچه قرار دهد و هر حکمی که صادر کند به تمام مردم (چه در انتخابات حاضرشده و چه نشده باشند) تعلق خواهد گرفت». روزنامه حقوق در واقع با این اعلان به مردم هشدار می‌داد و آنان را نسبت به وظایف و قوانین بلدی آشنا می‌کرد. با این حال به نظر می‌رسد مردم به دلیل ناآگاهی از حقوق سیاسی- اجتماعی‌شان، با وجود اعلان‌های گوناگون، به شرکت در انتخابات علاقه چندان نداشتند.
معتقدید مردم چندان اعتقاد نداشتند با شرکت در انتخابات انجمن بلدیه مشکلات شهر را حل کنند؛ در واقع برآن‌اید که آنان از میزان اعتبار رای و انتخاب ناآگاه بودند؟
بدبینی نسبت به پدیده انتخابات و بهره‌نگرفتن از حق رای در ایران، ریشه‌ای تاریخی دارد. رای یک حق است گرچه محدود شده‌ باشد. روزنامه‌های دوره مشروطه رای را صدای مردم دانسته، فرد برگزیده را سخنگوی آن طبقه برمی‌شمردند. مساله سطح پایین مشارکت مردمی در انتخابات در ایران، از همان نخستین دوره به چشم می‌آید؛ پدیده‌ای که تا روزگار کنونی تا اندازه‌ای تداوم یافته است؛ هرچند مردم نسبت به دوران پیشین، با فراگیری رسانه‌های اجتماعی با حقوق خود بیش‌تر آشنا شده‌اند. ایرانیان به ویژه توده مردم در دوره مشروطیت به گونه کلی ازاهمیت رای‌های خود آگاهی کافی نداشتند، با این‌وجود آگاهی مردم در شهرهایی مانند رشت، تبریز، تهران، اصفهان و انزلی نسبت به دیگر شهرها بیش‌تر بود، هرچند گونه‌ای دسته‌بندی در همین شهرها نیز وجود دارد که به تناسب آگاهی آنان را از مسایل روز می‌نمایاند. مساله مهم در این میانه اما زمینه‌ها و بسترهای رشد اندیشه‌های نوین بود؛ به این معنا که طبقه متوسط باسواد شهری و روشنفکران در شهرهای بزرگ نفوذی بسیار داشتند و با بهره‌گیری از ابزارها و شیوه‌هایی گوناگون مانند مقاله‌های روزنامه‌ها و سخنرانی واعظان و روحانیان مشروطه‌خواه در مسجدها و گذرگاه‌ها، دانش‌ها و آگاهی‌های نوین سیاسی- اجتماعی را به مردم می‌رساندند. کسانی چون سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی و ملک‌المتکلمین در مسجدها و انجمن‌های پایتخت برای مردم سخن می‌گفتند. روزنامه الجمال به صاحب‌امتیازی مجدالاسلام کرمانی نمونه‌ای خوب به شمار می‌آید که سخنان یک واعظ پرآوازه را در میان مردم منتشر می‌کرده است. سیدجمال‌الدین واعظ در سخنرانی‌های خود می‌کوشید اندیشه‌های نوین آزادی، قانون و برابری و ابزارهای نظم نو مانند مجلس و انجمن را به بیانی ساده و فهم‌پذیر برای مردم تشریح ‌کند. در پی همین کوشش‌ها بود که مردم شهر تهران در انتخابات انجمن بلدیه شرکت جسته، حتی به نتایج آن اعتراض کردند. مانع‌ها و مسایلی بسیار اما در زمینه مشارکت مردمی وجود داشت که طبیعتا میزان کلی حضور آنان را در گستره انتخابات می‌کاست. حضور اقلیت‌های مذهبی در این انجمن‌ها چگونه بود؟ آیا اعتراضی نسبت به انتخاب اینگونه شهروندان وجود داشت؟ درگیری‌هایی فراوان از آغاز مشروطیت میان سنت‌گرایان و نوگرایان درباره مواد ابهام‌آمیز قانون اساسی شکل گرفت. یکی از موادی که بحث‌هایی بسیار بر سر آن درگرفت ، ماده 8 متمم قانون اساسی بود. این ماده چنین روایت می‌کرد «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی‌الحقوق خواهند بود». پذیرش این مساله در میان بخش‌های سنتی جامعه سخت بودف از این‌رو ایستادگی‌هایی جدی در این زمینه رخ داد. مثلا شخصی به نام لقمان کلیمی از محله عودلاجان به انجمن بلدی راه یافت اما پس از انتخابات پاره‌ای از مردم محله به این انتخاب اعتراض کردند. همچنین حاج علی آقا وکالت ارامنه از محله سنگلج را پذیرفت که اعتراضی به این انتخاب ثبت نشده است. جای دارد درباره اعتراض‌ها به انتخابات انجمن‌های بلدی نیز نکته‌ای بیفزایم. 4 محله در تهران به انتخابات اعتراض داشتند. پاره‌ای از ساکنان محله سنگلج معترض بودند که در انتخابات تقلب شده است، از این‌رو ابطال آن را می‌خواستند. مردم محله چاله‌میدان نیز اتهام تقلب را زده و حضور برخی کاندیدها را بیرون از نظام‌نامه پنداشته بودند. ساکنان محله عودلاجان، تعداد نمایندگان محله را ناکافی دانسته، به یک منتخب یهودی شکایت داشتند. بیش‌تر اعتراض‌های آنان روی‌هم‌رفته از ناآگاهی آنان از نظام‌نامه برمی‌آمد و اتهام‌هایی بی‌روا بود. اصل انتخابات اما سرانجام با بررسی هیات نظارت تایید شد. چرا انجمن‌های بلدیه نتوانستند به فعالیت خود ادامه دهند؟ چه زمینه‌هایی موجب شد روند فعالیت انجمن‌های بلدیه ناکام بماند؟ تشکیل نهادهای مدیریت شهری در ایران دوره مشروطیت، اهمیتی بسیار برای توده‌های مردم داشت؛ تا جایی که تلقی آن‌ها از دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی، بیش‌تر به حوزه منافع شخصی و دگرگونی‌های شهری بازمی‌گشت. صورت‌بندی درست نهادهای یادشده از این‌رو می‌توانست دریچه‌ای بر خِرد سیاسی- اجتماعی شهرنشینان بگشاید. توده‌های مردم آنگونه که منابع تاریخی روایت می‌کنند، از نظام مشروطه، جز برآوردن خواسته‌های نخستین خود مانند ارزانی ارزاق و کاهش مالیات، انتظار نداشتند. این برداشت طبیعی بود، امامساله مهم آنجا بود که در همان زمان جنبش مشروطه‌خواهی حتی نخبگان قوم، یحتمل به جز تعدادی از سران از اصول کشورداری بی‌خبر بودند. همچنین نبودِ آشنایی با مفهوم قانون در فرآیند انتخابات، بسیار به چشم می‌آمد. شهر تهران به عنوان مرکز اصلی جنبش مشروطیت و کانون اساسی رقابت‌ها و مبارزه‌های جنبش، با مشکل بی‌میلی مردم در فرآیند مشارکت اجتماعی روبه‌رو بود؛ چنان که انتخابات انجمن بلدی چندین بار به تعویق افتاد. شهر رشت نیز از این پدیده رنج می‌برد. به نظر می‌رسد مردم با وجود پخش اعلان از سوی هیات نظارت، برای گرفتن تعرفه به این هیات مراجعه نمی‌کردند. با گشایش انجمن‌های بلدیه در پاره‌ای شهرهای ایران، مجموعه‌ای از عامل‌ها همچون نبودِ آگاهی و مدیریت، بی‌اعتمادی مردم به حکومت و سرانجام اخلاقیات غیر شهری، مسایلی پدید آورد. برای نمونه سرشماری نفوس، تشتت بسیار در جامعه پدیدار ساخت. اعضای نخستین دوره انجمن بلدیه، هرچند تلاشی گسترده برای نهادینه‌سازی اصول مدیریت جدید انجام دادند، اما به دلایلی همچون نبودِ تجربه مدیریتی با پشتیبانی نظرهای گروهی و ناآشنایی با فرهنگ و الزام‌های زندگی شهری، نتوانستند دگرگونی چشم‌گیر در نظام اداره شهر به وجود آورند. مهم‌ترین دلیل نهادینه نشدن نهادهای مشروطه آن بود که میان الزام‌های این نهادها و اخلاقیات و منافع فردی افراد، دوگانگی پدید می‌آمد و در این میانه، اخلاق اجتماعی که رکن مهم و بایسته زندگی شهری بود است، به سادگی نادیده گرفته می‌شد. منابع تاریخی روزگار مشروطه نمونه‌هایی بی‌شمار از چنین دوگانگی‌ها گزارش کرده‌اند، به ویژه زمانی که گزارش برجای‌مانده پاره‌ای از کارکنان بلدیه را مطالعه می‌کنیم به شکاف میان اخلاق اجتماعی و الزام‌های شهری پی می‌بریم. واقعیت آن بود که توقع‌های بی‌جا از نمایندگان انجمن به همراه قانون‌گریزی بخشی دیگر از اجتماع، تجربه نخست نمایندگان انجمن مدیریت شهری را به تلخی درآورد. انجمن بلدیه از یک‌سو با نبودِ اخلاق شهروندی روبه‌رو بود، از سوی دیگر رویای ایجاد آرمان‌شهری در سر می‌پروراند؛ مساله‌ای که با امکانات و نیازهای آن زمانه ناسازگار بود. بخشی مهم از معضل‌های انجمن‌های بلدی به فعالیت‌های دیوان‌سالاران و حاکمان پیش از دوره مشروطه بازمی‌گشت. از پاره‌ای درباریان گرفته تا حاکمان ایالت‌ها و ولایت‌ها، همه بسیار کوشیدند انجمن‌ها در کارهای خود کامیاب نشوند؛ اینان پدیده‌ای به نام انجمن بلدی را برنمی‌تابیدند، از این‌رو با ایجاد ناامنی و برانگیختن پاره‌ای از متحدان خود در میان قشرهای گوناگون اجتماعی علیه انجمن، برآن بودند با برهم‌زدن تعادل بازار ارزاق، نیز کارهایی همچون احتکار، مصوبه‌ها و تصمیم‌های اداره بلدیه را با بحران روبه‌رو سازند. مجموع این رخدادها، ناکامی بلدیه و انجمن‌های بلدی را در پی آورد.