چرا جامعه ترسی؟!

فناوري و تکنولوژي جوامع را به هم اتصال داده است و جوامع در فضاي يکپارچگي فرهنگي و مدني قرار دارند؛ بر همين اساس اگر حکمرانان متناسب با باور و خرد ‌عمومي عملکرد نداشته باشند از مشروعيت و مقبوليت عمومي دور و در فرآيند زمان دچار جامعه‌ترسي خواهند شد! و به تعبيري، مردم تحت حکمراني‌شان، اولين مخالفان يا دشمنان خواهند شد. همان‌طور که مي‌دانيد بزرگ‌ترين دشمن بشر جهل و ناداني ا‌ست قدرت اجبار زمان به‌عنوان اهرمي قابل اتکا، جوامع را تکان داده و اين تکانه از تغيير ذائقه جوامع قابل تشخيص شده است. در عصر آگاهي حکمرانان جوامع با سروصدا و خواست و مطالبات ملت‌ها روبه‌رو هستند و اين رويارويي اگر در فضاي عدم فهم متقابل باشد منجر به دعواهاي خونين مي‌شود! برخي حکمرانان اين تغيير و تبديل را پذيرفته و نسبت‌به آن واکنش‌هاي متناسب نشان مي‌دهند اما برخي حکمرانان بدون درک تغييرات و تبديلات جامعه، ملت را فداي زياده‌خواهي، جاه‌طلبي و خودخواهي‌هايشان مي‌کنند و در تاريخ حکمرانان بازنده لقب خواهند گرفت! اما چه فايده که سرنوشت جوامعي را به انحراف کشيده و هزينه‌هاي تاريخي به جا مي‌گذارند. فناوري و تکنولوژي نوعي بيداري جهاني توليد کرده است و آرام‌آرام جوامع از خرافات و ادبياتِ مندرس فاصله مي‌گيرند و چنين واقعيت‌هايي براي برخي مسئولان سم مهلک است؛ چراکه آگاهي ملت‌ها موجبات افول و شکست ايده‌هاي آنان را فراهم مي‌آورد و روابط افقي جاي خود را به روابط عمودي خواهد داد. فناوري و تکنولوژي باعث شده که مسئولان جوامع پاسخ‌گو شوند، چراکه ملت از نمايندگانشان درباره عملکردهايشان جواب صحيح مي‌خواهند. رشد و آگاهي جوامع منتج به توليد مسئولان آگاه مي‌شود. فناوري و تکنولوژي کاري کرده که جوامع از ادبيات آسماني به ادبيات زميني نقل‌مکان کنند و اين جهش واقعي محصول فناوري و تکنولوژي بوده است. به عنوان مثال، در تاريخ پادشاهاني بودند که خود را ظل‌ا... يعني سايه خداوند به حساب مي‌آوردند بايد پذيرفت بشر امروز مديون فناوري و تکنولوژي‌ است چراکه اگر چنين اختراعات و اکتشافاتي نبود جوامع در همان گذشته باقي مي‌ماندند و در مسير کمال‌گرايي قرار نمي‌گرفتند! خوشبختانه قدرت پذيرش و درک جوامع نسبت به پديده‌هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و... بالا رفته است و به نوعي ملت‌ها در فضاي خرد عمومي قرار گرفته‌اند و اقليت هم در فرآيند زمان به اين اکثريت خواهند پيوست؛ اقليتي که شايد در اين بازه زماني سود و فايده ببرند اما بايد بپذيرند که بازندگان فردا و فرداها خواهند بود! چرا که همراه با فرهنگ و خرد ‌عمومي نيستند. نکته مهم اينکه بشر در آزادي به رشد و توسعه مي‌رسد. رشد و توسعه‌اي که بشر را با هر نوع رنگ، نژاد، طبقه و ... بشر دانسته و او را شايسته تکريم و احترام مي‌داند. آزادي‌ است که باعث مي‌شود به اختيار و انتخاب‌ها احترام گذاشته مي‌شود. وقتي حکمرانان با روش و منش‌هاي تکراري نمي‌توانند نتايج متفاوت بگيرند عقل و منطق مي‌گويد بايد روش و منش‌ها را تغيير داد. وقتي متناسب با خواست و مطالبات و خرد عمومي جوامع حرکت شود جامعه‌ترسي هم پديد نمي‌آيد! بشر وقتي از موجودي بترسد در قبال اين ترس خود را مجهز به سلاح مي‌کند! حکمراناني هم که جامعه‌ترسي داشته باشند ناگزير در قبال اين ترس خود را مجهز به انواع و اقسام تجهيزات مي‌کنند! و البته چنين ترس‌هايي توسعه‌آفرين نيست.