نقش مردم برای رسیدن به خواستن و توانستن

با مروري کوتاه در روند تحولات اخير کشورمان درمي‌يابيم که دولت‌ها به‌تدريج مسيري از «نخواستن» تا «نتوانستن» را طي کرده‌اند. تا پيش از تحولات خرداد 76، اتفاقات بر پايه تصميمات و فروش نفت پيش مي‌رفت و نيروهاي رقيب و منتقد، در انزوا به سر مي‌بردند. بعد از دوم خرداد 76 و بروز اصلاح‌طلبي در رفتار ايرانيان، باز هم جناح مخالف، خود را برتر تلقي مي‌کرد، اما به قولي در همچنان بر همان پاشنه مي‌چرخيد. زماني که اصلاحات اساسي در برخي ساختارها و معادلات ممکن و ميسر بود، «نخواستن» شعار و منش نخبگان جناح رقيب قرار گرفت. بعد از سال 88 نيز اصلاح‌طلبي همراه با تعابير مختلف مورد هجمه واقع شد و در ادامه دولت تدبير و اميد نيز چندان توفيقي در تعديل ساختارها نيافت. در پي آن تحريم‌ها و بالاخره پاندمي کرونا هم از راه رسيد و حلقه اَبرچالش‌ها را تکميل کرد. از آن پس اتفاقات در ايران وارد مرحله «نتوانستن» شد. حتي اگر هم اراده‌اي براي تدبير و اصلاح امور وجود داشته باشد، اوضاع چنان سخت و درهم‌تنيده شد که توان مديريت و کنترل اوضاع اقتصاد و سياست را به مراتب سخت‌‌تر از هميشه مي‌کرد. روزگاري، تغيير تدريجي در رويکرد‌ها و تجديدنظر در روش‌هاي ناکارآمد سابق با صبر و انتظار مردم تطابق نسبي داشت، اما امروز اگر هم دغدغه خواستن در ذهن و ضمير سياستمداران نقش بندد، فرصت‌ها و گزينه‌ها اندک است و عملا آنها مدت‌هاست که از مرحله «نخواستن» به مرحله دشوار «نتوانستن» گام نهاده‌اند. وضعيت سياست خارجي، تحريم نفتي، بحران بودجه، بيکاري، بحران کرونا و چالش ترور‌ها و گراني که دست و پاي مردم و دولت را بسته، باعث شده همگي در حد روزمرگي، روزگار بگذرانند! در چنين شرايطي مي‌توان دو کار مهم انجام داد و گرنه بايد در مسير حوادث پيش رفت. کاري که مردم مي‌توانند انجام دهند اين است که به نيروي لايزال خويش پايبند باشند و با تقويت اميد و روحيه جمعي به همياري و همگرايي بيشتر بينديشند و روند حمايت و انسجام ملي را تقويت کنند، در کنار اين موضوع اميد به بهبودي اوضاع و تغييرات مثبت به هيچ‌وجه کاستي نگيرد. کاري که دولت و حاکميت مي‌تواند انجام دهد اين است که از منافع فردي، جناحي خود به‌تدريج فاصله بگيرد و کشتي جامعه ملي و مصلحت جمعي را به ساحل آرامش برساند. اکنون‌ وقت آن است که دولت از به سرچشمه قدرت واقعي و امنيت حقيقي که همان مردم و اعتماد عمومي است، بهره بگيرد و به اصلاح ساختار امور بپردازد، تا اين سرمايه اجتماعي مهم در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري 1400 به‌کار آيد. بي‌شک اين انتحابات فرصت طلايي و منحصر‌به‌فردي براي مسئولان و مردم ايران فراهم مي‌نمايد که «قدر يکديگر را بيشتر بدانند» ايرانيان هميشه ثابت کرده‌اند که فرصت بازسازي وطن و ابتکار زندگي و آينده را از دست نمي‌دهند و در چنين اوضاع و شرايطي از نخبگان و مسئولان خردگرا در همه جناح‌ها، مراجع ذي‌نفوذ و همه ذخاير فرهنگي و سياسي و ملي مدد مي‌طلبند که ايران را در اين زمان از ظن بد دشمنان و از انبوه چالش‌ها و بيم‌ها، بيمه کنند. اکنون که همه فرصت‌ها از کف رفت و موسم تهديدها فرارسيده، تنها نيرويي که مي‌تواند باز تلفيقي اميدبخش از «خواستن» و «توانستن» خلق کند، مردم است.