روزنامه قانون
1396/03/09
ديدار ياران غريب
عمو مرتضي به آرزويش رسيد. فكرش را هم نميكردم كه كمتر از ١٢ ساعت پس از انتشار گزارش زندگي فالفروش حامي رييسجمهور، تنها خواسته «عمو مرتضي» محقق شود.واكنشهاي اوليه چه بود؟!
با انتشار روزنامه «قانون» در نخستين ساعات بامداد روز يكشنبه، موجي از استقبال عمومي نسبت به گزارش زندگي مرتضي كافي به راه افتاد؛ فالفروشي كه داروندارش را در راه حمايت از رييسجمهور، بخشيده بود.
مطلبي كه بيش از ٣٠٠هزار بار در سايت و كانال روزنامه «قانون» ديده شد. در توييتر نيز اين موضوع با اظهارنظر موافقان و مخالفان دولت همراه بود. عدهاي اين موضوع را تكراري ميدانستند و عدهاي ديگر، در پيامهايي براي ما مينوشتند كه براي اين كار عمو مرتضي، گريستهاند. عدهاي از مخاطبان نيز شماره حسابي براي كمك به عمو مرتضي طلب ميكردند. اما خواسته عمو مرتضي چيز ديگري بود. ديدار با كسي كه به اندازه آنچه توان داشت، در انتخابش نقش داشته است؛ ديدار با حسن روحاني.
ساعت ١٢:٠٠- عمو مرتضي با رييسجمهور ديدار ميكند
با تماس از سوي نهاد رياستجمهوري و تاييد خبر توسط يكي از دوستاني كه با نهاد رياستجمهوري رابطه دارد، باخبر شدم كه قرار است عمو مرتضي، خيلي زود به آرزويش يعني ديدار با رييسجمهور برسد. به عمو مرتضي خبر دادم كه قرار است امروز، دكتر روحاني را ببيني. اول فكر كرد با او شوخي ميكنم و گفت: «حضرت عباسي راست ميگي؟! تو هم نشي مثل بقيه!». وقتي كه به او در مورد صحت خبر اطمينان دادم، از خوشحالي چند ثانيه پشت تلفن سكوت كرد. اكنون عمو مرتضي به آرزوي قلبياش يعني ديدار با دكتر روحاني رسيده است.
خيريه وحدت- محل ديدار
عمو مرتضي، مثل دو روز قبل كه ميديدمش، نبود. لبش خندان بود و سعي ميكرد شاد بودنش را براي همه بازگو كند.
اين ديدار در محل يك خيريه و در حاشيه مراسم افطار مددجويان بهزيستي و كميته امداد انجام شد. در كنار عمو مرتضي، بيبيكبريِ فومني و مهتاب نبوي، دختري كه با پا به روحاني راي داده بود نيز حضور داشتند. به عمو مرتضي گفتم، فكر ميكردي كه با آقاي روحاني ملاقات كني كه پاسخ داد: «نه خدا وكيلي! يعني فكر ميكردم يك روز ببينمش اما نه تا اين حد سريع!».
از خوشحالياش پرسيدم. با خنده گفت: «چرا خوشحال نباشم. آقاي روحاني رو ديدم». او يك فال به آقاي روحاني به عنوان هديه اهدا كرد. از او درباره اين كارش پرسيدم كه پاسخ داد: «من بخشي از دارايي خودمرو به آقاي روحاني دادم و خوشحالم دست خالي براي ديدن ايشون نيومدم».
بيبيكبري نيز به آرزويش رسيد
بعد از عمو مرتضي، سراغ بيبي كبري رحمتي، پيرزن خميده فومني رفتم تا از او درباره ديدار امروز بپرسم. او در پاسخ به اين سوال كه چه حسي در اين ديدار داشتيد؟ گفت: «دو روز است كه خبردار شدهام قرار است آقاي روحاني را ببينم. اين باعث شد خيلي خوشحال شوم». از او درباره خواستهاش از آقاي روحاني پرسيدم كه در پاسخ گفت: «همين كه آقاي روحاني را ديدم، برايم كافي است».
خواستهام، توجه ويژه به وضعيت معلولان است
سيده مهتاب رحمتي، دختر معلول راي اولي كه براي اولين بار راي دادن را با پا تجربه كرده بود نيز مهمان رييسجمهور بود. او دانشآموز مقطع پيشدانشگاهي در رشته تجربي است. به او گفتم ميداني كه عكس راي دادنت خيلي معروف شده است؟ در پاسخ گفت: «نزديكانم كه در ستادهاي آقاي روحاني بودند، به من ميگفتند، ما در طول تبليغات سعي ميكرديم كساني كه راغب به راي دادن نيستند را براي راي دادن مجاب كنيم و نتوانستيم. عكس تو زماني كه با پا راي ميدادي، خيليها را براي راي دادن مجاب كرد».
از او درباره خواستهاش از رييسجمهور پرسيدم كه در پاسخ گفت: «مهمترين خواسته من، توجه آقاي روحاني به مطالبات مردم بهخصوص بهبود وضعيت معلولان و مددجويان است كه اميدوارم اين امر تحقق پيدا كند».