سلامت رواني- اجتماعي نوجوانان را جدي بگيريم

يکي از موضوعاتي که در جامعه نسبت به آنها حساسيت ايجاد مي‌شود، موضوع آسيب‌هاي اجتماعي است که هرچه افزايش بيشتري پيدا مي‌کند، نگراني نسبت به آنها بيشتر مي‌شود. وقتي موضوع خودکشي مطرح مي‌شود، با توجه به شرايط فرهنگي کشورمان اين حساسيت به مراتب از درجه بالاتري برخوردار است. همچنين طبيعتا اگر افرادي که اقدام به خودکشي مي‌کنند در سنين پايين يا کودکي باشند حساسيت‌ها چندين برابر مي‌شود و در همين راستا، واکنش‌هايي که نسبت به خودکشي اخير صورت گرفت، امري غيرطبيعي نبود. گرچه به شخصه معتقدم نبايد خودکشي‌هايي از اين دست را خيلي بزرگ کرد چون چه بسا بزرگ کردن و زياد پرداختن به اين موضوع خودش تلنگري باشد براي کساني که در شرايط شبيه اين فرد هستند. ضمن اينکه خودکشي در بين کودکان و نوجوانان امري غيرطبيعي و فقط منحصر به کشور ما نيست و در همه جا ديده مي‌شود. ولي وقتي فردي در اين سن اقدام به خودکشي مي‌کند، بدون شک مجموعه‌اي از عوامل تاثيرگذار بوده‌اند چون خودکشي پديده‌اي تک‌عاملي نيست. از طرفي به دليل وضعيت خاص اين فرد که احتمالا چتر حمايت خانواده هم گسترده نبوده، مي‌توان گفت شناسايي نشانه‌هايي که ممکن است چنين رفتارهايي از آنها سر بزند، به‌واقع صورت نگرفته که معمولا نشانگان خاص خودشان را دارند. درحقيقت بي‌توجهي مراقبان باعث مي‌شود که اين افراد به‌موقع براي دريافت خدمات و مداخلات تخصصي ارجاع نشوند و در نتيجه با رفتاري که از خودشان بروز مي‌دهند، مرگ را براي خودشان مي‌پذيرند و انتخاب مي‌کنند. گرچه متاسفانه اين نگراني ناشي از شرايط بحراني را دارم که در آن قرار گرفتيم که بيشتر شدن خودکشي در آينده بسيار قابل تصور باشد که البته اميدواريم اتفاق نيفتد. چون معمولا در بحران‌ها بويژه پس از بحران، بستگي به گستره، پوشش، تاثيرگذاري و... ظهور و بروز رفتارهايي که به حوزه آسيب‌هاي اجتماعي برمي‌گردند مصرف موادمخدر، مشروبات الکلي و خودکشي زيادتر مي‌شود و در جوامع و افرادي اين موارد کمتر مي‌شود که منابع حمايتي لازم باشد يا چتر حمايت به‌گونه‌اي باشد که افراد بحران‌ها را به‌واسطه همين چتر حمايت با اطمينان بيشتري پشت سر بگذارند. در غير اين‌صورت ظهور و بروز اين نوع رفتارها، يک موضوع قابل پيش‌بيني و قابل تصوري در شرايط بحران هست. در خودکشي اينکه فرد با چه کسي زندگي مي‌کرده، موضوعي تاثيرگذار است که در اين مورد، اطلاعي در دست نيست. منتها نکته‌اي که مهم است؛ مهارت‌هاي زندگي، مهارت‌هاي حل مشکل، مهارت‌هاي کنترل خشم، شناخت منابع اجتماعي بسيار تاثيرگذار است که افراد در شرايط خاص بتوانند از اين ظرفيت‌ها به‌درستي استفاده کنند. نه فقط اين فرد، بلکه خيلي از افراد منابع اجتماعي را نمي‌شناسند والا خط تلفن 123 و همچنين در صورت نياز به مشاوره شماره 1480 براي همين کار است ولي خيلي از افراد نمي‌شناسند. گاهي مواقع با يک تلفن مي‌توان با متخصصان ارتباط برقرار کرد و با مداخلاتي که انجام مي‌شود، جلوي خودکشي گرفته شود. بخش ديگر به نظام آموزش به معناي عام خودش و نه فقط آموزش و پرورش بلکه آموزش‌هاي عمومي براي زندگي بهتر برمي‌گردد که بايد فراگير شود و استمرار داشته باشد و همچنين متناسب با مخاطب به شکل‌هاي متنوع و جذاب ارائه شود. واقعيت اين است که روي بالا بردن سواد اجتماعي، ارتقاي سلامت رواني-اجتماعي کار نکرده‌ايم که اينها هم بخشي از کار است.