دولت، مجلس اصولگرا و برجام

اگرچه آمريکا برجام را نقض کرد اما اين توافقي بود که بين ايران و پنج کشور اروپايي به نتيجه رسيد و آثار مثبتي را براي کشور ما در پي داشت. همه مي‌دانيم برجام از طريق مذاکرات پيچيده، چندجانبه و چند لايه به دست آمد و به نوعي مذاکرات براي روشنگري و آگاهي‌بخشي به افکار عمومي انجام شد. بر اين اساس، افکار عمومي دنيا امروزه درک کرده که جمهوري اسلامي ايران در ادعاي خود صادق بوده و آمريکا کشوري است که زياده‌خواهي مي‌کند. گشايش اقتصادي در کشور ما بعد از برجام ايجاد شد و اين ترامپ بود که خيلي از معاهدات را نقض کرد و با نقض برجام تحريم‌هاي ظالمانه را به ايران تحميل کرد. دولت در دوره ترامپ سختي‌هاي زيادي را تحمل کرد و شرايط طوري بود که پول نفت که منبع اصلي اقتصادي دولت محسوب مي‌شود به‌راحتي بلوکه مي‌شد و شرايط بسيار سختي به دولت تحميل شده بود که متاسفانه مخالفان دولت نسبت به اين مشکلات بي‌توجه هستند. سياست کشور ما در حال حاضر بايد به سمت‌وسويي رود که در بُعد خارجي تابع تنش‌زدايي و پيگير منطقي منافع ملي و در بُعد داخلي متکي بر توانمندي‌هاي داخلي باشد و مخالفان دولت در مناسبات سياسي بايد هر دو بُعد را با هم و در تکامل يکديگر در نظر بگيرند. جناح‌هاي مخالف دولت در داخل بدون درنظرگرفتن منافع داخلي، سعي در کوبيدن دولت دارند و همه آثار مخرب آمريکا که بسياري از کشورهاي منطقه را نيز با خود همراه کرده است را ناديده مي‌گيرند. مجلس فعلي منتسب به اصولگرايان است و حدود 20 نفر اصلاح‌طلب نقشي در سيستم راي‌گيري مجلس ندارد و نمايندگان اصولگرا هر تصميمي که بخواهند عليه دولت مي‌گيرند. از روز اول نيز مشخص بود که جريان حاکم در مجلس تلاش مي‌کند پيروز انتخابات قوه مجريه نيز باشد و قدرت را يکدست به نفع خود تمام کند. مجلس سعي دارد از بودجه بهره‌برداري کند. اکنون فضاي غيرتعاملي همراه با موضع‌گيري‌هاي پرتنش حاکم است. تريبون مجلس جاي دلسوزي منافع ملي و آرام‌سازي فضاي مديريتي کشور است. طرح اصلاح قانون انتخابات رياست‌جمهوري 1400 نيز اهرمي براي ريل‌گذاري خاص است. قانونگذار نبايد ايده و تفکر خود را تبديل به قانون کند و به نوعي چارچوب‌هاي دموکراسي را بر اساس سليقه خود ترسيم کند.