ارزیابی دولت در آسیب‌های اجتماعی

مجید ابهری- آسیب‌های اجتماعی غریب‌ترین فرآیند علوم انسانی در جامعه ماست. چرا؟ اولا به خاطر ملموس بودن عوارض و ثانیا از آنجا که تعداد قابل توجهی از هموطنان درگیر با یک یا چند آسیب بوده و یا در حال حاضر با آن‌ها دست به گریبان هستند، به‌طور تجربی علل وعوامل بروز را شناسایی کرده و در همین مسیر روش‌های پیشگیری را لحاظ می‌نمایند. مثلا بعضی از خانواده‌ها به علت اعتیاد سرپرست خانواده یا یکی از اعضا، با مصایب ودشواری‌های آن آشنا می‌شوند. این موضوع در مورد طلاق وآسیب‌های آن نیز صدق می‌کند. ثالثا مردم در جامعه به طور مستقیم یا غیر مستقیم با یک یا چند آسیب مواجه بوده و از نظر تجربی با آن‌ها آشنا شده اند. این در حالی است که بعد از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق نظام عدالت اجتماعی، وجود و افزایش بعضی از آسیبها غیر قابل پذیرش می‌باشد. حاشیه نشینی، تکدی، کودکان کار و خیابان، مهاجرت، دله دزدی، فساد جنسی و... از بارزترین آسیب‌های موجود در جامعه ما هستند. به عنوان یک دلسوز نکاتی را عرض می‌کنم؛ نه قصد سیاه نمایی دارم ونه هدفم تخطئه زحمات سازمان‌ها ونهادهای مرتبط است بلکه با توجه به حضور ۲۲سازمان ونهاد فعال در این زمینه‌ها وصرف میلیارد‌ها تومان بودجه کشور در این محورها توقع نداریم وضع جامعه چنین باشد. البته نباید انکار کرد که کمرنگ شدن سهم مردم در این میدان از اصلی‌ترین دلایل جامعه شناختی آن می‌باشد. در پله دوم، معین نبودن متولی اصلی در سیاست‌گذاری و مقابله وتعدد مراکز تصمیم‌گیری را می‌توان بیان کرد. به محض صحبت از آسیب‌های اجتماعی نگاه‌ها به سوی سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی وکمیته امداد امام (ره) معطوف می‌شود اما
الف: سازمان بهزیستی به علت تعدد وظایف از رسیدگی به معلولین گرفته تا آموزش واشتغال آن‌ها (باتوجه به محدودیت‌های مادی و انسانی) کارنامه قابل قبولی دارد.
اما ممکن است افرادی که از نزدیک با حوزه فعالیت این سازمان و اهداف و شرایط آن آشنایی نداشته و ندارند، حرف‌ها و توقعاتی از آن‌ها داشته باشند.
ب: کمیته امداد امام (ره) که در تمام کشور، خانواده‌ها وافراد نیازمند را تحت پوشش داشته ودر زمینه اشتغالزایی وکار آفرینی برای افراد تحت پوشش قدم‌های مثبت ومناسبی برداشته است. اما مشکل اساسی فقط نیازهای مادی افراد نبوده بلکه در استان‌های مرزی وحاشیه‌ای فقدان زیرساخت‌های کشاورزی مثل آب و زمین‌های مناسب و مراتع و همچنین نبود واحدهای تولیدی وصنعتی باعث هجوم مردان وجوانان به شهرهای بزرگ شده است.
نکته دیگر آنکه در زمینه اعتیاد در ۸سال گذشته تحول چشمگیری از سوی دولت در بهبود اوضاع دیده نشده و برتعداد معتادین افزوده شد. ۹۵در صد از مراکز درمانی (کمپها) در اختیار بخش خصوصی بوده وبه علت غیرعلمی بودن و نقایص درمان، بیش از ۸۰در صد از معتادین بعد از ترک دوباره به چرخه اعتیاد برمی گردند. نشت متادون به بازار آزاد، تجارت میلیاردی برای دست اندرکاران به ارمغان آورده وگوش شنوایی برای مقابله با این وضعیت وجود ندارد در حالیکه جمع‌آوری این بازار مکاره بسیار ساده بوده و فقط نیاز به اراده جدی دارد. در زمینه‌های کودکان کار وخیابان در برخورد با انتقادات از اوضاع موجود فقط با بیان این نکته که ۸۰درصد از این کودکان غیرایرانی هستند موضوع را بایکوت می‌کنند. اولا کدام نهاد وسازمان این سرشماری را انجام داده؟ ثانیا به فرض صحت این فرضیه، تکلیف آن ۲۰درصد دیگر چرا معلوم نمی‌شود؟ درمجموع کشمکش‌های سیاسی و سهم خواهی‌های جناحی، فرصت ومیدانی برای اندیشیدن و اقدام در این زمینه‌ها باقی نمی‌گذاشت. در این میان‌عدم توفیق در مقابله با دلالان و واسطه‌ها در بازار عرضه موجب ظهور گرانی‌های ساعتی در کشور شد. در حالیکه بین تولید‌کننده ومصرف‌کننده گاه تا بیش از ۷واسطه ودلال وجود داشته که سود اصلی به جیب آن‌ها سرازیر شده و فقط زحمت وتلاش وسودی ناچیز برای کشاورز و تولید‌کننده می‌ماند. اما اصلی‌ترین آسیب اجتماعی که به آن از سوی دولت توجهی نشد، نابودی اعتماد اجتماعی است.