کپی تصاویر کتب خارجی بازار کار تصویرگران را مختل کرده است

هنرهای تجسمی به لحاظ شاخه‌ها و رشته‌ها یکی از گسترده‌ترین هنرهاست. نقاشی، مجسمه‌سازی، خوشنویسی، طراحی گرافیک، تصویرگری، عکاسی و نگارگری تنها برخی از زیرشاخه‌های هنرهای تجسمی هستند. باید یادآور شد که طی سال‌های اخیر نیز برخی مقولات به عنوان هنرهای جدید معرفی شده و مورد توجه قرار گرفته‌اند. به طور معمول برخی از هنرهای تجسمی با هم ارتباط دارند. به طور مثال نمی‌توان نقاشی، طراحی، تصویرگری و نگارگری یا کاریکاتور و کارتن را به طور کامل از یکدیگر منفک دانست به این دلیل که ماهیت کلی این هنرها یکی است و این شیوه و نحوه ارائه تعاریف و کابردها است که آن‌ها را با یکدیگر متفاوت می‌کند. در میان رشته‌های متعدد؛ تصویرگری هنری جذاب و کاربردی است که به نقاشی شباهت‌های بسیار دارد و برخی نیز آن را با گرافیک اشتباه می‌گیرند. شاید یکی از ویژگی‌های تصویری که آن را با نقاشی متفاوت می‌کند روایی‌بودن آن است. اما موضوعی که وجود دارد این است که رشته تصویرگری یا تصویرسازی که دارای زیرشاخه‌های متعدد است آنطور که باید در ایران مورد توجه و بهره‌برداری قرار نگرفته است. می‌توان گفت تنها رشته‌ای که در ایران بیش از همه زیرشاخه‌های تصویرگری مورد توجه است، طراحی جلد و تصاویر متن کتاب‌های رده سنی کودک و نوجوان است. مریم اخباری فارغ التحصیل رشته نقاشی از دانشگاه الزهرا (ع) است و مدرک فوق لیسانس خود در رشته تصویرگری را از دانشگاه هنرهای زیبا دریافت کرده. او یکی از فعالان رشته تصویرگری است که تجربه تصویرسازی چندین کتاب کودک و نوجوان را در کارنامه دارد. او عضو هیئت علمی گروه ارتباط تصویری آموزشکده فنی و حرفه‌ای دختران بابل (الزهرا) و دانشگاه فنی حرفه‌ای است و یکی از اعضای موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر محسوب می‌شود. مریم اخباری که فعالیت‌های هنری را از سال ۱۳۸۵ آغاز کرده و علاوه بر حضور در جشنواره‌های مختلف در بیش از ده نمایشگاه گروهی شرکت نموده و تدریس را از سال ۱۳۹۴ در دانشگاه شریعتی آغاز کرده، طی گفتگو با ایلنا درباره تعریف درست و علمی تصویرگری توضیحاتی داد و از وضعیت این رشته هنری در دانشگاه‌های کشور گفت. او همچنین از وضعیت بازار کار فعالان این عرصه و مصائب و مشکلات آن‌ها گفت. ماحصل این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.
شما به عنوان یکی از هنرمندان عرصه تصویرگری که سابقه تدریس در دانشگاه را دارید؛ می‌دانید که این رشته آنطور که باید در ایران جا نیفتاده و معمولا عموم مردم آن را با نقاشی یا حتی گرافیک اشتباه می‌گیرند. با توجه به این نگرش درباره تفاوت‌های نقاشی و تصویرگری توضیح دهید.
مطمئنا نقاشی و تصویرگری به لحاظ کاربرد دو مقوله جدا هستند که هردو در زیرشاخه‌های هنرهای تجسمی قرار می‌گیرند اما درباره تفاوت اصلی نقاشی با تصویرگری باید بگویم که در تصویرگری همیشه یک متن یا روایت داریم که اثر مورد نظر با توجه به آن خلق و ارائه می‌شود، این در حالی است که نقاشی لزوما به متن یا مطلب یا روایت نیاز ندارد و بدون آن نیز هنری مستقل و کامل است. می‌توان اینگونه گفت که نقاشی نیز می‌تواند متن و روایت داشته باشد، اما تصویرگری الزاما باید بر اساس متن یا روایت خلق شود. واضح‌تر اینکه یک تابلوی نقاشی می‌تواند تصویرگری تلقی شود، اما الزامی در این رابطه وجود ندارد و اینگونه نیست که حتما یک نقاشی را اثر تصویرگری بدانیم.
البته یکی از موارد مهم در تفاوت نقاشی با تصویرگری ماهیت تجاری و کاربردهای بازاری این دو مقوله است.


این را هم در نظر داشته باشید که نقاشی و تصویرگری خروجی‌های متفاوتی دارند. مبنای خروجی اصلی در تصویرگری چاپ است و این رشته به تکثیر وابسته است، اما نقاشی اینگونه نیست و امکان چاپ و تکثیر آن وجود ندارد که البته نیازی هم به این کار نیست؛ به این دلیل که نقاشی هنری مستقل است و خروجی آن اثری تنها و منفرد است که دارای ماهیت و معنا است.
می‌توان اینگونه استنباط کرد که تصویرگری بدون متن و روایت بی‌معناست. اما منظور از متن یا روایت آن چیزی است که به آن ادبیات می‌گوییم؟ یعنی می‌توانیم بگوییم تصویرگری ارتباط مستقیمی با ادبیات دارد؟
بله می‌توان گفت تصویرگری با ادبیات مرتبط است، اما این یک اتفاق مطلق نیست، بلکه نسبی است. به این دلیل که هنر تصویرگری زیر شاخه‌ها و دسته‌بندی‌های گوناگونی دارد که در ایران به اغلب آن‌ها پرداخته نشده است. این که تصویرگری ارتباط مستقیمی با ادبیات دارد یا خیر بستگی به آن زیرشاخه‌ها دارد. به‌طور مثال می‌توانیم بگوییم، تصویرگری «ادیتوریال» که وابسته
به متن است، با ادبیات ارتباط مستقیم دارد. اما همانطور که گفتم موضوع این است که تصویرگری انواع دارد. مثلا ما تصویرگری مد و فشن، تصویرگری تبلیغاتی، و تصویرگری علمی آموزشی نیز داریم که هیچ‌کدام از آن‌ها لزوما به ادبیات وابسته نیستند.
به هرحال موضوع این است که تصویرگری به نوعی از نقاشی نشات گرفته و اساس هر دوی آن‌ها نگارش و ترسیم تصاویر است. این دو هنر به لحاظ آکادمیک از چه مقطعی تفکیک می‌شوند؟
رشته تصویری‌سازی به طور مستقل و تخصصی تا به امروز در مقطع کارشناسی آموزش داده نشده اما در مقطع کارشناسی ارشد چنین رشته‌ای داریم و به صورت تخصصی آموزش داده می‌شود. صحبت‌هایی شده و تعاملاتی صورت گرفته تا به واسطه آن رشته تصویرسازی در مقطع کارشناسی به دیگر رشته‌ها اضافه شود، بخصوص در دانشگاه‌های فنی و حرفه‌ای، زیرا این دانشگاه روی بازار کار تاکید دارد.
یعنی در مقطع کارشناسی هیچ درس و واحدی در رابطه با تصویرگری تدریس نمی‌شود؟
در دوره کارشناسی فعلا روال اینگونه است که دروس تصویرسازی (به عنوان تصویرسازی ۱ و ۲ و تصویرسازی دیجیتال) در گروه ارتباط تصویری تدریس می‌شود. و اینکه دروسی داریم که پیش‌نیازهای آن‌ها وابسته به نقاشی است. معمولا دانشجویان رشته نقاشی یا آن‌هایی که زمینه‌های قوی در طراحی دارند، می‌توانند در گرایش‌ها رشته تصویرگری را برگزینند یا به فعالیت‌های خود را به آن سمت و سو ببرند. اگر ان‌شاءالله تصویرسازی به عنوان رشته‌ای مستقل در دانشگاه‌ها مورد توجه قرار گیرد، اتفاق بسیار خوبی خواهد بود. احتمالا انجام این کار زمان می‌برد، اما قابل انجام است.
افرادی که بر جزییات موضوع و رشته تصویرگری اشراف ندارند، گمان می‌کنند تصویرگری یا تصویرسازی صرفا در رابطه با ادبیات کودک و نوجوان و آثار مکتوبی که برای این رده سنی تالیف می‌شوند، کاربرد دارد. آیا تنها کاربرد تصویرگری در ایران نگارش و ترسیم تصاویرکتب کودکان و نوجوانان است؟
می‌توان اینگونه گفت که تصویرسازی عنوانی کلی است که تعدادی زیر مجموعه یا زیر شاخه دارد و همانطور که گفتم تبلیغات، تصویرسازی علمی آموزشی، تصویرسازی مد و فشن برخی از آن‌ها هستند. موضوع این است که برخی از زیرشاخه‌ها در ایران بازار کار دارند، اما تعدادی دیگر اینگونه نیستند.
کدام زیرشاخه تصویرگری در ایران نسبت به بقیه مرسوم‌تر است؟
رشته مورد توجه در ایران، همانطور که خودتان هم اشاره کردید، تصویرسازی کتاب کودک و نوجوان است که به طور کلی تصویرسازی «ادیتوریال» تلقی می‌شود و مبتنی بر متون است. اتفاقا آنچه که در ایران نسبت به دیگر رشته‌های تصویرسازی بازار بهتری دارد نیز همان تصویرسازی کتاب کودک است. شاید به همین دلیل است که عموم مردم صرفا این زیر شاخه را تصویرگری می‌دانند. و اینکه آنچه در ایران به عنوان خروجی کار یک تصویرگر شاهد آن هستیم طراحی و نگارش تصاویر کودکان و نوجوانان است.
معمولا در کشورهای پیشرفته کدام زیر شاخه بیش از بقیه مورد توجه است و مقوله‌ای تخصصی به حساب می‌آید؟
بی‌شک رشته‌های با اهمیتی داریم که متاسفانه در ایران به آن‌ها پرداخته نشده است. در میان زیرشاخه‌های موجود، رشته تصویرگری علمی آموزشی مقوله‌ای بسیار تخصصی و حرفه‌ای است که در سایر کشورهای دنیا درآمد بالایی برای فعالان دارد. معمولا تصویرگران علمی آموزشی در دیگر کشورها، بسیار مورد توجهند و سفارش دهندگان در بازار کار از چنین افرادی بهره بسیار می‌برند. البته در ایران نیز به این رشته پرداخته شده اما اتفاقاتی که در این زمینه رخ می‌دهد، معدود است.
اما فرهنگ بهره‌برداری از رشته‌های متعدد هنری در ایران جا نیفتاده و تصویرگری «علمی آموزشی» تنها یکی از آن‌هاست. با این وجود آیا چنین رشته‌هایی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند؟
بله. قطعا در محیط آکادمیک به رشته‌های مربوط به تصویرگری پرداخته می‌شود، اما موضوع این است که چنین رشته‌هایی در ایران بازار کار قوی و مشخصی ندارند.
به هرحال برای فردی که قصد دارد رشته‌های تصویرگری را به صورت آکادمیک و حرفه‌ای بیاموزد بازار کار پس از تحصیل دارای اهمیت بسیار است. اینکه رشته‌ای در ایران بازار کار ندارد از تعداد علاقمندان به آن عرصه خواهد کاست و شاید به همین دلیل است که رشته‌هایی چون تصویرگری علمی و آموزشی در ایران مورد توجه قرار نگرفته‌اند، به این دلیل که افراد متخصص ندارند.
بله درست است.
تصور بر این است که تصویرگری نسبت به رشته‌ای چون نقاشی بازار کار بهتری دارد. آیا همینطور است؟
اگر تصویرگری و نقاشی را مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد که نقاشی هنر مستقل‌تری است و پیش‌تر نیز به این موضوع اشاره شد.
نقاشی ماهیت هنری بیشتری دارد.
بله همینطور است. در مقوله تصویرسازی همیشه سفارش‌دهنده‌ای وجود دارد و همین موضوع است که وجهه بازاری‌تری به این رشته داده است. یک نقاش اگر بخواهد نمایشگاه نقاشی برگزار کند موضوعی را مد نظر قرار می‌دهد و بر همان اساس شروع به خلق اثر می‌کند. در نهایت نیز تابلوهایش را در یک نمایشگاه فردی یا گروهی در معرض دید عموم قرار خواهد داد و سپس آثار را به گالری‌ها می‌دهد تا به این ترتیب آن‌ها را بفروشد. این روند دشواری‌های خودش را دارد و در اینکه آثار فروخته شوند و برای خالق منبع درآمدی محسوب شوند، قطعیتی وجود ندارد. این رویه در تصویرسازی شکل دیگری دارد، سفارش دهنده‌ای هست که کار و پروژه نهایی را به تصویرگر می‌سپارد و تصویرگر می‌داند که قرار است بابت کاری که انجام می‌دهد مبلغی را به عنوان دستمزد دریافت کند. این تفاوت‌ها وجود دارد اما نمی‌توان گفت به لحاظ کار و بازار نقاشی بهتر است یا تصویرسازی!
مطمئنا تصویرگران نیز به لحاظ بازار کار مانند تمام مشاغل با مشکلاتی مواجهند. از آن مصائب و دشواری‌ها بگویید.
صدردصد مشکلاتی وجود دارد. کلا تصویرگری تا پیش از سال‌های نود تا نود و دو، به لحاظ وضعیت کار و بازار اوضاع بهتری داشت. شاید تا پیش از این مقطع وضعیت بهتر بوده و شخصا تصورم همین است. پس از تورم اقتصادی و گران شدن اغلب اقلام مصرفی و غیرمصرفی بود که بازار تصویرگری متشنج شد. به هرحال گرانی کاغذ و افزایش مبالغ مربوط به امور مختلف چاپ، گرانی وسائل تخصصی و غیر تخصصی مورد استفاده در نقاشی و تصویرگری، مواردی هستند که بازار را تحت تاثیر قرار داده‌اند. این تغییرات و نوسانات باعث شده برخی ناشران شیوه دیگری را برای به چاپ رساندن آثارشان به کار گیرند تا مبلغی را به عنوان سفارش کار به تصویرگر ایرانی اختصاص ندهند. ترجیح چنین ناشرانی این است تصاویری از کتاب‌های خارجی را برگزینند و آن‌ها را در آثارشان کپی کنند. به هرحال قانون کپی رایت در ایران وجود ندارد و دلیل گرایش برخی ناشران به چنین کارهایی همین موضوع است. درنهایت این کار سفارش کار تصویرسازان ایرانی را به شدت کاهش داده است. متاسفانه نبود قانونی در رابطه با کپی رایت روی کار هنرمندان تمام عرصه‌ها تاثیرات منفی داشته است. به نظرم وضع چنین قانونی در کشور به شدت لازم است.
عمومیت یافتن ابزار و ادوات کامپیوتری و به طور کلی دنیای دیجیتال، تغییرات فاحشی در زندگی مردم و البته کار هنرمندان رشته‌های مختلف ایجاد کرده است. این اتفاق روی هنر تصویرگری چه تاثیرات مثبت و منفی داشته است؟
لزوما در مورد تصویرسازی نمی‌توان گفت وجود دنیای دیجیتال بر کار ما تاثیر منفی داشته است. در واقع می‌توان گفت این تغییر روند باعث ایجاد تصویرگری دیجیتال شده است. یعنی فعالان این عرصه به جای شیوه‌های دستی از ابزار و ادوات موجود در جهت خلق آثارشان استفاده می‌کنند. ناشران نیز عموما ترجیحشان این است به جای آثار دستی از تصاویر دیجیتال استفاده کنند که برخی از دلایل این گرایش، سرعت عمل بالا در خلق و ارائه، همچنین کیفیت بالاتر و بهتر چاپ است. به اضافه اینکه این رویه تاحدودی هزینه‌ها را هم برای هنرمند و هم برای ناشر کاهش می‌دهد. کلا مزایا و مضرات ابزار دیجیتال در هنر تصویرسازی متقابل است. شخصا همیشه به دانشجویانم می‌گویم معیار تصویری‌گری در ابتدا شیوه‌ها و اتودهای دستی است. اصلا پیش‌زمینه تصویرگری شیوه‌دستی است، یعنی تا زمانی که دانشجویان و هنرجویان در این زمینه قوی و درست عمل نکنند نمی‌توانند به ناگاه شیوه دیجیتال را به کار گیرند و موفق باشند. مثل این است که هنرمند عرصه موسیقی پیش از آنکه سازها را بشناسند، برای نوازندگی و تولید اثر به سراغ نرم‌افزارهای کامپیوتری برود. مطمئنا چنین فردی درست پیش نرفته و اثر تولید شده او درخور و اصیل نخواهد بود. تصویرسازی هم همینطور است.
شما سال‌هاست در حوزه آموزش نیز فعال هستید در دانشگاه تدریس می‌کنید. با توجه به این اتفاق، بخصوص در رشته تصویرگری تا چه حد بر اساس استانداردها و متدهای روز دنیا پیش رفته‌ایم؟
من به اوضاع موجود خوشبینم و به نظرم اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است. تا چندی پیش شیوه‌های آکادمیک و کلاسیک در امر آموزش‌های دانشگاهی مرسوم بود، درحالی که آموزشگاه‌ها با شیوه‌های جدیدتر و آوانگاردتر به تعلیم و ترتیبت هنرجویان مشغول بودند. اتفاق خوبی که رخ داده این است که تصویرسازی دیجیتال به عنوان یکی از دروس مستقل دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته و همانطور که گفتم قرار است رشته‌ای نیز با همین عنوان به دیگر رشته‌ها افزوده شود. می‌توان گفت دانشگاه‌ها دارند خودشان را با بازار کار تطبیق می‌دهند که اتفاق با اهمیت و مثبتی است.
درست است که بحران کرونا زندگی و کار تمام مردم را دچار اختلال کرده، اما با این حال قرار نیست نمایشگاه مجازی یا حضوری از آثارتان برگزار کنید؟
به دلیل وجود دستورالعمل‌های بهداشتی و محدودیت‌های موجود فعلا امکان برگزاری نمایشگاه وجود ندارد و به همین دلیل فعلا پیگیر انتشار فراخوان‌های داخلی و خارجی هستم. اگر فراخوان خوب و مناسبی منتشر شود تلاش می‌کنم در آن حضور یابم. حتی اگر محدودیت‌ها برداشته شود، تجربه ثابت کرده برگزاری نمایشگاه‌های مستقل و انفرادی چه تصویرسازی، نقاشی و دیگر رشته‌ها در دوران کرونا بازخوردهای خوبی ندارد، به همین دلیل ترجیحم این است چنین فعالیت‌هایی را به بعد از بحران کرونا موکول کنم. دوستان و همکارانی که با آن‌ها در ارتباط هستم نیز بیشتر ترجیح می‌دهند، فراخوان‌ها را پیگیری کنند و برگزاری نمایشگاه و فعالیت‌های این چنینی را به بعدا موکول کنند.
در زمینه تصویرگری کتاب چه فعالیت‌هایی دارید؟
در این بخش نیز فعلا پروژه‌ای را در دست انجام ندارم و اغلب مشغول تدریس مجازی و آنلاین هستم که نسبت به کلاس‌های حضوری زمان مضاعفی را از من می‌گیرد؛ به این دلیل که باید برای درک بهتر دانشجویانم به تهیه مطالبی در قالب پی دی اف
و پاورپوینت و دیگر فایل‌ها بپردازم. در کل این موارد شیوه آموزش حضوری و مجازی را با هم متفاوت کرده است. این را هم درنظر داشته باشید، تدریس رشته‌های هنری که واحدهای عملی زیادتری دارند به شیوه مجازی کار دشواری است زیرا انتقال مفاهیم به کاری سخت‌تری بدل می‌شود.
یعنی از شیوه آموزش مجازی و آنلاین راضی نیستید؟
بر اساس آنچه در توان داشته‌ایم، راضی بوده‌ام. اتفاقا شیوه غیرحضوری مزایایی هم داشته و اینگونه نبوده که وجه مثبتی نداشته باشد. به طور مثال طی این شیوه بیش از قبل روی پایه‌های تئوری دروس کار شده است. عموما رشته‌های هنری را مبتنی بر امور عملی می‌دانند در صورتیکه برای ارائه درست‌تر و درک بهتر به پیشینه و مباحث تئوری نیز بسیار است. از طرفی چاره‌ای جز تدریس به شیوه مجازی نیست وگرنه باید کلاس‌ها را تعطیل کنیم که منطقی نیست.