انتظارات ایران و خواسته‌های آمریکا

امیرعلی ابوالفتح تحلیلگر مسائل بین‌الملل میان انتظارات و خواسته‌های ایران و انتظارات و خواسته‌های آمریکا نسبت به احیای برجام فاصله زیادی وجود دارد و پر کردن این شکاف بسیار دشوار است. قبل از مذاکره هم به نظر می‌رسید که نزدیک کردن دیدگاه‌های دو کشور همانند آنچه که در سال ۲۰۱۵ رخ داد و حتی بسیار دشوارتر از آن زمان باشد. ایران می‌خواهد تمامی تحریم‌ها پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای لغو شود، اما واشنگتن حاضر به دادن این امتیاز نیست، علاوه‌بر این تهران می‌خواهد مطمئن شود دولت آمریکا – چه بایدن رئیس‌جمهور باشد و چه فرد دیگری - دیگر از برجام خارج نشود و داستان خروج ترامپ دیگر تکرار نشود، اما چنین تضمینی را قبول ندارد و قادر به دادن این امتیاز نیست. آمریکا می‌خواهد این مذاکرات مقدمه مذاکرات بعدی و همچنین طولانی‌تر و سخت‌تر شدن برجام و مسائل منطقه‌ای و موشکی باشد در حالی که ایران موافق اضافه شدن هیچ چیزی به برجام نیست. در واقع بازگشت ایران به نقطه صفر یک مساله اساسی میان طرفین است. آمریکایی‌ها می‌خواهند تکلیف سانتریفیوژهای پیشرفته ایران، ذخایر غنی‌سازی شده اورانیوم با غنای ۲۰ درصد و ۶۰ درصد و... تعیین تکلیف شود، اما ایران ملاحظاتی در این رابطه دارد؛ البته بخش‌های‌ آسان مذاکرات به پایان رسیده و طرفین آن را پشت سر گذاشته‌اند، اکنون ما به قسمت سخت مذاکرات رسیده‌ایم که عبور از آن نیازمند تصمیمات سخت است، اما هیچ‌کدام از طرفین هنوز آمادگی ۱۰۰ درصدی برای گرفتن این تصمیم سخت را ندارند. مذاکرات وین به پایان نرسیده است، اما از سرعت آن کاسته شده و ممکن است  بعد از استقرار دولت جدید در ایران، این گفت‌وگوها مجددا آغاز شده و سرعت بگیرد. احیای برجام برای نظام در درجه اول و دولت روحانی در درجه دوم مطلوب این است که تکلیف برجام در دولت دوازدهم روشن شود. به همین دلیل هم تیم مذاکره‌کننده ایران تلاش بسیاری برای احیای توافق کرد و در این چارچوب می‌توان گفت ایرانی‌ها نسبت به آمریکایی‌ها آمادگی بیشتری برای احیای برجام داشتند. اگر آمریکایی‌ها هم عزم سیاسی‌شان همانند ایران بود، آنقدر مشکلات فی‌مابین دو طرف زیاد است که نه‌تنها در دولت دوازدهم بلکه ممکن است در دولت بعدی هم برجام احیا نشود؛ چراکه جواب هرکدام از طرفین به خواسته‌های طرف مقابل بسیار سخت است. ایران به خواسته‌های یکجانبه آمریکا گردن نمی‌نهد، بایدن همان خواسته‌هایی را از ایران دارد که ترامپ در زمان ریاست‌جمهوری‌اش از ایران مطرح می‌کرد. تفاوت آنها این است که ترامپ و پمپئو، بی‌ادبانه‌تر، خشن‌تر و یکجانبه‌گرایانه‌تر خواسته‌هایشان را می‌گفتند، اما بایدن و بلینکن، مودبانه‌تر، آرام‌تر و شکیل‌تر آن خواسته‌ها را مطرح می‌کنند. اگر ایران می‌خواست به این خواسته‌ها تن بدهد، در همان زمان ترامپ با درخواست‌های آمریکا موافقت می‌کرد. از طرفی منظور ایران از گرفتن تضمین از آمریکا مشخص نیست، نه حقوق بین‌المللی و نه قوانین داخلی آمریکا تضمین‌کننده باقی ماندن این کشور در توافق نیست؛ چراکه دولت آمریکا هم از بسیاری از توافق‌های بین‌المللی همانند برجام که از حمایت قطعنامه الزام‌آور شورای امنیت برخوردار است و هم از بسیاری از معاهده‌ها که در کنگره به تصویب رسیده، خارج شده است. حیات هر توافقی به دو چیز بستگی دارد؛ نخست آن که منفعت طرفین در ادامه توافق باشد یا یکی از طرفین هزینه خروج از توافق را آنقدر بالا بداند که حاضر به دادن آن هزینه نباشد. اگر دولت آمریکا بخواهد از برجام خارج شود ولی ایران از توان هسته‌ای بالا و قابلیت‌های اقتصادی برخوردار باشد، به گونه‌ای که موجب شود واشنگتن به خواسته‌هایش نرسد یا اینکه اگر آمریکا احساس کند که با خروج از برجام ایران به سمت ساخت بمب هسته‌ای می‌رود، خاورمیانه به آتش کشیده می‌شود یا تحریم‌ها اثری بر اقتصاد ایران ندارد، دیگر از آن خارج نمی‌شود. اگر واشنگتن به این نتیجه برسد که با خروج از برجام، اقتصاد ایران تضعیف شده و چیزی از آن باقی نمی‌ماند یا اینکه توان هسته‌ای‌اش نابود شده، لحظه‌ای در خروج از توافق تردید نمی‌کند. اگر ایران اقتصادش را برابر تحریم‌ها آسیب‌ناپذیر کرده و بتواند توان هسته‌ای و دفاعی‌اش را حفظ کند و از طرف دیگر، با اجرایی کردن برخی تعهدات بار دیگر نشان دهد در اجرای تعهداتش جدی است، دولت آمریکا را قانع می‌کند که از توافق جدید خارج نشود، وگرنه ممکن است همین توافق در دولت بایدن نیز عمر چندانی نداشته باشد.