وزارت خارجه باید تغییر هویتی یابد

رئیس‌جمهور در روز تحلیف خود در مجلس از برنامه دیپلماسی کشور رونمایی کرد. سید ابراهیم رئیسی در فرازی از سخنان خود گفت که تحریم‌ها باید برداشته شود و از هر تلاشی برای تحقق این هدف استقبال می‌کنیم.
ساعتی پس از سخنان رئیسی در پارلمان، ند پرایس، سخنگوی کاخ سفید در واکنش به اظهارات سید ابراهیم رئیسی تأکید کرد که اگر ایران عزم راسخی برای برداشته شدن تحریم‌ها دارد به مذاکرات وین بازگردد.
ماجرای عجیبی است! در حال حاضر امریکایی‌ها بیشتر از ایران برای ادامه مذاکرات وین بی‌تابی می‌کنند. دلیل اصرار امریکایی‌ها در ادامه یافتن مذاکرات هسته‌ای را باید در سخنان دو هفته پیش راب مالی، مذاکره‌کننده ارشد امریکایی جست‌وجو کرد. نماینده ویژه امریکا در امور ایران گفته بود پروژه فشار حداکثری به‌سختی شکست خورد و امریکا برای احیای خود باید به برجام بازگردد. تحلیلگران سیاست خارجی بر این باورند که تلاش امریکا برای بازگشت به برجام در وین به‌منظور ایجاد یک اتحاد بین‌المللی با کشور‌های اروپایی، برای هماهنگی در افزایش فشار بیشتر به ایران طراحی‌شده است.
در ایران با تحلیل دقیق از تحرکات واشنگتن، دور هفتم مذاکرات تعلیق شده است. هیئت نظارت بر حسن اجرای برجام با رصد دقیق از تحولات پیش رو به‌درستی مانع از شکل‌گیری یک توافق نیم‌بند، برخلاف حکم کلی نظام در لغو همه تحریم‌ها و راست‌آزمایی آن گردید.


اما سخنان اخیر رئیس‌جمهور جدید ایران در لغو تحریم‌ها را باید از کدام زاویه نگریست؟ در حال حاضر دو زاویه دید به مذاکرات وین وجود دارد. طرف غربی تمایل دارد مذاکرات پیش رو با همان شیوه طی شده در شش دور قبلی ادامه پیدا کند و دولت جدید همان راه و روش حسن روحانی را ادامه دهد. اما در تهران شعاع دید نسبت به وین تغییر کرده است. اگرچه شاه‌بیت سخن ایران چه در دولت قبل و چه دولت مردمی «لغو تحریم» است؛ اما شیوه برخورد‌ها نسبت به قبل تفاوت از زمین تا آسمان است.
امریکایی‌ها در خیال باطل خود گمان می‌کنند که می‌توانند، چون هشت سال گذشته با دادن چند وعده پوچ و خام، مذاکره‌کنندگان ایرانی را سر میز بیاورند و بدون دادن امتیازی صنعت هسته‌ای و موشکی را از مدار خارج کنند؛ از همین رو تا خبری از جانب ایران برای لغو تحریم‌ها به گوششان می‌رسد، با حیله‌گری آدرس وین را برای تهران می‌فرستند؛ درحالی‌که دوران بازی بدون دستاورد میان ایران و غرب به پایان رسیده و بایدن برای احیای برجام هیچ راهی جز اجرای تمام و کمال خواسته‌های ایران در لغو تحریم‌ها نداشته و حق گذاشتن پیش‌شرط را نیز ندارد.
افول امریکایی‌ها در خاورمیانه و تخلیه پایگاه‌های آن‌ها از یک‌سو و گرفتار شدن واشنگتن در جنگ دو وجهی با مسکو و پکن (جنگ شبه تسلیحاتی و اقتصادی) مجال درگیری بیشتر با ایران را به آن‌ها نخواهد داد؛ ازاین‌رو توافق معقول با تهران تنها گزینه روی میز برای رئیس‌جمهور امریکا در ماه‌های آینده است.
بر این اساس، باید گفت تغییر دولت در ایران تنها به معنای تعویض مذاکره‌کنندگان در آینده نخواهد بود بلکه مفهوم «مذاکره» و «لغو تحریم‌ها» نیز تغییر کرده است. طرف غربی باید تمام خاطرات شیرین خود با تیم ایرانی در هشت سال گذشته را فراموش کند و بسته‌ای قابل‌فهم برای لغو همه تحریم‌ها روی میز قرار دهد.
اکنون ایران برای مذاکرات آینده در لغو تحریم‌ها پس از تشکیل دولت مردمی برای غرب پیام‌های مشخصی دارد:
۱- نگاه کدخدا و رعیت؛ برتری چشم رنگی‌ها بر شرقی‌ها و مفاهیمی ازاین دست که سال‌ها بر شکل مذاکرات و نتایج آن حاکم بوده رنگ‌باخته و تفاهم برابر بر اساس حفظ منافع ملی ایران و مقاومت اسلامی و مردمی منطقه جایگزین آن خواهد شد.
۲- در هشت سال گذشته، وزارت امور خارجه به یک حزب سیاسی تبدیل شده و مذاکره با غرب بیش از آنکه دربرگیرنده مؤلفه‌های مرتبط امنیت ملی ایران باشد، منافع یک جناح خاص را پیش برده است. این وضعیت باعث سوءاستفاده دشمن گردیده و با دادن وعده‌های سرخرمن امتیاز کسب کرده اند، ازاین‌پس با درایت رئیس‌جمهور و شورای عالی امنیت ملی مفاهیمی، چون باند نیویورکی‌ها و حلقه نیاوران منحل شده و یک گروه شاخص مسئولیت و شکل ارتباط با طرف غربی را بر عهده خواهند داشت.
۳- دولت روحانی گمان می‌کرد که با حل مناقشه هسته‌ای با امریکا، روابط تهران با واشنگتن عادی‌سازی و سیل دلار‌های آن‌ها (تا سطح ۴۰ میلیارد دلار) برای توسعه روابط تجاری با ایران جاری می‌شود. تیم مذاکره‌کننده جدید این توهم را کنار گذاشته و به‌خوبی می‌داند مسئله دشمن با ایران هسته‌ای نیست و مذاکره بهانه‌ای برای تضعیف ایران و تبدیل آن به یک کشور خنثی است. امریکایی‌ها دیگر از این وجه اندیشه لیبرال مآب سودی نخواهند برد.
۴- ارجاع پرونده هسته‌ای ایران به شورای عالی امنیت ملی و خارج کردن آن از دست وزارت خارجه، آن وزارت را چابک‌تر کرده و با ترمیم مجدد معاونت اقتصادی نقش‌های جدیدتری برایش ترسیم می‌شود. ترکیه به‌عنوان رقیب ایران در منطقه در حال حاضر بیش از ۲۰۰ رایزن اقتصادی داشته و از بسط روابط خود بهره قابل‌توجهی می‌برد.
مهم‌ترین مأموریت برای وزارت خارجه در آینده تغییر نگرش حاکم بر آن است، البته این موضوع با تغییر یک وزیر امکانپذیر نبوده و لازم است مراکز آموزشی و پژوهشی نزدیک به وزارت خارجه به‌صورت بنیادین متحول شوند؛ لازم است در اقدامی جهادی و انقلابی تفکرات باقی‌مانده از دوران انفعال بر آن نهاد تغییر کرده و سیاست‌گذاری‌های «مزیت محور» جای راهبرد‌های «نیاز محور» را گرفته و «روحیه غرب‌گرا» تغییر کند. قبل از هر مذاکره با طرف امریکایی نیاز است با یک انقلاب فرهنگی، شاخص‌های موجود تغییر کند.