جای خالی اسطوره‌ها درآثار تصویری

آفتاب یزد - یوسف خاکیان: «ما به قهرمانان و اسطوره‌هایمان
کم توجه بوده‌ایم و اگر هم به آن‌ها پرداختیم آنقدر سفارشی، شعاری و شتابزده بوده که از حوصله مخاطبان خارج است و تمایلی به تماشای آنها ندارند. معتقدم همه ما در وجودمان یک قهرمان داریم اما بستگی دارد که چطور آن را بروز دهیم چون این منش، رفتار و کردار هر کدام از آدم‌هاست که از آنها یک قهرمان می‌سازد.»
آنچه خواندید بخش کوتاهی از سخنان مرتضی شاه‌کرم نویسنده و کارگردان نمایش‌های صحنه‌ای است که چندی پیش در گفتگویی آن را بیان کرده بود. با توجه به تیتر این گزارش و سخنان مرتضی شاه کرم حتما تاکنون متوجه شده‌اید که در گزارش امروز قرار است به چه موضوعی بپردازیم. بله، موضوع مهم اسطوره‌ها و نمایش زندگی آنها در آثار تصویری. در سالهای دور سریال‌هایی از رسانه ملی پخش می‌شد که کمابیش به این مبحث اختصاص داشت، اما متاسفانه در همان مقاطع زمانی سازندگان آثار تصویری در سینما و تلویزیون به دلایل مختلف بی‌خیال ادامه این مسیر شدند و به ساخت سریال‌ها و فیلم‌های کم دردسر تمایل بیشتری پیدا کردند، سریال‌ها و فیلم‌هایی که تحت عنوان «آپارتمانی» مطرح شدند، زمان گذشت و زمانه‌ای
فرا رسید که دیگر کارگردانان دست از سر ساخت اینگونه آثار برنداشتند؛ در حالیکه تو به عنوان یک فیلمساز لازم نبود خیلی کنکاش کنی تا دریابی موضوعات بسیار بکر و بی‌نظیری در اطرافت وجود دارد که تو را با صدای بسیار بلند فرا می‌خواند که بیا و از من فیلم بساز. خوشبختانه کشور ما هم از این دست موضوعات کم ندارد و در هر حوزه‌ای به تعداد قابل توجهی اسطوره داریم که می‌توان سرگذشت آنها را به فیلم و سریال تبدیل کرد.


در حوزه ادبیات مولانا، سعدی، حافظ، ناصرخسرو، نظامی گنجوی، رودکی، پروین اعتصامی، فردوسی و...
در حوزه علم و دانش و پزشکی ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، علوی شیرازی، ابونصر فارابی، ابوالحسن بیهقی و...
در حوزه دفاع مقدس شهید همت، شهید باکری، شهید چمران، شهید لاجوردی، شهید زین الدین، شهید قاسم سلیمانی و...
نام‌هایی که برده شدند تنها نمونه‌هایی هستند که در تاریخ سرزمین ما اگر بگردی بسیار از آنها پیدا می‌کنی که هم زندگی شان قابلیت تبدیل شدن به فیلم و سریال را دارد و هم ما به عنوان فیلمساز وظیفه داریم که درباره زندگی این عزیزان آثار تصویری تولید کنیم، اما خودمانیم زندگی چه تعداد از نام‌هایی که برده شدند در قاب تصویر به نمایش درآمده است؟ جز یکی دو مورد اندک بقیه هنوز حتی مورد مطالعه هم قرار نگرفته‌اند چه رسد به اینکه بخواهیم به این بیندیشیم که فیلمی بیوگرافی درباره آنها بسازیم. پرسش اصلی این است: چرا؟ چرا فیلمسازان سرزمین ما تمایلی به ساخت آثار تصویری درباره بزرگان و اسطوره‌های ملی و میهنی مان ندارند؟ برخی از این هنرمندان البته دلایل خاص خودشان را دارند، مثلا در حوزه دفاع مقدس کارگردانان دغدغه مند که همواره دوست داشته‌اند درباره دفاع مقدس فیلمی را تولید کنند از موانع مختلف و بی‌پایانی که سر راه شان قرار می‌گیرد گلایه‌های فراوانی داشته و عنوان کرده‌اند که برای تولید فیلم در حوزه دفاع مقدس در تمام مراحل از پیش تولید تا پس از تولید و حتی اکران و شاید بعد از اکران باید کفش آهنی به پا کنی و خستگی را به معنای کامل کلمه خسته کنی، چرا که اراده‌ها و دست‌هایی وجود دارد که دوست ندارند چنین فیلم‌هایی روی پرده سینما بروند و زندگی بزرگان و اسطوره‌های دوران 8 سال دفاع مقدس را به تصویر بکشند. راستش یکی از مهمترین دلایلی که موجب نگارش این گزارش شد تماشای فیلم سینمایی «تک تیرانداز» به کارگردانی علی غفاری بود که در ایام نوروز از یکی از شبکه‌های تلویزیون پخش شد که متاسفانه نگارنده در آن زمان موفق به دیدن این فیلم نشد اما در گوشه ذهنم مانده بود که به زودی آن را به تماشا بنشینم. این فیلم بخشی از زندگی عبدالرسول زرین یکی از شهدای بزرگوار دفاع مقدس را به تصویر کشیده که یک ویژگی خاص و منحصر به فرد دارد، او یک
تک تیرانداز بود و آنطور که گفته می‌شود توانسته بود در دوران حضورش در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به تنهایی با شلیک 700 گلوله فرماندهان مهم و تاثیرگذار عراقی را به هلاکت برساند. بسیار خب، این فیلم توانست شهید عبدالرسول زرین را تا حدی به من و ما به عنوان ایرانیانی که باید درباره اسطوره‌های سرزمینشان اطلاعاتی را داشته باشند، بشناساند. حال من به عنوان یک مخاطب تلویزیونی یا سینمایی درباره این شهید ارزشمند دوران دفاع مقدس مطالبی را می‌دانم، هرچند آنچه که می‌دانم بسیار اندک است و به قولی قطره‌ای از یک دریاست، اما همین اندازه دانستن بهتر از هیچ ندانستن است، آنهم درباره شهیدی که نقش بسیار مهمی در دوران جنگ تحمیلی داشته است. ما این موضوع را مرهون کارگردانی علی غفاری هستیم که اگر نبود و اگر اراده‌ای برای ساخت چنین فیلمی نداشت امروز شاید 90 درصد کسانی که درباره شهید عبدالرسول زرین مطلب می‌دانند، هیچ نمی‌دانستند. پیشتر بیان کردیم که سرزمین ما مملو از بزرگانی است که در حوزه‌های مختلف، نام ایران را در سراسر جهان بلندآوازه کرده اند، همین شهید زرین به عنوان بهترین تک تیرانداز جنگ‌های معاصر جهان شناخته شده است. واقعا حیف نیست و بدتر از آن خجالت‌آور نیست که من ایرانی درباره هموطن خودم که چنین افتخار بزرگی را برای سرزمین من به ارمغان آورده و برتر از آن جان خود را برای دفاع از آب و خاک و ناموس این مملکت کف دستش گرفته و به نبرد با دشمن پرداخته هیچ چیزی ندانم؟ اگر نبود فیلمی و اگر نبود کارگردانی که «تک تیرانداز» را بسازد آیا امروز من و ما حتی به اندازه یک پاره خط درباره شهید عبدالرسول زرین می‌دانستیم؟ حال این موضوع را تعمیم بدهیم به تمام شهدای سرزمینمان، به تمام ادیبان و شاعران و به تمام دانشمندان و مخترعان که در زمان حیات خود برای ایران سرافراز ما افتخارآفرین بودند. دنیا را نگاه کنید، همین ترکیه را در نظر بگیرید، همه تلاشش را می‌کند که بزرگان سرزمین ما را به نام خود غصب کند و از روی زندگی آنها فیلم بسازد و به دنیا اعلام کند که مثلا مولانا در اصل یک فرد ترک بوده و اصلا ایرانی نبوده است. این نشان می‌دهد که ما فرهنگ بسیار غنی‌ای داریم اما متاسفانه از آن غافلیم. شهید همت را در نظر بگیرید، این مرد اسطوره دفاع مقدس بوده است، اما هیچ فیلم و سریالی درباره زندگی پربارش ساخته نشده تا مثلا من نوعی که جزو همین مردم عادی به حساب می‌آیم مطالبی درباره‌اش بدانم، اوج آن چیزی که درباره شهید همت می‌دانیم این است که در جنگ جزو یکی از فرماندهان مهم بوده و به شهادت رسیده است، اینکه در کجا به دنیا آمده، پدرش و مادرش که بوده اند، دوران کودکی‌اش چگونه گذشته، در نوجوانی به چه چیزهایی علاقه داشته و چه موضوعاتی باعث شده به سمت جبهه گرایش پیدا کند و در جنگ تحمیلی چه رشادتهایی از خودش نشان داده و بالاخره در کدام عملیات و در کدام منطقه به شهادت رسیده هیچ نمی‌دانیم. تاسف‌آور نیست؟ یکی از ابزاری که باید این موضوعات را بُلد کند و در اختیار مردم قرار دهد همین تلویزیون و سینماست، نیست؟ تلویزیون و سینما که فقط وظیفه‌اش این نیست که «دلنوازان» و «طلسم شدگان» «ستایش» و «بچه مهندس» و «آینه بغل» و «اکسیدان» و «زنها شگفت انگیزند 2» بسازد. بخشی از سینما و تلویزیون باید (تاکید می‌کنیم باید) به این مسائل بپردازد و درباره این موضوعات فیلم و سریال بسازد. چه بسا که نیاز جامعه به دانستن و آگاه شدن درباره چنین موضوعاتی بسیار بیشتر از دو ساعت خندیدن به یک فیلم کمدی باشد.
آنان که دغدغه ساخت آثار تصویری درباره زندگی بزرگان سرزمینمان را ندارند به کنار، چرا باید سنگ جلوی پای کسانی که دوست دارند فیلم‌ها و سریال‌های مفهومی بسازند و مردم را با اسطوره‌های سرزمینشان آشنا کنند، بیندازیم؟ چرا من ایرانی به خاطر مطامع خاص برخی از افراد نباید درباره زندگی بزرگان سرزمینم اطلاعاتی داشته باشم؟ ممکن است بگویند: «اطلاعات میخوای برو تو گوگل سرچ کن»، اما کدام اطلاعات نوشته شده و حتی تصویری در گوگل می‌تواند تاثیرگذاری تماشای یک فیلم را در وجود من ایرانی داشته باشد؟ فیلم و سریال زندگی آن اسطوره خاص را به تصویر می‌کشد، دیده می‌شود، در حالیکه اطلاعات گوگلی فقط خواندنی هستند و نه دیدنی. جدا از این، اگر اینگونه بیندیشیم پس واقعا نقش سینما و تلویزیون در حوزه فرهنگسازی چیست؟ اینکه فقط کاسه بشقاب و قابلمه و کفش تبلیغ کند؟
در پایان این گزارش به یک حقیقت مهم اشاره می‌کنیم، حقیقتی که بسیار تلخ است. اگر ما امروزیان، به آنچه بزرگان و اسطوره هایمان در گذشته انجام داده‌اند بی‌توجهی کنیم و بسیار ساده از کنارشان بگذریم و نخواهیم و نتوانیم آنچه آنها انجام داده‌اند را در قالب کتاب، فیلم، سریال و محصولات فرهنگی برای خودمان و آیندگانمان به صورت مستند درآورده و ثبت و ضبط کنیم، بی‌هیچ شک و تردیدی دیگران آن را برای خود و به نام خود ثبت و ضبط خواهند کرد و این یعنی به یغما رفتن تاریخ کهن یک سرزمین بزرگ.