جولان شبه علم در طب سنتی

دکتر علی میرزامحمدی‪-‬ اخیرا یکی از خطیبان مشهور نسبت به عدم توجه وزارت بهداشت و درمان به طب سنتی گلایه‌هایی را مطرح کرده است. او گلایه‌های برخی متخصصان طب سنتی را منعکس کرده است که وزارت بهداشت اجازه آزمون شیوه‌های آنها را برای درمان کرونا نمی‌دهد. اجازه بدهید به یک نمونه از ادعاها و گلایه‌های مطرح شده که حتی در رسانه ملی نیز اجازه طرح پیدا کرده بود بپردازیم تا مشخص شود این گونه ادعاها تا چه حد منطبق بر منطق و رعایت اصول و رویه‌های علمی است و آیا بر اساس همین استدلال‌ها و منطق‌های مطرح شده، وزارت بهداشت و درمان می‌تواند از شیوه‌های درمانی آنها حمایت کند.
سال گذشته در اوج شیوع کرونا در یک برنامه تلویزیونی، فردی با لحنی مطمئن ادعا کرد که درمان قطعی کرونا را یافته است و آن استفاده از نیش زنبور عسل است. او طلبکارانه از تعلل وزارت بهداشت و درمان در عدم کاربرد شیوه درمانی مورد ادعای خود گلایه می‌کرد. این فرد درباره صدق گفته‌های خود مدعی بود تاکنون هیچ گزارشی از ابتلای کرونا در میان زنبور داران ارائه نشده است.
در این یک سال و اندی با انبوهی از اینچنین ادعاهایی روبه رو شدیم. به راستی آیا برای اثبات کذب بودن اینچنین ادعاهایی باید منتظر مرگ برخی از این مدعیان در اثر ابتلا به کرونا باشیم تا تیتر بزنیم که «مدعی درمان کرونا با فلان شیوه سنتی» خود در اثر کرونا درگذشت!؟
جولان و میدانداری اینچنین مدعیانی نتیجه گرفتاری جامعه ما در فریب‌های «شبه علم» است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است. اجازه دهید به همان مدعی درمان کرونا با نیش زنبور عسل برگردیم و توجه خود را بر روی استدلال‌های او متمرکز کنیم تا تفاوت بین علم و شبه علم را بیشتر متوجه شویم. روش علمی مبتنی بر آزمون فرضیه‌ها است. ضمن اینکه تعمیم در روش علمی، اصول خاصی دارد. اما این فرد از چند تجربه محدود خود به تعمیمی کلی می‌رسد و بر اساس آنها طلبکارانه مدعی کاربست آن در کل جامعه می‌شود. همچنین او مدعی می‌شود هیچ زنبورداری تاکنون به کرونا مبتلا نشده است؛ اما نمی‌گوید که با کدامین روش نمونه‌گیری علمی به این سطح اطمینان دست یافته است. آیا او با همه زنبوداران در تمامی مناطق ایران در تماس است و آیا در زمان ابتلا به کرونا کسی از شغل زنبورداری بیماران پرسشی مطرح کرده است؟! به فرض هم اگر هیچ زنبورداری به کرونا ابتلا نیافته باشد آیا به این راحتی می‌توان آن را به تاثیرات نیش زنبور عسل نسبت داد. آیا نمی‌توان این فرضیه رقیب را مطرح نمود که دلایل دیگری مانند عدم تعامل آنها با دیگر افراد مبتلا به واسطه شغل آنها در کوه و دشت موجب عدم ابتلای آنها به کرونا بوده است و اگر آنها نیز در معرض تعاملات بیشتر باشند به این بیماری مبتلا


خواهند شد. وقتی فرضیه‌های رقیب در کنار فرضیه مورد ادعا به آزمون کشیده نشده‌اند چگونه می‌توان به این آسانی برای درمان بیماران نسخه پیچید.
کرونا به ما فرصتی دوباره داد تا درباره تمایز «علم» با «شبه علم» بیشتر تامل کنیم. کرونا به ما نشان داد که محبوبیت علم باعث می‌شود بسیاری در دیگر عرصه‌ها برایش رقیب تراشی کنند. این رقبا شامل «ضدعلم»، »غیر علم» و «شبه علم» است. رقابت ضد علم شامل ادعاهایی می‌شود که موجودیت بیماری کرونا را زیر سوال می‌برد و با دروغ تلقی کردن آن، رعایت اصول بهداشتی را غیر ضروری و اتلاف وقت می‌داند. رقیب تراشی غیر علم نیز به عرصه‌هایی مربوط می‌شود که معتقد است از دست علم برای درمان بیماری کاری ساخته نیست، بلکه این‌کار در حیطه دین، جادو و متافیزیک است. این دو رقیب علم در عصر کنونی چندان شانسی برای میدان داری و جولان ندارند؛ اما شبه علم در این میان وضعیت دیگری دارد. شبه علم در ظاهر خود را مسلح به ابزار و شیوه‌های علمی نشان می‌دهد، اما در بهره‌گیری از آنها از اسلوب و نظم و ترتیب درست پیروی نمی‌کند. استدلال ورزی‌ها در شبه علم، نادرست و نتیجه‌گیری ها، عقیم و ناصحیح است. اما بیشتر افراد فرصتی برای اندیشه درباره این استدلال ورزی‌های نادرست ندارند و با رنگ و لعاب گول زننده آن فریب می‌خورند.کوتاه سخن آنکه طب سنتی برای اثبات درستی شیوه‌های درمانی خود باید به اسلوب و شیوه‌های آزمون پذیری علمی تن در دهد و خود را مسلح به این شیوه‌ها نماید؛ در غیر اینصورت این شیوه‌ها را فقط می‌توان در دایره شبه علم قرار داد و نمی‌توان با این شیوه‌های آزمون نشده که صحت آن را جامعه علمی تصدیق نکرده است جان انسان‌ها را به خطر انداخت.