آیا جامعه سیاسی می‌تواند برای فرهنگ تصمیم‌گیری کند

رامین نخستین انصاری‪-‬ انسان نه تنها یک موجود اجتماعی است، بلکه یک موجود فرهنگی هم هست. زندگی اجتماعی انسان به دلیل فرهنگ امکان‌پذیر شده است و انسان بدون همنوعان خود نمی‌تواند به زندگی خویش ادامه دهد و تمام دستاوردهای بشریت به دلیل فرهنگ و حس اجتماعی زیستن آدمی به وجود آمده است. فرهنگ، علم و دانش را برای آدمی فراهم می‌کند، که برای موجودیت فیزیکی و فکری انسان ضروری است. حیوانات به طور غریزی با زمین و طبیعت و محیط زیست رفتار می‌کنند اما انسان به دلیل فکر و هوش و توانایی در یادگیری خود را با طبیعت سازگار و حتی آن را دگرگون و در اختیار خویش قرار می‌دهد تا طبیعت نیز با انسان سازگار شود و فرهنگ چنین انطباق و اصلاح را آسان و ممکن ساخته است درواقع فرهنگ مهارت و دانش را برای آدمی فراهم و آن را حفظ می‌کند و از طریق زبان از نسلی به نسل دیگر منتقل و به آن کمک می‌نماید. حیوانات چنین برتری را ندارند، چون در حیوانات مقوله فرهنگ در سطح بشری وجود ندارد. فرهنگ شرایط اجتماعی را برای بشر نیز تعریف می‌کند. فرهنگ حتی برای آدمی شرایط را نیز تعیین می‌کند که چه بخورد و چه بنوشد و چه زمانی گریه کند و در چه زمانی بخندد و چه ایده ای را بپذیرد. فرهنگ نگرش به تمایل و احساسات آدمی را نیز در بر می‌گیرد. فرهنگ نگرش ما نسبت به دین و اخلاق و ازدواج و خانواده و... را تعیین و مشخص می‌کند به طور خلاصه ارزشهای آدمی در جوامع مختلف تحت تاثیر فرهنگ است. اهداف آدمی در میل به پیروزی و شناخت و آگاهی و
احترام به بزرگتر و وفاداری به شوهر و
وطن پرستی و... توسط فرهنگ بشر مطرح می‌شود.
به عبارتی آدمی در این مدلهایی که برشمردیم اجتماعی می‌شود. سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا یک سیاستمدار یک ژنرال و یا یک بازرگان می‌تواند برای فرهنگ ملل مختلف در جهان تصمیم بگیرد. افراد ممکن است روند فرهنگ را تغییر یا در آن دستکاری یا با آن مخالفت کنند اما آنچه که مردم جهان به دنبال آن هستند عمدتاً توسط فرهنگ تعیین می‌شود و هر گونه تغییر در فرهنگ که در چارچوب زندگی نباشد محکوم به شکست است. فقط فرهنگ می‌تواند رفتار فرد و جامعه را هدایت کند و محدود نماید. مانیفست بشر برای زندگی فرهنگ است و اهداف و راه‌های دستیابی به زندگی بهتر را فراهم می‌کند. حتی پاداش و تنبیه را تعیین تکلیف می‌کند. رویاها و آرزوها و زندگی بهتر با فرهنگ به پیش می‌رود. فرهنگ تاثیر زیادی بر رشد شخصیت آدمی نیز دارد در نبود یک محیط فرهنگی هیچ کودکی نمی‌تواند از ویژگی‌های انسانی برخوردار شود. فرهنگ، انسان را برای زندگی اجتماعی آماده و طراحی زندگی آدمی را نیز فراهم می‌کند. این فرهنگ است که فرصت‌ها را برای رشد شخصیت فراهم می‌کند و محدودیت رشد نیز از وظایف فرهنگ به شمار می‌رود. فرهنگ آدمی را انسان و رفتار او را تنظیم می‌کند و او را برای زندگی اجتماعی آماده می‌کند. فرهنگ طراحی کامل از زندگی را به آدمی ارائه می‌دهد. فرهنگ به آدمی می‌آموزد چه نوع غذایی را باید برای بقا و ادامه حیات خود در نظر بگیرد و چگونه خود را


پوشش دهد و چگونه باید با مردم صحبت کند و چگونه با دیگران همکاری و رقابت کند. یک فرد منع شده از فرهنگ نمی‌تواند به راه خویش ادامه واین افراد جامعه‌ای، ایده‌آل را تجربه نخواهند کرد و این به معنای از دست دادن دنیا است، به معنای نبود چشم‌انداز برای فردایی بهتر است. در جوامعی که فرهنگ منع می‌شود وضعیت آنان پیچیده وبه نقطه جوش می‌رسد و تخلف و دروغ و دزدی و ریا و تزویر و تهمت و... آشکارتر می‌شود. بنابراین فرهنگ نه تنها برای انسان بلکه برای جامعه اهمیت بسزایی دارد. فرهنگ هدایت ارزش‌ها و آرمان‌های آدمی است. فرهنگ با تنظیم رفتار مردم زندگی را حفظ می‌کند. فرهنگ افراد و جامعه را مسئولیت‌پذیر تربیت می‌کند و آنگاه مسئولیت معنا پیدا می‌کند و آن وقت هیچ کس اجازه نابودی زندگی بهتر را به خود نخواهد داد، چراکه مسئولیت‌پذیری مردم مانع آن خواهد شد.
وقتی فرهنگ دیدگاه و نگرش انسانی را به جامعه ارائه می‌کند و مجموعه‌ای از قوانین برای همکاری را فراهم می‌کند یعنی فرد هم به فکر خود و هم به فکر جامعه خویش است چرا که فرهنگ به او آموخته است مفهوم خانواده و دولت و ملت چیست و هر یک چه وظایف و مسئولیت‌هایی دارند.