همیشه حق با ملت است!

امید فراغت روزنامه‌نگار حفظ وضع موجود دشوار شده است. چرا که عدم درک و شناخت و مفاهمه اکثریت ملت و همچنین اکثریت مسئولان ملموس و مشهود است. واقعیت این است اکثریت ملت تابعی از آموزه‌های دنیای جدید شده‌اند و به تعبیری آگاهی‌شان نسبت به حق و حقوق شهروندی‌شان افزایش پیدا کرده است. به عنوان مثال اعتراض مدنی معلم‌ها و همچنین بازنشستگان در خصوص افزایش حق و حقوق‌های‌شان یک موضوع بدیهی‌ست. وقتی می‌بینند حقوق دریافتی‌شان، تامین کننده زندگی‌شان نیست آیا حق ندارند نسبت به وضع موجودشان انتقاد کنند؟ برخی از مسئولان درک و شناخت عمیقی از واقعیت‌های پیدا و پنهان جامعه ندارند. وقتی اقتصاد و معیشت جامعه دچار آسیب جدی می‌شود به فرهنگ و سیاست موجود مملکت نیز آسیب خواهد خورد! مسئولان باید بپذیرند وقتی فناوری و تکنولوژی در قالب شبکه‌های اجتماعی، جوامع را به هم اتصال داده است و به تعبیری قد، قواره و مختصات جامعه را جهانی کرده است باید در قبال این تغییر و تبدیل ذهنی جامعه، طرح و برنامه‌ و روش و منشی همسو و متناسب با آن را پیاده‌سازی کنند. برخی از مسئولان بر این نظر هستند اگر در مقابل خواست و مطالبات جامعه، کوتاه آمده باید تا آخرین سنگر عقب نشینی کنند. اما قاعده و قانون نانوشته این است که همیشه حق با ملت است. مسئولان باید متوجه باشند در فضایی که اکثریت ملت از نظر ذهنی و روانی به رشد و توسعه نسبی رسیده باشند به هیچ عنوان از مواضع و خواست و مطالبات‌شان عقب‌نشینی نمی‌کنند. شاید خواست و مطالبات‌شان را در کوتاه مدت رها کنند اما وقتی هدف‌گذاری ذهنی صورت پذیرفته است در هر فرصتی به سمت و سوی اهداف‌شان حرکت خواهند کرد. مسئولان بپذیرند عقب نشینی در مقابل مطالبات و خواستِ اکثریت ملت هوشمندی حکمرانی‌است! گزاره مهم و کلیدی این است که جامعه امروز ایران به هیچ عنوان به عقب باز نمی‌گردد. اگر مسئولان این گزاره تثبیت‌شده را سرفصل ادبیات ذهنی و حکمرانی‌شان کنند ناخودآگاه تغییر و تبدیل روش و منش‌های حکمرانی‌شان اتفاق خواهد افتاد. مسئولان بپذیرند تئوری حفظ وضع موجود سمّ است. بنابراین باید به دنبال تئوری حکمرانی چرخش و گردش همراه با اکثریت ملت باشند. نکته مهم و کلیدی حکمرانی مطلوب این است که حکمرانان باید متناسب با واقعیت‌ها اقدام و عمل داشته باشند در غیر این صورت عدم شناخت و مفاهمه بین اکثریت ملت و اکثریت مسئولان به وجود می‌آید. جامعه امروز ایران باید احساس کند که مسئولان آنان را درک می‌کنند و نکته مهم‌تر این‌که در قبال این درک، به دنبال تغییر وضع موجود هستند. شکوه و شکایت‌های همگانی نسبت به وضعیت نامطلوب اقتصادی و معیشتی و استمرار پیدا کردنِ این واقعیت تلخ، آسیب‌زا‌ست. حکمرانان هوشمند و آینده‌نگر تصمیم‌سازی‌های کلان‌ مملکت‌ها را با پشتوانه جوامع‌شان می‌گیرند. باید پذیرفت ملتِ بدون دولت بی‌سرانجام است و دولتِ بدون ملت هم بی‌سرانجام است. پس لازم است ملت- دولت در یک مفاهمه حداکثری و درکِ متقابل موثر باشند. راه حل آسان است و آن این است که ببینند اکثریت ملت چه می‌گویند و نکته مهم‌تر این‌که چه می‌خواهند.