ظرفیت‌های ۹ دی برای مقابله با جنگ شناختی

ریشه اصلی تمرکز دشمنان بر جنگ شناختی در سال‌های اخیر، ناشی از ناکام ماندن آن‌ها در دیگر عرصه‌های مقابله با مردم ایران نظیر جنگ نظامی و تهدیدات امنیتی و یا تحریم اقتصادی است که نقطه ثقل آن در جریان فتنه بعد از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ آشکار شد.
در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری طرح شبهه تقلب در انتخابات از سوی سردمداران جریان اصلاحات، به‌ویژه میرحسین موسوی و مهدی کروبی و القای عدم سلامت روند آن سبب شد که عرصه برخی از خیابان‌های تهران به محل اجتماع کسانی تبدیل شود که به نتیجه انتخابات معترض بودند و اعتراض خود را کاملاً دموکراتیک در قالب آتش زدن وسایل نقلیه عمومی و مردمی و ساختمان‌ها نشان دادند که البته آغاز آن‌هم نه پس از اعلام رسمی نتیجه انتخابات، بلکه قبل از پایان رأی‌گیری و ادعای میرحسین موسوی مبنی بر پیروزی‌اش در انتخابات در یک مصاحبه مطبوعاتی بود.
سازمان‌دهی آن اجتماعات، حملات برنامه‌ریزی‌شده به مراکز بسیج و برخی ترور‌های مشکوک که باهدف تحریک احساسات اجتماعی صورت گرفت، کشور را وارد یک بحران ناخواسته کرد، اگرچه عاملان فتنه برای آن برنامه‌ریزی چندماهه کرده بودند. اما فراتر از میدانداری عوامل داخلی، بسترسازی برای دشمنان نظام به آن ابعاد بین‌المللی داد و سبب شد که امریکایی‌ها و اروپایی‌ها صراحتاً پا به میدان گذاشته و به‌زعم خود تلاش کردند شکست‌های خود را در مهار و فروپاشی نظام جمهوری اسلامی از این مسیر جبران کنند. حمایت صریح اوباما و خانم کلینتون وزیر خارجه وقت امریکا از فتنه و اختصاص رسمی ۵۵ میلیون دلار از سوی کنگره برای حمایت از فتنه گران و به‌کارگیری تمامی ظرفیت شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی امریکا برای حمایت از آشوبگران تنها بخش‌های اعلامی این حمایت است. اوباما رئیس‌جمهور امریکا حتی به شبکه توئیتر که آن زمان قرار بود برای تعمیرات سرویس‌دهی تعطیل شود ۱۵ میلیون دلار کمک کرد تا به‌عنوان اصلی‌ترین شبکه مورداستفاده آشوب‌طلبان سرویس‌دهی خود را قطع نکند. خانم کلینتون در اسفند سال ۹۰ در گفتگو با بی‌بی‌سی با تأکید بر این که امریکا در آن دوران هر کاری از دستش برمی‌آمد کرد، یادآور شد: به شما می‌گویم که برای ما دورۀ سختی بود، چون می‌خواستیم با تمام وجود ازآنچه در داخل ایران اتفاق می‌افتاد حمایت کنیم، و به ما اخطار داده می‌شد که ممکن است با این کار جان مردم را به خطر بیندازیم، که این جنبش را از اعتبار بیندازیم، که ممکن است باعث تضعیف خواسته‌های مردم شویم. ما از خارج هم کار‌هایی کردیم، مثل این مورد که به توئیتر گفتیم به فعالیت خود ادامه دهد تا مردم بتوانند به ارتباط خود ادامه دهند. ما سعی کردیم مفید باشیم، اما خیلی مواظب بودیم طوری به نظر نیاید که ما در این امر نقشی داشته‌ایم (!) امریکا علاوه بر اظهارات علنی، اقدامات پنهانی فراوانی برای حمایت از سبز‌ها در ایران انجام داده که نمی‌تواند آن‌ها را بازگو کند.
درروند حوادث و تحولات بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری تصور اینکه اگر حماسه ۹ دی اتفاق نمی‌افتاد و شرایط کشور به کجا می‌رسید، چندان دشوار نیست، چراکه طراحان و مجریان فتنه بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در طی ۲۰۰ روز بعد از برگزاری انتخابات به اهداف زیادی دست‌یافته بودند، اول اینکه موفق شده بودند نظام اسلامی و مردم شریف ایران را از بهره‌گیری از ثمرات حضور در پرشور‌ترین انتخابات خود که نماد روشنی از جمهوریت نظام بود، محروم کنند و با حوادثی که خلق کردند و خون‌هایی که بر زمین ریخته شد زمینه محکومیت نظام اسلامی را در مجامع جهانی فراهم کنند و به دلیل اتهاماتی که بر ارکان نظام وارد ساخته بودند، تشدید تحریم‌های اقتصادی مردم ایران توسط نظام سلطه را توجیه‌پذیر کرده بودند. به همین دلیل و دلایل دیگر، برای گردانندگان آن فتنه روز ۶ دی اهمیت ویژه‌ای داشت و می‌توانست سکوی پرشی برای تحولات آینده باشد. براین اساس در روز ۶ دی ۸۸ (روز عاشورا) منافقین، سلطنت‌طلب‌ها و فتنه گران داخلی طیف متحدی را تشکیل داده و حوادث کف خیابان‌های تهران را مدیریت کردند و البته بی‌بی‌سی و رادیو فردا و صدای امریکا هم با اتکا به شبکه‌های اجتماعی نظیر فیس‌بوک و توئیتر پیام‌رسان آشوب‌ها بودند و به‌زعم خود سقوط نظام را به نظاره نشسته بودند. انتخاب روز عاشورا برای به سقوط کشاندن نظامی که مهم‌ترین افتخارش پیروی از فرهنگ عاشورا و نهضت حسینی بود، معنای ویژه‌ای داشت. اما حوادث آن روز، ماهیت فتنه و فتنه گران در تقابل باارزش‌های دینی و انسانی و به‌ویژه فرهنگ عاشورا را آشکار و علنی کرد و مردم فهمیدند که ماهیت فتنه چیزی غیر از رقابت‌های انتخاباتی و تقلب در انتخابات است.


حماسه ۹ دی که قیام مردم ایران در برابر هنجارشکنی روز عاشورا و خط بطلانی بر ۸ ماه آشوب و اغتشاش بود در عین اثبات پایگاه مردمی نظام، مظهر نفوذناپذیری نظام اسلامی و اوج بصیرت مردم ایران در برابر سناریو‌های مختلف نفوذ و جنگ نرم دشمنان علیه انقلاب اسلامی بود، در عرصه بین‌المللی نیز، به‌رغم هزینه سنگین فتنه در ارائه تصویری سیاه از نظام اسلامی در جهان، انقلاب اسلامی با این حماسه یک‌بار دیگر قدرت الهام بخشی و الگوسازی خود را بازیافت و آنگاه‌که توان خود در حل این بحران‌ها را نشان داد، اوج‌گیری نهضت بیداری اسلامی را به دنبال خود داشت و البته نظام سلطه را به اقتدار درونی و قدرت بازدارندگی انقلاب معترف کرد.
اکنون باگذشت ۱۲ سال از آن دوران و تثبیت اقتدار و ثبات نظام جمهوری اسلامی و پیروزی مردم ایران در برابر گسترده‌ترین جنگ و تحریم اقتصادی در سال‌های اخیر در کنار پیروزی در دیگر عرصه‌ها، سلطه گران غربی با تمرکز بر جنگ شناختی و در امتداد الگو‌های گذشته همچنان اراده و عزت مردم ایران را هدف گرفته و تسلیمش را به انتظار نشسته‌اند.
در جنگ شناختی، دشمنان به‌جای صراحت در مقابله با مردم ایران همچون دوران فتنه قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه هدف را با تغییر هنجارها، ارزش‌ها، باورها، نگرش‌ها و رفتار‌ها از طریق مدیریت ادراک و برداشت، هدف گرفته‌اند. این نوع جنگ شکل تکامل‌یافته‌تر، پیشرفته‌تر، عمیق‌تر و وسیع‌تر جنگ روانی است که مبتنی بر جامعه شبکه‌ای (با زیرساخت رسانه‌های نوین) بوده و با مدیریت ادراک و برداشت انجام می‌گیرد. این نوع جنگ با شیوه‌هایی مانند؛ اعتماد زدایی، اعتبار زدایی، مشروعیت زدایی، قداست زدایی، ناامید‌سازی و ناکارآمد نمایی یک کشور و جامعه را به افراد آن جامعه تلقین می‌کند و درواقع مردم جامعه را که اصلی‌ترین سرمایه اجتماعی یک کشور هستند نسبت به جامعه و کشور بدبین کرده و امید به آینده را در آن‌ها از بین می‌برد.
مروری بر ابعاد جنگ شناختی دشمن در دوران جدید نشانگر آن است که حفظ و تقویت سرمایه‌هایی فرهنگی و اجتماعی و ارزش‌های حماسه ۹ دی و الگو‌های رفتاری حاکم بر آن‌که قابلیت خود را در مهار آن فتنه نشان داد، در مهار جنگ شناختی دشمنان نیز کارآمدی دارد، برخی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از:
۱-شناخت دقیق صحنه، دشمن‌شناسی وعدم اعتماد به او.
۲-تقویت و تحکیم پیوند جامعه باارزش‌های دینی و انقلابی.
۳-تقویت ابعاد معنوی و توکل و توسل به عنایات الهی.
۴-احیای روحیه انقلابی و تلاش مجاهدانه در بدنه مدیریتی نظام و نیرو‌های مؤمن به انقلاب.
۵-جهاد تبیین و روشنگری نخبگان، آحاد مردم و به‌ویژه نیرو‌های انقلابی نسبت به شرایط از طریق اجرای برنامه‌های نهضت روشنگری معطوف به بخش‌های مختلف جامعه، نخبگان، آحاد اجتماعی، نیرو‌های انقلابی و...
۶-روایت‌سازی به هنگام و به‌موقع از تحولات.
۷-حساس کردن مردم نسبت به عمق راهبرد امریکا مبنی بر تلاش برای تغییر و فروپاشی نظام اسلامی.
۷-پرهیز از انتقال حس ناامیدی به جامعه و تقویت روح امید و باور به نتیجه‌بخش بودن استقامت و پایداری در ناامید‌سازی دشمن.
۸-تقویت پیوند مردم با رهبری نظام اسلامی و تبعیت از تدابیر راهگشای ایشان که نقش اصلی در گشودن گره‌ها و رفع معضلات کشور در طول سال‌های اخیر داشته است.