حکم بد «لطفاً حرف نزنید»!

وقتی کار بیخ پیدا کند و آش اینقدر شور شود که دیگر تحمل همه به سرآید، آنوقت است که باید منتظر چنین احکامی هم بود. اصلاً انگار هرچه سعی می‌شود فوتبال از بی‌اخلاقی و حاشیه‌های آنچنانی دور بماند برعکس نتیجه می‌دهد. هر روز یک حاشیه و هر روز یک جنجال و جالب اینکه اگر تا چند سال قبل این کل‌کل کردن‌ها و کری‌خوانی‌ها مربوط به هواداران کوچه و خیابان بود، امروز شاهد این هستیم که همان کری‌خوانی‌ها از سوی مسئولان تیم‌ها علیه یکدیگر صورت می‌گیرد، با این تفاوت که آقایان مدیر کت و شلوارپوش برخلاف هواداران کوچه و خیابان به هیچ قید و بندی اعتقاد ندارند و کار را به جایی رسانده‌اند که حالا کمیته انضباطی مجبور شده اعلام کند؛ حق ندارند علیه یکدیگر مصاحبه کنند.
با زبان بی‌زبانی، یعنی اینکه «ببندید دهانتان را»، یعنی سکوت، یعنی هیس! یعنی اینکه تمام کنید این خیمه شب‌بازی جدید را که احتمالاً خودتان بریده‌اید و دوخته‌اید و اجرا می‌کنید برای جلب توجه بیشتر، اما در این میان آنچه بیشتر حائز اهمیت است، اتفاقی است که در جمع هواداران رخ می‌دهد. این روز‌ها تا دلتان بخواهد از الگو بودن ورزشکار و سبک زندگی‌اش سخن گفته می‌شود، اما کسی پیدا نمی‌شود یقه آقایان مسئول را بگیرد و بگوید اگر شما خودتان را جمع و جور کنید دیگر کسی به خود اجازه نمی‌دهد هر کاری دلش خواست انجام دهد. حکم تازه کمیته انضباطی برای مدیران استقلال و پرسپولیس بیان این واقعیت دردناک است که خانه از پای‌بست ویران است و نباید توقع داشت بازیکن و هوادار با چنین مدیرانی که بالای سر خود می‌بیند بدیهی‌ترین اصول اخلاقی را رعایت کند. تازه تمام این اتفاقات در روز‌هایی رخ می‌دهد که هواداری در ورزشگاه حضور ندارد. کرونا هر بدی و تلفاتی که داشت، حداقل این حسن را داشت که به ما نشان دهد اگر بتوانیم جلوی بی‌اخلاقی‌های مدیران و بازیکنان فوتبال را بگیریم بیش از نیمی از راه فرهنگ‌سازی در فوتبال را طی کرده‌ایم.
اتفاق بدی است که حکم صادر شود علیه هم حرف نزنید. این یعنی اینکه کار به حدی خراب شده که چاره‌ای جز برخورد نیست، یعنی اینکه آقایان حتی نمی‌دانند چه سمتی دارند و چگونه باید برحسب سمت‌شان برخورد و رفتار کنند، یعنی اینکه باید فاتحه مدیریت فوتبال را خواند که البته این فاتحه‌خوانی مربوط به دیروز و امروز نیست و امروز بیشتر از قبل صدای رسوایی آن به گوش می‌رسد. از فدراسیون و سازمان لیگی که متوسل شده به جادو و جنبل و خرافات نمی‌توان توقعی بیشتر از این داشت و نباید انتظار داشت که مدیران باشگاه‌هایش چه مدیران بلندپایه و چه مدیران سطوح پایین‌تر اخلاق و موازین اجتماعی را رعایت کنند. البته نباید از یاد برد که این مسئله مهم فقط در خصوص سرخابی‌های پایتخت صدق نمی‌کند و می‌تواند در مورد بقیه تیم‌ها هم چنین حکمی را داد، به‌خصوص وقتی که در مقابل این دو تیم قرار می‌گیرند و مدیران‌شان از بیان هیچ حرفی فرو‌گذار نمی‌کنند. این درد، درد کل فوتبال کشور است که حالا در سرخابی‌های پایتخت نمود پیدا کرده است. آنچه مسلم است اینکه هرچند حکم کمیته انضباطی برای آبروی فوتبال باشگاهی ایران خوب نیست، اما می‌تواند راهگشا باشد برای اینکه آقایان خودشان را جمع و جور کنند و اندکی هم به این بیندیشند که تمام سکنات و رفتارشان زیر ذره‌بین نگاه هواداران و علاقه‌مندان به فوتبال است و تأثیر مستقیمی روی آن‌ها می‌گذارد. راستی با چنین مدیرانی چقدر خوب که کرونا هنوز هست و تماشاگران به ورزشگاه نمی‌روند!