روزنامه آفتاب یزد
1400/11/02
روابط راهبردی با روسیه و جبریتهای ژئوپلیتیک
سیدمحمد حسینی- راهبردها در سیاست خارجی یا کارگزار محور و انتخابی هستند و یا آنکه ساختار محور و اجتناب ناپذیرند. در سیاست خارجی ایران برخی از انتخابها جبری و ساختاریاند و فارغ از نوع حکومت؛ خود را به دولتهای مستقر تحمیل میکنند. از جمله این راهبردها؛ لزوم توازن بخشی در روابط ایران با قدرتهای بزرگ است. هر دولت ایرانی که این توازن را حفظ کرد، بقاء و توسعه خود را تسهیل نمود. در نقطه مقابل دولتهایی که با نگرش قطبی به سمت توسعه روابط با یک قدرت و یا بلوک مشخصی از قدرتهای بزرگ رفتند، کشور را دچار آسیب کردند.به زعم تحلیل گران تاریخی، علت اصلی مستعمره نشدن ایران در دوران قاجار، وضعیت توازن قدرت میان روسیه و انگلیس بود. سقوط رضا شاه زمانی بود که با تصمیم خود، توازن در روابط خارجی را برهم زد. شهرت مصدق نیز در این بود که استقلال
ایران را در سیاست موازنه منفی جستجو میکرد هر چند در این راه توفیقی نیافت. شاه مخلوع هم در اواخر حکومت خود متوجه اشتباه راهبردی وابستگی کامل به آمریکا شد اما دیگر دیر شده بود.
سیاستعدم تعهد در جمهوری اسلامی نیز علاوه بر اینکه در مبانی انقلاب اسلامی نه شرقی نه غربی ریشه دارد، محصول جبریت ژئوپلتیک نیز هست. تجربه تاریخی ثابت کرده است دولت خردمند در ایران باید روابط متوازنی با قدرتهای بزرگ برقرار نماید و توسعه و بقاء ایران در گرو راهبرد توازنسازی روابط با قدرتهای بزرگ است.
ایران طی ۸ سال جنگ با عراق، از سیاست نهشرقی نه غربی بهره برد و بقاء خود را در شکاف میان بلوک غرب و شرق تضمین نمود. پس از جنگ نیز با راهبرد «هم شمالی و هم جنوبی» و «تنش زدایی» با همسایگان و اتحادیه اروپا روند توازن بخشی روابط خود با قدرتهای بزرگ را دنبال نمود و موفق شد، زهر دشمنیهای آمریکا را با این راهبرد بگیرد.
سودمندی روابط متوازن با قدرتهای بزرگ بیش از هر زمان خود را در سال ۲۰۱۱-۲۰۱۳ نشان داد جایی که دولت اوباما موفق شد با ایجاد اجماع میان قدرتهای بزرگ و همراه کردن چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد
۶ قطعنامه علیه برنامههای هستهای ایران مصوب
کند و رژیم تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی خود را در قالب قطعنامههای شورای امنیت مشروعیت بخشد و قدرتهای بزرگ را با این عمل ظالمانه و ضد بشری خود همراه کند. تجربه آن سالها به تحلیل گران ثابت کرد که اجماع قدرتهای جهانی علیه ایران چقدر پرمخاطره است. تجربه برجام نیز نشان داد نگرش قطبی، تمرکز سیاست خارجی در رابطه با یک بلوک قدرت و کم توجهی به بلوک دیگر و بالاخره نادیده گرفتن اهرمها و لابیهای منطقهای در کاخ سفید چگونه میتواند همه تلاش دیپلماتیک ایران در برجام را حبط و بیاثر نماید.
اکنون دولت سیزدهم با این تجربه گرانسنگ تاریخی دور و نزدیک؛ هوشمندانه «سیاست متوازن» را به عنوان یکی از راهبردهای اصلی سیاست خارجی خود معرفی کرده و دنبال میکند. توسعه روابط با چین و روسیه اتفاقا برخلاف برخی تحلیلهای ناآگاهانه و یا مغرضانه، نگرش قطبی و یا شیفتگی به شرق نیست بلکه در سبد توزیع قدرت در شبکه تجاری و سیاسی جهانی، عین توازن بخشی در روابط خارجی است. برای هر دولت ایرانی خصومت مستقیم و غیرمستقیم آمریکا و همراهی اروپا با آمریکا، راهبرد توسعه روابط با چین و روسیه را امر ضروری و عقلایی میکند.
در مورد روسیه؛ لزوم توسعه روابط ضروریتر هم هست چرا که روسیه همسایه مهم شمالی ایران است. سیاست همسایگی به عنوان نقطه آغاز منطقه گرایی درون زا، توسعه روابط با روسیه را امری اجتناب ناپذیر میکند. ایران و روسیه علاوه بر اینکه از کارت یکدیگر در معادلات منطقهای و بینالمللی بهره برده و میبرند، لازم است تا روابط خود را بر مبنای سیاست همسایگی نیز بازتعریف کنند. سفر رئیس جمهور و توافقات صورت گرفته نشان میدهد، دوطرف عزم بازتعریف روابط خود بر مبنای سیاست همسایگی دارند.
سایر اخبار این روزنامه
گرانی؛مسئولان چه میگویند مردم چه میگویند
بطریهای آبی که پرتاب شد
اردکان؛ کارخانه دودسازی کشور
سقوط نرخ دلار نزدیک است؟
همسانسازی حقوق شدنی نیست
روابط راهبردی با روسیه و جبریتهای ژئوپلیتیک
چین پای تعهدات خود ایستاد
صاعقه دختران مریم در شبه قاره!
یک بام و دو هوای آموزش و پرورش
پکن در اقدامی کم سابقه آمار خرید نفت از ایران را رسانهای کرده؛آن هم همزمان با مذاکرات وین. در شرایطی که مسئولان چینی به محافظه کاری معروف هستند اقدام آنان قابل تامل است
شاهکارید
اختلاف بین شورای کویته و شبکه حقانی قابل پیشبینی و طبیعی است!
روسیه پوتین و ایران