زنگ خطر کرسی‌های خالی

زنگ خطر کرسی‌های خالی امیر عربی . چشم‌پزشک چندی قبل با یک زیر‌نویس جالب در شبکه خبر صدا‌و‌سیما روبه‌رو شدیم... . چیزی که قبلا کمتر دیده شده بود. فراخوان تکمیل ظرفیت رشته‌های تخصصی پزشکی برای جلب دستیار تخصصی. این قبیل اخبار و فراخوان‌ها کمتر سابقه حضور در پایین صفحه بالاترین تریبون خبری رسانه ملی را دارد. فراخوان‌ها و پذیرش‌هایی که زمانی برای اولین بار مفهوم «رانت خبری و اطلاعاتی» را بر سر زبان‌ها انداخته بودند، الان برای بیشتر دیده‌شدن دست به دامان رسانه‌های خیلی خیلی جمعی می‌شوند. حیاط خلوت سیستم آموزش پزشکی که فقط بعضی‌ها بعضی وقت‌ها از بالا و پایینش خبردار می‌شدند، حالا خبر‌های سابقا طلایی‌اش را در بوق شبکه خبر می‌کند. خیلی ساده بخواهیم بگوییم هرچه التماس می‌کنند، کسی متخصص نمی‌شود. آن هم در رشته‌های مهم مثل زنان و جراحی و داخلی، یعنی دقیقا همان رشته‌های ارزشمندی که در بازار داغ طب زیبایی شاید دست بر قضا جان کسی را هم نجات بدهند؛ یعنی دقیقا همان‌هایی که مردم به آنها نیاز دارند؛ یعنی دقیقا متضاد کلمه طب آرایشی و بهداشتی. متخصصان طب آرایشی و بهداشتی یعنی همان پزشکانی که مخلصانه و صادقانه و بی‌ادعا قدم به وادی بوتاکس و فیلر و بالابردن ابرو و صاف‌کردن پلک و پرکردن لب و اتوکردن گردن و زاویه‌دارکردن فک و کمی پایین‌تر بزرگ و کوچک‌کردن ... گذاشتند و آبروی «علم الابدان» را دستاویز حرص لایتناهی خود کردند.
 با احترام به این همکاران و تلاش‌شان که آن‌هم به نوعی پاسخ به نیاز مردم است؛ اما از من نخواهید یک متخصص داخلی یک بیمارستان دولتی در تهران، یا یک جراح زبردست بیماران تصادفی یا یک متخصص سرطان‌های خونی کودکان یا یک متخصص زنان که به علت سختی شغلش کم‌خواب و پراسترس شده را همان‌قدر پزشک بپندارم که متصدیان مطب‌های زیبایی جردن و نیاوران را... . بگذریم و برویم سر اصل مطلب... . چه تلنگری از این واضح‌تر، چه حجتی از این متقن‌تر. در روز‌ها و ماه‌هایی که سر به دیوار می‌کوبند تا سهمیه پذیرش پزشکی را بالا ببرند، سر از برف به در نمی‌آورند تا خالی‌ماندن کرسی‌های تخصص را ببینند. تا وقتی دستیار یک رشته تخصصی به‌مثابه یک برده در شلوغ‌ترین بیمارستان‌های این کشور از بخشی به بخش دیگر می‌دود و در پایان برای دستمزد ناچیزش باید در حیاط بیمارستان تحصن کند، چیزی حل نمی‌شود. تا زمانی که حرمت دستیار تخصصی احیا نشود و جایگاه رفیعش در التیام آلام بیماران گوشزد نشود، بیمار به دستیار می‌گوید «دانشجوی بی‌سواد» و نمی‌فهمد که دکتر اصلی‌اش رزیدنتش است، بقیه ادای دکتر را درمی‌آورند... . مخلص کلام اینکه در روزهایی که داغیم از خبرهای سربازان که از سربازی سر باز می‌زنند و دنبال این هستند که پولش را بدهند، آن افزایش ظرفیت و این فرار از تخصص یک ایده به ذهن متبادر می‌کند. سربازی را اختیاری کنیم و تخصص را اجباری. با توجه به روند افزایش ظرفیت پزشکی عمومی، یحتمل تا دو، سه دهه دیگر تعداد مشمولان نظام وظیفه از تعداد پزشکان عمومی کمتر می‌شود؛ بنابراین می‌توان با اجباری‌کردن تخصص جای خالی متخصص را بالاخره پر کرد و هر‌کس را که متخصص نشد، ممنوع از کار کرد و الی آخر... . بیچاره نمایندگانی که چند سال بعد در کمیسیون فلان باید برای مشمولان غایب تخصص پزشکی قانون خرید تخصص پزشکی تدوین کنند... .