معجزه بالاتر از این؟! (یادداشت روز)

  1- فرعون، خود را مالک مرگ و زندگی بنی‌اسرائیل می‌نامید و آنها را به بردگی گرفته بود. پسران‌شان را سر می‌برید و زنان‌شان را برای بیگاری، زنده نگاه می‌داشت. و برای اینکه مسلط شود، آنها را دسته دسته کرده بود. «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَهًًْ مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ». بنی اسرائیل به ستوه آمده بودند که برای نجات از سیطره فرعون، با حضرت موسی(ع) همراه شدند. آنها بارها معجزات الهی را دیده بودند. اما وقتی در مسیر فرار، با امواج خروشان نیل مواجه شدند و در پشت‌سر هم سپاه خون‌آشام فرعون را دیدند که از پشت‌سر به تاخت می‌آیند، چنان مدهوش شدند که گفتند «إِنّا لَمُدرَكونَ. یقینا گرفتار شدیم». احتمالا حتی بیان باورمندانه موسی(ع) هم آرام‌شان نکرد، وقتی فرمود «كَلّا إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ. هرگز چنین نیست. یقیناً پروردگارم با من است، به‌زودی مرا هدایت خواهد کرد».
2- یک طرف دریای خروشان بود و طرف دیگر، دیوان خون‌آشام. بنی‌اسرائیل فقط هنگامی آرامش یافتند که شکافته شدن دریا به اذن الهی را دیدند و به سلامت گذشتند؛ چنانکه دیدند سپاه فرعون چگونه طعمه امواج خروشان شد. نابودی طاغوت مستکبری مثل فرعون، عظمت پروردگار متعال را نشان می‌داد. اما جماعتِ از بلا رسته،
لباس‌شان هنوز خیس بود، که قوم بت‌پرستی را دیدند و گفتند
«یا موسی برای ما هم مانند آنها بتی بتراش تا او را بپرستیم!». موسي چه قدر شرمنده شد که این سخن را شنید و فرمود «عجب قوم ناداني هستيد!». او با نادانی عوام دست به‌ گریبان بود و زیاده‌خواهی و عهدشکنی خواص؛‌ اشرافیگری و خودکامگی امثال قارون که ظاهرا ایمان آورده بودند؛ و خیانت و فریبکاری عالمانی مانند سامری که امت را به انحراف می‌کشاندند. و این چنین، قوم برگزیده بنی‌اسرائیل، پس از رسیدن به عزت و سیادت، دوباره به ذلت افتادند و خواری و آوارگی ابدی، سرنوشت‌شان شد.


3- معجزه، برای اطمینان قلب مومنان است تا با وجود انبوه موانع و تهدید‌ها به حرکت درآیند. قرار نیست معجزه، جایگزین همت و تدبیر و مجاهدت شود. بلکه سنت الهی این است که حرکت برآمده از ایمان و اخلاص، معجزه کند. بشر حق دارد در مسیر پویش دشوار حق، معجزه طلب کند. اصلا وقتی حضرت ابراهیم(ع) با همه عظمتش، از خداوند معجزه طلب می‌کند، تکلیف دیگران روشن است. حضرت ابراهیم(ع) برای اطمینان قلب، از درگاه خداوند درخواست معجزه کرد و باورش قوی‌تر شد؛ «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي. و (ياد كن‏) آنگاه كه ابراهيم گفت‏: پروردگارا به من نشان بده‏ چگونه مردگان را زنده مى‌‏كنى‏؟ خداوند فرمود: مگر ايمان نياورده‏‌اى‏؟ گفت‏: آری، برای اینکه دلم آرامش يابد...». مهم اما، رفتار پس از معجزه است. «ناقه» را همان قوم ثمودی کشتند و به عذاب الهی دچار شدند که از حضرت صالح(ع) خواسته بودند معجزه کند و ناقه‌ای از دل کوه بیرون آورد تا ایمان بیاورند.
4- حواریون حضرت عیسی(ع) وقتی درخواست معجزه (مائده آسمانی) کردند، همان سخن حضرت ابراهیم را گفتند: «نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ. می‌خواهیم از آن مائده آسمانی تناول کنیم و دل‌های ما مطمئن شود و به‌راستی تو پی بریم و برای آن، از گواهان باشیم». خداوند درخواست آنها را اجابت کرد، اما هشداری بزرگ داد: «قَالَ اللهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ. خدا گفت من آن مائده را برای شما فرو می‌‌فرستم، ولی هرکس بعد از آن کافر شود، او را چنان عذابی کنم که هیچ یک از جهانیان را آن‌گونه عذاب نکنم». با این همه، یهوداى اسخریوطى از میان حواریون به حضرت عیسى(ع) خیانت کرد.
5- رویداد شگفتی است که امیر مومنان(ع) در خطبه قاصعه روایت می‌کند: «من با پیامبر(ص) بودم، هنگامى كه بزرگان قريش آمدند و گفتند تو دعوى كارى بزرگ مى‌‌كنى... ما چيزى را از تو مى‌خواهيم، اگر پذيرفتى و به ما نماياندى، مى‌‌دانيم تو پيامبری؛ وگرنه مى‌دانيم جادوگرى دروغگو هستی. گفت چه مى‌خواهيد؟ گفتند اين درخت را بخوان تا با ريشه برآيد و پيش روى تو درآيد. گفت خدا بر هر چيز تواناست؛ اگر براى شما چنين كرد، مى‌‌گرويد و به حق گواهى مى‌دهيد؟ گفتند: آرى. گفت: من آنچه را مى‌خواهيد به شما نشان خواهم داد، و من مى‌دانم به راه خير باز نمى‌گرديد. و در ميان شما كسى است كه در چاه افكنده شود [اشاره به جنازه ابوجهل، عتبه، شيبه و اميهًْ بن‌خلف كه در جنگ بدر به چاه افكنده شدند] و نيز كسى است [ابوسفيان] كه احزاب را به هم پيوندد و لشكر فراهم آورد. پیامبر سپس گفت: اى درخت اگر به خدا و روز رستاخيز گرويده‌‌اى و مى‌دانى من فرستاده خدايم، با رگ و ريشه از جا برآى، و پيش روى من درآى به فرمان خداى. پس به خدايى كه او را به‌راستى برانگيخت، رگ و ريشه درخت از هم گسيخت و از جاى برآمد، بانگى سخت كنان و چون پرندگان
پرزنان، تا پيش روى رسول خدا(ص) بيامد، و شاخه فرازين خود را
بر رسول خدا گسترد... چون اين معجزه را ديدند، از روى برترى‌جويى و گردن‌كشى گفتند بگو تا نيم آن نزد تو آيد و نيم ديگر بر جاى ماند. پس درخت را چنين فرمان داد و نيم آن رو سوى او نهاد، پيش آمدنى بس شگفت‌آور، و با بانگى هرچه سخت‌‌تر، چنانكه مى‌‌خواست خود را به رسول خدا بپيچد. پس، آنان از روى ناسپاسى و سركشى گفتند اين نيم را بفرما تا نزد نيم خود باز رود، چنان كه بود. و او درخت را چنان فرمود. پس درخت بازگشت و من گفتم لااله‌الاالله، اى فرستاده خدا! من نخستين فردم كه به تو گرويد، و نخستين كس كه اقرار كرد. درخت، آنچه را فرمودى به فرمان خدا، به‌جا آورد تا پيامبرى تو را گواهى دهد و گفته تو را بزرگ دارد. پس، آنان گفتند ساحرى است دروغگو، شگفت جادوگری و در جادوگری چه سبک دست! چه كسى تو را در كارت تصديق كند، جز او؟! و منظورشان من بودم».
6- مگر کسی به ابوجهل و امیه و ابوسفیان اقتدا کرده باشد که عمدا بخواهد عظمت معجزه انقلاب اسلامی را انکار کند. معجزه، از این بالاتر که آمریکای ابرقدرت، رژیم پهلوی را ژاندارم خود در منطقه، و ایران را جزیره ثبات می‌نامید، اما انقلاب اسلامی از دل همین قرارگاه حکومتی آمریکا فوران کرد و توانست نظام سیاسی تشکیل دهد،
43 سال با وجود همه دشمنی‌های بنیان‌برافکن پایدار بماند و در منطقه شاخ و برگ بگستراند؟ انجام کارهای خارق العاده و معجزه‌آسا به شکل پیاپی، حاکی از این حقیقت است که ملت به ضعف کشانده شده ایران، به نقطه توانمندی رسیده و به کلید دانایی و توانایی دست یافته است. این، نقطه آغاز پویش تمدن‌سازی است که با انقلاب به دست آمد و با دست و پنجه نرم کردن در مقابل چالش‌های بنیان‌برافکنی مثل جنگ و کودتا و آشوب و ‌ترور و تحریم حداکثری، به بلوغ رسید. از ژاپن و آلمان و اتحاد جماهیر شوروی، تا نیکاراگوئه و لیبی و مصر، در برابر قدرت و نقشه‌های پیچیده آمریکا سپر انداختند. تنها انقلاب اسلامی بود که بر پروژه‌های تهاجم و تخریب و تحریم و نفوذ و براندازی چیره شد، بلکه از این معارضه‌ها پادتن ساخت و تهدید‌ها را فرصت پیشرفت قرار داد. مردمی که حاکمان دست‌نشانده به او می‌گفتند عُرضه ساختن لولهنگ (آفتابه گُلی) را هم ندارند، کجا؛ و تولید ماهواره و موشک نقطه‌زن و پهپاد‌های پیشرفته و تاسیسات غنی‌سازی و سوخت
20 درصد و فناوری نانو و سلول‌های بنیادی و واکسن کرونا و... کجا؟
7- محافل غربی می‌گویند: آیت‌الله خمینی وقتی از پاریس به تهران برمی‌گشت، پنج میلیون نفر در مراسم استقبال از او حضور داشتند؛ و وقتی درگذشت، با بدرقه ده میلیون نفر تشییع شد. 30 سال بعد، در حالی که خباثت‌های دشمن برای درمانده و دو دسته کردن ملت ایران به اوج رسیده بود، در تشییع یکی از سربازان مکتب امام خمینی(ره)
- شهید سلیمانی - چنان حماسه‌ای رقم خورد که رسانه‌های بزرگ غربی را به حیرت انداخت؛ «خبرنگار نیویورک‌تایمز: دریایی بیکران از مردم در مراسم تشییع قاسم سلیمانی حضور یافته‌اند. سیل بی‌‌‌‌پایان و چند میلیونی مردم از ساعت ۶ صبح در خیابان هستند. در ٢۵ سالی که ایران را پوشش می‌‌‌‌دهم، هرگز چیزی شبیه به این را ندیدم». «خبرگزاری فرانسه: دریای سوگواران با ادای احترام به ژنرال سلیمانی، خواستار انتقام سخت شدند». «خبرنگار لوفیگارو: این تشییع، گسترده‌‌‌ترین تجمع بعد از رحلت آیت‌‌الله خمینی در سال ۱۹۸۸ میلادی است»؛ و «رویترز؛ حجم جمعیت حاضران در این تشییع، شبیه جمعیتی بود که برای تشییع آیت‌‌‌الله خمینی به خیابان‌‌‌ها آمدند». سلسله این رویداد‌ها اگر معجزه نیست، پس معجزه چیست؟! آیا اتمام حجتی بالاتر از این حماسه حضور ملت، آن هم به فاصله دو ماه بعد از آشوب‌افکنی دشمن در آبان 98، برای مسئولان متصور است؟
8- فلاسفه به‌درستی می‌گویند «اقوی دلیل بر امکان شیئی، وقوع آن است». انقلاب اسلامی به برکت ولایت فقیه و مجاهدان باورمند، بارها توانست بر مبنای «عقلانیت انقلابی»، پیروزی‌های معجزه‌آسا را پدید آورد و باز هم می‌تواند؛ اما بشرط‌ها و شروط‌ها. جزو بدترین انواع ارتجاع و انحطاط این بود که کسانی خواستند نقشه راه آینده انقلاب اسلامی را از اضداد ماتریالیستی و لیبرالیستی آن وام بگیرند. و حال آنکه خداوند متعال، کفر به طاغوت را مقدم بر ایمان داشته و فرموده است «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدِ استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهًْ الْوُثْقیَ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ». همچنین فرمود «سست و غمگین نشوید در حالی که شما برترید، اگر ایمان داشته باشید. ولاتَهِنوا وَلاتَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ». مومنان حق ندارند در برابر دشمن احساس ضعف و دعوت به سازش کنند، اگر که حقیقتا مومنند: «فلا تَهِنوا وَتَدعوا إِلَى السَّلمِ وَأَنتُمُ الأَعلَونَ وَاللهُ مَعَكُم وَلَن يَتِرَكُم أَعمالَكُم». خداوند متعال همچنین، شرط مومن بودن را نهراسیدن از شیاطین دانسته است: «إنَّما ذلِكُمُ الشَّيطانُ يُخَوِّفُ أَولِيائَهُ فَلاتَخافوهُم وَخافونِ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ. شیطان همانا منحصرا پیروان خود را می‌‌ترساند. از آنها نترسید و تنها از من بترسید اگر ایمان دارید».
9- با سرکشی و انکار مستکبران عالم کاری نداریم. آنها تا چند قُلُپ از جام مرگ نچشند، تسلیم حق نخواهند شد. اما برخی چهره‌ها که زمانی با انقلاب همراه شدند و حالا بازیگر «عملیات مرغ مقلّد» شده‌اند و همان می‌گویند که ژنرال‌های اتاق جنگ روانی دشمن دیکته می‌کنند، چه؟! آیا کم دست اعجاز الهی را دیده‌اند که از آستین فرزندان غیور ملت ما در عرصه‌های مختلف بیرون آمده و هیبت مستکبران را شکسته است؟ پس گرفتاری‌شان چیست؟ قارون‌زدگی؟ سامری‌زدگی؟ میل به احیای طاغوتی‌گری؟ تضییع حقوق مردم بر خلاف مطالبات امام و رهبری، و سپس طلبکار شدن از نظام با همان دستاویز؟ ‌اشرافیگری و تبدیل شدن به طعمه سر قلاب دشمن؟!
10- امير مؤمنان(ع) در خطبه 120 نهج‌‌البلاغه درباره عواقب خسارت‌بار اعتماد به شیاطین فرمود «کجايند گروهي که به اسلام فرا خوانده شدند، پس پذيرفتند... و هيجوا الي الجهاد فَوَلَهوا وَلَهَ اللّقاح الي اولادها. و به جهاد برانگيخته شدند، پس همانند ‌اشتياق ماده شتر به فرزند جدا شده‌‌اش، مشتاقي نشان دادند... همانا شيطان، راه‌هاي خود را براي شما هموار مي‌کند و مي‌خواهد گره به گره، دين شما را از هم بگشايد. وَ يُعطيکُم بِالجَماعهًًْ الفُرقَهِ، و بالفٌرقَهًًْ الفِتنَه. و جماعت و اتحاد شما را بگيرد و در ازاي آن تفرقه بدهد و با تفرقه، فتنه را ارزاني شما دارد. پس، از وسوسه‌‌ها و تبهکاري‌‌هاي او رويگردان شويد و نصيحت را از کسي که به شما هديه مي‌‌کند، بپذيريد».
محمد ایمانی