جامعه امریکایی مشوق پوتین برای تهاجم

«در نوشتن درباره اوکراین، سعی کردم از ارجاع همه چیز به سیاست داخلی امریکا اجتناب کنم. این به‌طور کلی نشانه‌هایی است که نویسندگان مختلف درباره امریکا نوشتند و از آن می‌توان به عنوان «خودشیفتگی استراتژیک» یاد کرد که در آن امـــریکایی‌ها معتقدند...

عماد هلالات
پژوهشگر حوزه روابط بین‌الملل


استراتژیست‌ها و نظریه‌پردازان امریکایی در طول چند روز اخیر درباره بحران اوکراین و علت‌های آن تحلیل‌های مختلفی ارائه دادند. تحلیل‌های جامعه‌شناختی و معرفت‌شناختی نسبت به نظام بین‌الملل و همچنین آینده آن، سناریوهای مختلف آینده اوکراین، تحریم‌های وضع شده علیه روسیه و همچنین روش‌های مختلف برای پایان دادن به این بحران در صدر اندیشه‌های نظریه‌پردازان امریکایی قرار گرفته بود. اما پرداختن به ابعاد این بحران از زاویه نگاه جامعه داخلی امریکا، حلقه مفقوده تحلیل‌ها بوده که فرانسیس فوکویاما استراتژیست و نظریه‌پرداز امریکایی به آن پرداخته است. تحولات مختلف که طی سال‌های گذشته در ایالات متحده صورت گرفته باعث شده امریکا که از درون با چالش‌هایی مواجه شده است، یکی از موضوعاتی باشد که استراتژیست‌های امریکایی به آن بپردازند. بخصوص اینکه در دوره رئیس جمهور قبلی امریکا «دونالد ترامپ» وقایعی از درون این کشور به دنیا عرضه شده بود که در دوره‌های قبل پنهان انگاشته شده است. وقایعی که دیگر بر کسی پوشیده نیست و هر رئیس جمهوری که در این کشور بر سر کار باشد، وقایع جاری ایالات متحده را نمی‌تواند کتمان کند؛ ضعف، افول، پایان هژمونی، پایان نظام تک قطبی و... واژگانی است که در طول چند وقت اخیر کاربرد زیادی داشته است.
به همان اندازه که برآمدن و ظهور قدرت‌ها در عرصه جهانی امری طبیعی است، افول و فرود آنها نیز امری طبیعی است. عوامل متعددی بسته به نوع قدرت برتری در این صعود و افول نقش دارند. ایالات متحده امریکا که دوران صعود در عرصه جهانی را از قرن نوزدهم آغاز کرده بود، پس از پایان جنگ سرد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان یک قدرت هژمون در عرصه بین‌الملل شناخته شد. با وجود این از همان زمان نشانه‌هایی مبنی بر افول این قدرت نیز قابل مشاهده بود. مطالعات نشان داده که ایالات متحده از نظر شاخص‌های سیاسی همانند دموکراسی، حقوق بشر، قدرت نرم (آموزش، تحصیلات تکمیلی و تعداد دانشجویان خارجی، کمک به کشورهای کمتر برخوردار و...)، قدرت نظامی(بودجه نظامی و هزینه‌های نظامی قدرت‌های رقیب)، قدرت اقتصادی و سایر شاخص‌های برتری هژمونیک، فاصله‌اش با سایر رقبای جهانی در حال کاهش است.
فوکویاما در یادداشتی که اخیراً منتشر کرده (1) این موضوع را مورد توجه قرار داده است؛
«در نوشتن درباره اوکراین، سعی کردم از ارجاع همه چیز به سیاست داخلی امریکا اجتناب کنم. این به‌طور کلی نشانه‌هایی است که نویسندگان مختلف درباره امریکا نوشتند و از آن می‌توان به عنوان «خودشیفتگی استراتژیک» یاد کرد که در آن امریکایی‌ها معتقدند همه چیز به آنچه سیاستمداران امریکایی می‌گویند و انجام می‌دهند تغییر می‌کند. با این حال، در بحران کنونی اوکراین، بسیاری از چیزها به درک قدرت امریکا و اقدامات احتمالی بستگی دارد، بنابراین اشاره به سیاست مشکل ما در واقع شایسته است.» فوکویاما در ادامه به طرفداری خود از جو بایدن اذعان می‌کند: «اولین چیزی که باید گفت این است چقدر تحقیر جو بایدن در بین جمهوری‌خواهان وجود دارد. من در ابتدای درگیری، توئیتی منتشر کردم و گفتم چقدر خوشحالم که او رئیس‌جمهور بود و نه دونالد ترامپ و توسط حامیان خشمگین ترامپ که رئیس‌جمهور ما را یک رهبر ضعیف و بی‌عیب می‌دانند که از زوال عقل رنج می‌برد، غرق شدم. بسیاری از آنها با صدای بلند آنچه را که خود رئیس جمهور سابق گفته است، تأکید کردند که اگر ترامپ روی کار بود، پوتین هرگز تهاجم نمی‌کرد. برخی خاطرنشان کردند که روس‌ها در سال‌های 2014 و 2022 در زمان رؤسای جمهور دموکرات به اوکراین حمله کردند و به اقدامات ضد روسی مختلف دولت ترامپ اشاره کردند. سپس در پادکست «باری وایس با نایل فرگوسن» وارد بحث شدیدی شدم که در آن او نیز دلیل تهاجم را ضعف بایدن دانست.
برای من، این اظهارات غیرقابل درک است. بله، اوباما باید پس از تسلط روسیه بر کریمه و دونباس، تسلیحات و تحریم‌های قوی‌تری ارائه می‌کرد، بله، زمانی که بایدن در سال گذشته مخالفت خود با نورد استریم 2 را کنار گذاشت، ناامیدکننده بود. عوامل زیادی مانند آمادگی نیروهای او و وضعیت انرژی در اروپا وجود دارد که پوتین را به حمله سوق می‌دهد.»
فوکویاما در ادامه ضمن بررسی سیاست خارجی امریکا در قبال بحران اوکراین و درباره روسیه از سیاست‌های بایدن در قبال روسیه تمجید و ادعا می‌کند که بایدن توانسته است کشورهای اروپایی و آلمان را علیه حمله روسیه همراه کند. امری که در دوره ترامپ و رابطه ترامپ با پوتین باعث ایجاد تنش بین ایالات متحده و ناتو و همچنین ایالات متحده و اوکراین شده بود. (اشاره به موضوع اوکراین گیت). همچنین از توصیف‌های ترامپ رئیس جمهور امریکا در دوره قبل از ولادیمیر پوتین انتقاد می‌کند، بخصوص کلماتی مانند باهوش و بسیار باهوشی که ترامپ با آنها پوتین را وصف کرده بود.
او در ادامه می‌گوید که هرچند جمهوری خواهان سیاست بایدن در قبال روسیه را مضحک می‌دانند، اما هیچ‌کدام از آنها امریکا را به ورود مستقیم به بحران اوکراین توصیه نمی‌کنند. همچنین آنها ورود مستقیم ناتو به این بحران را درست نمی‌دانند، اما همچنان از سیاست بایدن انتقاد می‌کنند. فوکویاما می‌افزاید: «با این حال، من فکر می‌کنم که تهاجم پوتین ناشی از درک او از ضعف امریکا بود. این ضعف به هیچ اقدام خاصی که بایدن انجام داده یا نکرده مربوط نمی‌شود، بلکه بر اساس چیزی بود که باید برای هر ناظر خارجی آشکار باشد: سیاست خارجی ایالات متحده به دلیل دوقطبی شدن باورنکردنی کشور مختل شده است، جایی که حزب جمهوری خواه دیگر یک اپوزیسیون وفادار نیست و دموکرات‌ها را تهدیدی بزرگتر برای این کشور می‌داند. سبک زندگی امریکایی به یک سبک زندگی قطبی شده تبدیل شده و کنش و واکنش‌های آنها نسبت به تحولات مختلف است که بحران اوکراین و تحولات 6 ژانویه (اشاره به حمله به کنگره امریکا) از این نظر، 6 ژانویه ممکن است یک رویداد بحرانی بوده باشد. پیش از آن، روسیه ممکن بود انتظار داشته باشد که بایدن، امریکا را به نقش انترناسیونالیستی سابق خود بازگرداند. حمله به ساختمان کنگره و تلاش جمهوری‌خواهان متعاقب آن برای عادی نشان دادن آن، نشان داد که چیزی عمیقاً پوسیده در جامعه امریکا وجود دارد. بنابراین، امریکا واقعاً ضعیف است، هم در ادراک و هم در واقع، این ضعف ویژگی ساکنان فعلی کاخ سفید نیست، بلکه ویژگی یک جامعه بشدت قطبی شده است. اجماع قدیمی دوحزبی مبنی بر حمایت از نقش بین‌المللی قوی امریکا در دفاع از دموکراسی در سراسر جهان از بین رفته است. اینکه آیا هر یک از اینها زمان حمله پوتین را توضیح می‌دهد یا نه اصلاً مشخص نیست. اما در درازمدت، قطبی شدن مشکلی است که اگر بخواهد ایالات متحده نقش خود را در آینده بازیابد، باید حل شود. در نهایت باید گفت که بحران اوکراین و سیاست خارجه امریکا در قبال آن را باید در درون جست‌و‌جو کرد و این ارتباطی به شخصی که در کاخ سفید نشسته است ندارد چون ما با یک جامعه قطبی شده مواجه هستیم که ریشه درونی دارد و نباید آن را در بیرون جست‌و‌جو کرد. این امری است که رئیس جمهور روسیه به خوبی آن را فهمیده است.»
1. منتشر شده در وب سایت americanpurpose.com